سینمای هنرهای رزمی در دهه ۱۹۲۰ در چین آغاز شد، جایی که فیلم های رزمی را با عنوان «فیلم های وو شیا» یا «فیلم های مبارزه دلیرانه» می شناختند. فیلم هایی مانند فیلم رزمی «سوزاندن معبد سدر سرخ» (The Burning of the Red Lotus Temple) در سال ۱۹۲۸، الگویی را با افکت های ویژه با تکنولوژی بالا و سکانس های مبارزه با سبکی خاص در به تصویر کشیدن کلیشه های درهم و برهم هنرهای رزمی ایجاد کردند. شوربختانه علیرغم مدت زمان بسیار طولانی و ۲۷ ساعته این فیلم رزمی، امروزه نام چندانی از این کلاسیک رزمی شنیده نمی شود. در دهه ۱۹۳۰، هیئت سانسور دولت کمونیست چین ضربه ای مرگبار به این ژانر وارد کرد زیرا آن را بر خلاف قوانین اخلاقی حزب دانسته و بدین ترتیب فیلم های رزمی به هنگ کنگ کوچ کردند. در این فیلم ها به جای ترفندهای جلوه های ویژه از هنرمندان واقعی و آموزش دیده ورزش های رزمی استفاده می شد.
به گزارش مووی مگ به نقل از روزیاتو، آکیرا کوروساوای ژاپنی اولین کارگردانی بود که به طور قابل توجه به ژانر رزمی پرداخت و این سبک را در فیلم «هفت سامورایی» (Seven Samurai) در سال ۱۹۵۴ به تصویر کشید. با این وجود محبوبیت امروزی فیلم های رزمی در دهه ۷۰ با ظهور بروس لی و ساخت فیلم هایی مانند «اژدها وارد می شود» ایجاد گردید. موفقیت این فیلم و مرگ نابهنگام و تراژیک بروس لی بر محبوبیت ژانر رزمی افزوده و شخصیت هایی مانند جکی چان و جت لی جای او را گرفتند. محبوبیت ژانر رزمی اگر چه مانند گذشته نیست اما هنوز هم یکی از مهیج ترین ژانرهای سینمایی است. در قسمت اول این مطلب شما را با برخی از بهترین فیلم های رزمی تاریخ سینما آشنا کردیم و در قسمت دوم نیز می خواهیم ۵ مورد باقیمانده را به شما معرفی کنیم. با ما همراه باشید.
برای خواندن بخش اول این گزارش اینجا کلیک کنید.
۵- ماتریکس (۱۹۹۹)
فیلم «ماتریکس» (The Matrix) میخواهد بگوید چیزی که ما به عنوان واقعیت میشناسیم در واقع یک لایه و نمای ظاهری زیبا برای مخفی کردن یک واقعیت تلخ در مورد هستی و موجودیت انسانهاست. در این داستان، شخصیت نئو با بازی کیانو ریوز که یک برنامهنویس کامپیوتری است برای مطلع کردن همگان از این واقعیت تلخ و تحمل عواقب آن انتخاب میشود. خشک و خالی بودن بازی ریوز در این نقش بسیار حیرتانگیز است زیرا قرار است نئو شخصیتی باشد که تنها مهارتها و کیفیتهایی را از خود نشان دهد که در مغز او بارگیری شده است. برای یادگیری فنون جوجیتسو، او تنها به بارگذاری یک برنامه کامپیوتری مرتبط با این ورزش در مغز خود نیاز دارد.
بدین ترتیب وی به سرعت این تکنیکهای رزمی را از فیلمهای دهه ۱۹۷۰ گرفته و با سرعتی فرازمینی این کارها را انجام دهد به نحوی که می تواند به هوا بپرد و حتی قبل از این که پایش به زمین برسد کارهای زیادی را به انجام برساند. علیرغم تنش و پارانویای موجود در فیلم «ماتریکس»، این حرکات خیره کننده رزمی درون آن است که باعث شده این فیلم به چنین جایگاهی در سینما دست یابد. واچوفسکیها برای تحقق ایده رزمی خود به سراغ یئون وو پینگ رفتند و او بود که سکانسهای جذاب مبارزه در فیلم را طراحی و اجرا کرد.
۴- خانه خنجرهای پرنده (۲۰۰۴)
وقتی که بیست دقیقه ابتدایی فیلم «خانه خنجرهای پرنده» (House of Flying Daggers) را تماشا کنید دیگر تعجب نخواهید کرد که چرا مقامات ورزش چین، کارگردان این فیلم، ژانگ یی مو، را برای کارگردانی مراسم افتتاحیه المپیک پکن انتخاب کردند. علیرغم این سکانسهای اکشن ابتدای فیلم به جای یک استادیوم در سالن انتظار یک کافه رخ میدهد، تمام عناصری که یی مو آنها را در مقیاسی بزرگتر در مسابقات المپیک ۲۰۰۸ به کار گرفته قابل مشاهده هستند: موسیقی کلاسیک چینی، رقس، لباسها و پارچههای ابریشم رنگی فراوان، طبل و البته هنرهای رزمی. سکانسهای رزمی ابتدای فیلم باعث میشود که انتظار مخاطب از ادامه فیلم در سطحی بالاتر قرار گیرد. اگر چه «خانه خنجرهای طلایی» بخشی از یک سهگانهی ووشیا- پس از «قهرمان» (Hero) و پیش از «نفرین گل طلایی» (Curse of the Golden Flower)- بود اما آن را رمانتیکترین، نمایشیترین و البته راضی کنندهترین فیلم این سهگانه میدانند.
داستان فیلم در دوران سلسله تانگ میگذرد، جایی که دو افسر پلیس به نامهای لئو و جین در جستجوی رییس گروه شورشی موسوم به خنجرهای پرنده هستند. آنها زن نابینای مرموزی را در کافه مییابند که به عضویت او در این گروه مشکوک هستند و بدین ترتیب جین در قالب یک فراری به او میپیوندد تا محل اختفای رهبر گروه را پیدا کند. رفته رفته بین این دو علاقهای شکل میگیرد اما هیچ چیز آنطور نیست که به نظر میرسد. اگر چه سکانسهای مبارزه فیلم به شکل باورنکردنی و بیمانندی هنرمندانه طراحی و اجرا شدهاند اما در بخشهای دیگر جنبههای رزمی به اندازه آن خوب عمل نمیکند.
۳-داستان پلیس (۱۹۸۵)
اگر چه در آن زمان واضح به نظر میرسید اما اکنون بسیار عجیب است به این نکته فکر کنیم که روزگاری دستکم یک تهیه کننده سینمایی هنگ کنگی، جکی چان را میراثدار بروس لی نامیده بود، استاد بیبدیل هنرهای رزمی که سبک کاریاش به شکل خندهداری جدی و با شدت و حدت بالایی بود. بعد از چند کار امتحانی در این ژانر و تقلید از سبک بازی لی، چان علیرغم حفظ فضای رزمی فیلم، آن را به سمت کمدی برد. به همین دلیل بود که بعد از موفقیت فیلم «استاد مست»، این بدلکار سابق در سال ۱۹۸۱ خود را در هالیوود و فیلم «مسیر کاننبال» (The Cannonball Run) یافت. روزهای اول فعالیت چان در هالیوود اما خیلی خوب پیش نرفت و پس از شکست فیلم «محافظ» (The Protector) در سال ۱۹۸۵، چان به هنگ کنگ بازگشته و فیلم «داستان پلیس» (Police Story) را ساخت که هم نقش اول آن را بازی کرد هم کارگردانی و نویسندگی آن را نیز بر عهده داشت.
وی در این فیلم نقش یک پلیس بدشانس را بازی میکند که مجبور میشود در قالب پلیس مخفی و برای حفظ شرافتش وارد یک دارودسته مواد مخدر شود. در این فیلم، چان به سکانسهای رزمی و بدلکاری بیش از هر جنبه دیگر فیلم اهمیت داد و از عناصر این ژانر برای پر کردن فضاهای خالی استفاده نمود. او با خودداری از استفاده از بدلکار برای تمامی سکانسها، به سرعت به عنوان یک ستاره اکشن نترس و پیشگام برای خود نامی دست و پا کرد. برای همین فیلم، چان به خاطر ضربه مغزی، چندین مورد سوختگی، از جا در رفتن لگن و حتی آسیب جدی به ستون فقرات بستری شد. نتیجه کار یک موفقیت تجاری بزرگ بود که ۵ دنباله را در پی داشت.
۲- ببر خیزان، اژدهای پنهان (۲۰۰۰)
فیلم «ببر خیزان، اژدهای پنهان» (Crouching Tiger, Hidden Dragon) ساخته آنگ لی یک فیلم اکشن آرام است که هیچ کس انتظار موفقیت آن را نداشت. همه چیز با به سرقت رفتن یک شمشیر افسانهای به نام «سرنوشت سبز» آغاز میشود و با به سرقت رفتن این شمشیر، دوربین نیز همراه با سارق به پرواز درمیآید که برای او جاذبه زمین جامهای محدود کننده است که باید از دست آن خلاص شود. یک مبارز به نام یو شو لین او را روی سقف خانههایی که در مهتاب میدرخشند تعقیب میکند.
و وقتی که این تعقیب و گریز به مبارزه ختم میشود تمامی قوانین ژانر اکشن نادیده گرفته میشوند. درگیریهای هوایی فیلمهای رزمی توسط فیلم «ماتریکس» به سینما معرفی شد و لی نیز از طراح سکانسهای اکشن همان فیلم، یئون وو پینگ، خواست که این سبک از مبارزه را در فیلم او به مرحله تازهای ببرد. بدین ترتیب صحنههایی خلق شد که الهامبخش بسیاری در ژیمناستیک، رقص بریک و البته کارتونها و انیمیشنهای رزمی شد. نقش وزن عاطفی و احساسی را در این فیلم نیز نباید نادیده گرفت.
۱- اژدها وارد میشود (۱۹۷۳)
شاید همه موافق نباشند که بگوییم «اژدها وارد میشود» (Enter the Dragon) بهترین فیلم بروس لی بود اما دستکم این فیلمی بود که او را به یک افسانه تبدیل کرد، فیلمی که در سال ۱۹۷۳ به یک فیلم رکوردشکن در باکس آفیس تبدیل شد و فیلمی از این سوپراستار بیرقیب دنیای هنرهای رزمی که تابستان قبل از اکران فیلم در اثر واکنش شدید عصبی نسبت به داروهای مُسکن درگذشت. بدین ترتیب بروس لی در زمینه حضور پس از مرگ در بهترین فیلمش با جیمز دین شریک شد. بعد از بازی به عنوان یک کودک بازیگر در سینمای هنگ کنگ و بازی در سریال «زنبور سبز» (The Green Hornet)، لی وارد سینمای اکشن و رزمی هنگ کنگ شد، فیلمهایی که چنان مورد استقبال قرار گرفتند که استودیو برادران وارنر برای ساخت فیلم «اژدها وارد میشود» با بروس لی به عنوان بازیگر و تهیه کننده مشترک به توافق رسید که اولین فیلم رزمی هالیوود تا آن زمان به شمار میرفت.
لی با سرعت مرگبار، حالت ظاهری موزون و فیزیک خیره کنندهاش در رشتههای کونگ فو، جودو و کاراته استاد بود و به همین دلیل بسیاری او را پدر عرفانی هنرهای رزمی ترکیبی امروزی میدانند. او جثه بزرگی نداشت اما از ظاهری دوست داشتنی و صورتی معصوم برخوردار بود و جذابیتش با آن عقاید فلسفیاش دوچندان میشد. او کاریزما و حضوری به اندازه محمد علی کلی در آن دوران داشت و این کاریزما در هیچ فیلم دیگری به اندازه «اژدها وارد میشود» پدیدار نیست.