در میان اخبارکشتی توقیف شده ایرانی و دستگیری مفسدان اقتصادی که این روزها ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است، کمتر کسی فکر میکرد که انتشار خبر فیلم منتخب ایران برای معرفی به اکادمی اسکار، فراتر از همه اتفاقات تبدیل به بمب خبری روز یکشنبه رسانهها و شبکههای اجتماعی شود.
به گزارش مووی مگ به نقل از برترین ها، انتخاب فیلم مستند داستانی «در جستجوی فریده» ساخته دو کارگردان جوان و خوش ذوق سینما به نامهای آزاده موسوی و کوروش عطایی، که بسیاری خبر آن را با صفت غیر منتظره در رسانههای خود کار کردند، موجی از حاشیه و جنجال را مبنی بر وجود دستهای پشت پرده برای ممانعت از راهیابی فیلم «متری شش و نیم» ساخته سعید روستایی و «قصر شیرین» به کارگردانی رضا میرکرمی به مراسم اسکار را به راه انداخت.
عده کمی از کاربران شبکههای اجتماعی نیز که به واسطه اکران فیلم «در جستجوی فریده» در گروه هنر و تجربه، موفق به دیدن این فیلم نشده بودند، با اذعان به این نکته که در میان بحث و جدل روزانهشان حتی اسم این فیلم مستند معرفی شده به اسکار را نشنیدهاند، معتقد به نوعی توطئهای از پیش طراحی شده بودند که مجریانش قرار بوده است با اتکا به تاریکی شب و احتمالا خواب بودن اصحاب رسانه و جماعت مشتاق، سعی در جعل آرا فیلم محبوبشان به نفع یک فیلم مستند ناشناخته کردهاند.
نکتهای که بسیاری از روزنامه نگاران محترم را در صبح روز یکشنبه بر آن داشت تا با اظهار تعجب از اعلام شبانه نماینده ایران به اسکار، این سوال شک برانگیز را از مسئولین بپرسند که اگر کلکی در کار شما نبوده است پس چرا روشنایی روز را رها کرده و به فکر اعلام برنده راه یافته به اسکار در نیمههای شب افتادهاید؟ تو گویی که توطئه جا بهجایی رای، تنها با اتکا به تاریکی شب میتوانسته اتفاق بیفتد و با روشن شدن هوا امکان چنین اقدامی از هیات انتخاب سلب میشده است.
خبری که همانند یک شوک الکتریکی عمل میکند
اگر چه هیات منتخب انتخاب فیلم ایرانی به اسکار کارش را در سکوت آغاز کرده و به بررسی فیلمهای منتخب میپرداخت، اما در میان مطبوعات و اهالی سینما زمزمههایی مبنی بر رقابت پر پیچ و خم میان دو فیلم «متری شش و نیم» و «قصر شیرین» دست به دست میگشت و کار را به جایی رساند که دوقطبی عجیبی در این میان شکل گرفت.
عدهای از هوادارن فیلم «متری شش و نیم» با متهم کردن رضا میرکریمی به لابیگری و اعمال نفوذ در میان هیات انتخاب، اکران خصوصی فیلم «قصر شیرین» برای اعضا و کارمندان چند سفارتخانه اروپایی را نوعی رایزنی برای انتخاب و راهیابی این فیلم به مراسم اسکار میدانستند و از طرف دیگر هم علاقمندان فیلم آخر میرکریمی نیز با اتکا به فضای فیلم و بازی درخشان بازیگرانش، «قصر شیرین» را بهترین انتخاب برای دست یافتن به مجسمه طلایی رنگ اسکار میدانستند.
همین دعواهای درگوشی باعث پدید آمدن جوی شد که سینما را در حد بوقچیهای کری خوان دو تیم استقلال و پرسپولیس تقلیل داد و فضایی را بوجود اورد که لج و لجبازی جای خود را به انتخاب صحیح و مبتنی بر استدلال داد.
در این میان محمد صادق لواسانی که در برنامه نقد سینمای شبکه پنج، اخبار حاشیهای سینما را بازگو مینماید، روایت جالبی را از شب واقعه در شبکههای اجتماعی مطرح میکند: در جلسه روز شنبه هیات انتخاب مجددا بحث و رایگیری میکند. خانم طائر پور که در جلسه قبل به «قصر شیرین» رای داده بود، این بار به «متری شش و نیم» رای میدهد. نهایتا «در جستجوی فریده» ۲ رای، «قصر شیرین» ۴ رای و «متری شش و نیم» ۳ رای کسب میکنند. علیرغم رای گیری، چون فیلم سعید روستایی به هیچ عنوان نمیتوانست رای بیاورد، سه عضوی که قبلا به «متری شش و نیم» رای داده بودند رای خود را به سمت مستند مذکور تغییر دادند تا «قصر شیرین» از گردونه کنار برود.
روایت تایید نشدهای نیز از عکس این موضوع حکایت میکند. یعنی اینکه این توافق ناگهانی برای از گردونه خارج کردن فیلم «متری شش و نیم» اتفاق افتاده تا در این میان تسویه حسابهایی با محمد صادق رنجکشان به عنوان یکی از سرمایهگذاران فیلم صورت گیرد. به نظر میرسد همین دعواهای حیدری نعمتی باعث شد که یکی از مهمترین اتفاقات چند سال اخیر سینمای ایران رقم خورده و برای اولین بار یک فیلم مستند بهعنوان نماینده ایران به آکادمی اسکار معرفی شود. خبری که شنیدنش در همان ابتدای صبح بسیاری را بهت زده کرد.
از کودتا تا نامه عذر خواهی:
انتشار خبر انتخاب فیلم «در جستجوی فریده» برای معرفی به آکادمی اسکار بلافاصله با موضعگیریهای تند عوامل فیلم «متری شش و نیم» و رسانههای هوادار این فیلم روبرو شد. سعید روستایی کارگردان فیلم در اقدامی عجیب و در صفحه اینستاگرام خود انتخاب فیلم «در جستجوی فریده» را نوعی کودتا خواند و با گلایه از اینکه هیات انتخاب میتوانست یک ماه دیرتر دست به معرفی فیلم منتخب بزند نوشت: یک ماه زودتر، ساعتی پس از نیمه شب، بدتر از کودتا، عجیب نیست واقعا؟ تا اواخر شهریور و اوایل مهر وقت باقیست…
نوید محمد زاده هم در واکنش به این رای هیات انتخاب با اشاره به اینکه فیلم «در جستجوی فریده» هیچ دستاورد بین المللی نداشته است نوشت: علت این عجله در انتخاب چی بود؟ نمیتونستین صبر کنین بعد از جشنواره ونیز به جمع بندی برسین؟ نه ..
این واکنش تند عوامل فیلم «متری شش و نیم» باعث شد که بسیاری از رسانهها و دست اندرکاران سینما با پیروی از استدلالهای مطرح شده، واکنشهای عجیبی از خود نشان دهند که نمونه آن را میتوان در صفحه اینستاگرام غلامرضا موسوی، یکی از اعضای موثر شورایعالی تهیهکنندگان مشاهده کرد. او در اعتراض به انتخاب «در جستجوی فریده» نوشت: انتخاب برای اسکار که دولتی بشود، نتیجهاش یک فیلم مستند خواهد بود. باعث تاسف است که در این زمینه شورایعالی تهیه کنندگان ورود نکرده است. همکاران محترم، به نظر میرسد وقت ورود جدی بخش خصوصی برای اینگونه انتخابها است. .
اما در این میان شاید تنها واکنش منطقی را بتوان از حامد بهداد دانست که در نامهای کوتاه و محترمانه از اعضای هیات انتخاب خواست که شرح جزییات دو جلسه اخیر خود را برای معرفی فیلم منتخب به اسکار ۲۰۲۰ منتشر نماید. کمی بعد نوید محمد زاده نیز با انتشار دوباره پیامی از برخورد احساساتی اولیه خود نسبت به انتخاب فیلم «در جستجوی فریده» عذر خواهی کرده و برای آنان آرزوی موفقیت کرد.
اما در این بین کارگردانان جوان فیلم «در جستجوی فریده» با انتشار متنی با تشکر از اعتماد هیات انتخاب و ابراز امیدواری از اینکه بتوانند نماینده شایستهای برای سینمای ایران باشند نوشتند: فکر میکنیم این انتخاب، یک اتفاق مهم و تاریخی برای سینمای مستند ایران است. سینمایی که فیلمسازان آن سالهاست به دور از حاشیهها و با کمترین امکانات و بیشترین محدودیتها به تولید آثارشان مشغول هستند و با این وجود همواره در بسیاری از صحنههای جهانی موجب سربلندی سینمای ایران شدهاند. .
اما علیرغم تعدیل مواضع اولیه دست اندرکاران سینما، این مطبوعات و رسانهها بودند که با تیترهای خود همچنان آتش اختلاف و طرح تئوری توطئه را شعلهور نگه داشتند. تا جایی که روزنامه جوان در شماره روز دوشنبه خود با عنوان تحقیر سینمای داستانی ایران با انتخاب یک مستند برای اسکار، به انتخاب فیلم «در جستجوی فریده» واکنش نشان داد. به نظر میسد فضای مسموم ایجاد شده بیش از اینکه به شناخت سینما و فضای آکادمی اسکار مربوط باشد به همان دعواهایی مربوط است که صندلیهای سینما را با صندلیهای ورزشگاه اشتباه گرفتهاند.
چرا «در جستجوی فریده» بهترین انتخاب برای اسکار امسال است؟
در هیاهوی ایجاد شده توسط رسانهها در طی چند روز گذشته، فضای مسموم شکل گرفته عمدتاً مانع از قضاوت صحیح درباره اتفاقات موجود شده است. حتی اگر بپذیریم که انتخاب فیلم «در جستجوی فریده» نتیجه اختلاف بین اعضای هیات انتخاب بوده است، به نظر میسد که خروجی جلسه در نهایت منجر به اتفاق مثبتی برای سینمای ایران شده است. شاید نگاهی به ساختار، مضمون و کیفیت تولید هر سه فیلم مدعی، بتواند ما را با بیش از پیش با فاصله محسوس «در جستجوی فریده» نسبت به دو رقیب داستاگویش آشنا سازد:
*متری شش و نیم: شاید برای ما علاقمندان سینما چیزی که بیشتر از همه در این آخرین ساخته سعید روستایی جلب نظر میکرده، میزان تسلط کارگردان در نمایش معتادان حاشیه نشین تهران و ارائه تصویری تازه از یک پلیس ایرانی است که میتواند خشن، بد دهن و یا فاسد هم باشد. اما واقعیت این است که در آن سوی دنیا و به خصوص در آمریکا که خود از پایهگذاران سینمای پلیسی و جنایی هستند، نمایش فیلمی مثل «متری شش و نیم» هیچ دستاورد تازه و هیجان انگیزی برای آنها نخواهد داشت.
برای اعضای یک اکادمی که چند دهه پیش تصویر تاثیرگذارتر و دراماتیکتری از رابطه بین پلیس و جنایتکار را در چند فیلم و سریال دیده و خاطره آنها را در ذهن خود همواره به همراه دارد، «متری شش و نیم» با چند حفره بزرگ در فیلمنامه چطور میتواند در میان متر و معیار اعضای اکادمی جایی برای خود پیدا کند؟
*قصر شیرین: هر چند ساخته آخر میرکریمی میکوشد با اتکا به فیلمنامه مبتنی بر خرده پیرنگ خود، داستان جذابی از همراهی یک پدر خشن و بچههای بی مادرشان را بازگو نماید، اما سایه سنگین ایدئولوژی که از طریق فیلمساز (نه از طریق درام) به فیلم تحمیل میشود، تحول تدریجی شخصیتها را به سمت استحالههایی ناگهانی کشانده که باعث شده است مرد با دیدن گریه ناگهانی و خیس شدن شلوار دختر، متحول شده و به راه راست هدایت شود. در این زمینه برای اعضای آکادمی که پیش از این با فیلم مشابه، اما تکان دهنده «بازگشت» ساخته فیلمساز روستبار، «آندره زویاگنیتسف» روبرو شدهاند، قصر شیرین شانس چندانی برای راه پیدا کردن به انتخاب اعضا پیدا نمیکرد.
*در جستجوی فریده: این مستند ساخته آزاده موسوی و کوروش عطایی، یکی از تاثیرگذارترین و دراماتیکترین فیلمهای چند سال اخیر سینمای ایران است که بر خلاف بسیاری از فیلمهای مدعی داستانگویی که تنها به ایده چند خطی اولیه خود وابسته هستند، موفق میشود با اتکا به شخصیتپردازی و داستانپردازی نفسگیرش، تماشاگر را تا به انتها برای اطلاع از سرنوشت نهایی کاراکتر اصلیاش (فریده) با خود همراه سازد.
نزدیکی فیلمساز به دنیا و دغدغههای فریده باعث شده که هر تماشاگری در هر جای دنیا بتواند با کاراکتر فریده و روند داستانی این فیلم مستند همراه شده و با آن همذات پنداری کند. فیلمی که در سایه یک پخش کننده قدرتمند در آمریکا و اروپا میتواند بخت مساعدی برای سینمای ایران و دسترسی مجدد به مجسمه اسکار را فراهم آورد.