نگاهی به زندگی ورزشی و هنری پژمان جمشیدی، فوتبالیست، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر که پس از عدم موفقیتش در فوتبال وارد مسیر تازهای شد و ضمن بی توجهی به نظر مخالفانش توانست در این عرصه باقی بماند و به طور حرفهای آن را دنبال کند.
سال ۱۳۷۱بود که یک نوجوان ۱۵ ساله وارد یک تیم متمول فوتبالی به نام کشاورزی تهران شد و از همانجا سرنوشت فوتبالیاش رقم خورد، جمشیدی که در همان دوران و در ۶۵ بازی توانسته بود ۷ گل را به ثمر برساند، کم کم در حال تبدیل شدن به یک ستاره بود، او در هجده سالگی وارد تیم سایپا شد و در ۲۱ سالگی یک قرارداد سرنوشتساز با پرسپولیس بست و در همان دوران با ثبت یک گل ملی تبدیل به یک چهره دوستداشتنی و جوان در دنیای فوتبال شد.
به گزارش مووی مگ به نقل از خبرآنلاین، البته او پیشتر از آن گلِ ملی هم میتوانست محبوبتر و مشهورتر شود اما بخت یارش نبود. بازی پرسپولیس و سپاهان یک_یک مساوی بود و هر دو تیم در تلاش برای برنده شدن بودند، که ناگهان یک دفاع راست دست به حمله میزند و گل پیروزی را به ثمر میرساند، اما درست در همان زمان برق شبکه سه سیما میرود و جمشیدی میماند با یک گل ثبت شده و دیده نشده.
از همان اتفاق بود که معلوم شد سرنوشت جمشیدی با تلویزیون گره خورده است.
افول فوتبالی و شروع درخشش
س از جدایی جمشیدی از پرسپولیس او به پاس، استیلآذین، فولاد و ابومسلم پیوست اما با انجام ۹۲ بازی و به ثمر نرساندن حتی یک گل کم کم از نگاه فوتبالیها دور شد و در این میان تغییری که هر سال در انتخاب تیمهایش انجام میداد، روز به روز کار را برایش سختتر میکرد.
پژمان جمشیدی که دیگر آن نیروی جوانی را نداشت، در ۳۳سالگی آخرین بازی خود در فوتبال را انجام داد و دقیقا همانجایی که همه فکر میکردند چراغ شهرت جمشیدی رو به خاموشی است، جمشیدی یک دوره شهرت را با ورود به یک حرفه جدید را آغاز کرد. دورهای که با گذشت ۹سال و بازی در ۱۷ فیلم سینمایی، ۱۷ تئاتر، ۸ سریال تلویزیونی و یک برنامه اینترنتی، او را تبدیل به یکی از پرکارترین بازیگران یک دهه گذشته کرد.
جمشیدی که در فوتبال، یک شروع درخشان اما یک پایان کم نور داشت، تصمیم گرفته بود وارد عرصه دیگری شود تا بتواند مهارتهایش را محک بزند. شاید سینما و تلویزیون بزرگترین سکوی پرتاب برای یک بازیکن فوتبال بود، البته همانقدر که عرصه تصویر میتوانست برای او یک سکوی پرتاب باشد، میتوانست یک نقطه سقوط هم باشد، در این میان جمشیدی تصمیم گرفت تا یک ریسک بزرگ را انجام دهد، ریسکی که حالا به نظر میآید درست بوده است.
او به واسطه علاقهای که به تئاتر و تصویر داشت اولین بار در سال ۹۰ به صورت مهمان در یک قسمت از سریال «ساختمان پزشکان» حضور پیدا کرد و آنجا نشان داد که هم به بازیگری علاقه دارد و هم استعداد. البته دوستیاش با برادران قاسمخانی یا شاید پرسپولیسیبودن برادران قاسمخانی، مسیر را برای ورود جمشیدی به سریال«پژمان» باز کرد. صداوسیما دنبال یک بازیکن فوتبال حرفهای بود که نقش پژمان را بازی کند و همان موقع برادران قاسمخانی که از علاقه و استعداد جمشیدی خبر داشتند، او را پیشنهاد دادند و پژمان جمشیدی برای اولین بار، در نقش اول یک سریال، راوی زندگی خودش شد.
سریالی که نه تنها پرسپولیسیها آن را دوست داشتند، بلکه استقلالیها نیز بخاطر حضور سام درخشانی از آن استقبال کردند.
پس از همبازی شدن جمشیدی و درخشانی در ۶اثر، حالا همه این دو نفر را به عنوان یکی از جذابترین زوجهای هنر سینما میدانند حتی خود جمشیدی هم باور دارد، که با زوج هنریاش میتواند مانند لورل و هاردی باشد. البته مهراب قاسمخانی یکبار در یک پست اینستاگرامی نوشت: «خیلیها دوست دارند بدانند واقعا شخصیت و رابطه پژمان با سام در دنیای واقعی اینگونه است یا نه. که باید بگویم ده برابر بدتر و اعصاب خورد کن تر از اینی هست که میبینید و شخصیت واقعیشون برای فیلم کمی تعدیل میشه که هم تماشاچی باور کنه و هم قابل پخش در سینمای ایران باشد.»
از شوخی تا واقعیت!
بعد از «پژمان» دیگر همه چیز شوخیشوخی، داشت جدی میشد. جمشیدی در سریال «پژمان»، نقش خودش را بازی کرده بود، فوتبالیست از دور خارجشدهای که تلاش میکند همچنان روی بورس بماند. اما شوخیهای آشنا از جنس فوتبالیها، کریخوانیها بهویژه با خسرو حیدری و بهوسطکشیدن پای دیگر بازیکنان فوتبالی به آن سریال، جمشیدی را محبوب کرد. خیلیها بعد از سریال«پژمان» جمشیدی را شناختند و به او به چشم یک بازیگر نگاه کردند، اما پذیرش این ماجرا برای خیلیها بسیار دشوار بود و عدهای در تلاش بودند تا او را در این زمینه نادیده بگیرند تا پای یک فوتبالیست به عرصه هنر باز نشود. اما فوتبالیها از کارش تعریف و او را دلگرم کردند تا به مسیرش ادامه دهد.
از علاقه تا حرفهای شدن
جمشیدی که به خاطر علاقهاش به تئاتر، وارد عرصه بازیگری شده بود دلش میخواست همه چیز را اصولی یاد بگیرد، به همین دلیل تصمیم گرفت تا پس از شهرتش در «پژمان» به تئاتر هم یک ادای دینی کند، ادای دینی که با تئاتر «بادی که تو را خشک کرد مرا برد» کارِ علی نرگسنژاد شروع شد و با بازی در نمایشیهایی به کارگردانی حسین پارسایی، تینو صالحی، خسرو احمدی، داوود بنی اردلان، علی احمدی و … ادامه پیدا کرد و اخیرا هم با تئاتر «فرانکنشتاین» به پایان رسید، اما به گفته خودش این ادای دین همچنان ادامه خواهد داشت.
٤ سال تهمت، ٤ سال فشار، ٤ سال صبر تا موفقیت
پس از دو سریال و یک تئاتر نوبت به آن رسیده بود تا جمشیدی جدیتر به حرفه جدیدش توجه کند، با خودش عهد بست از انتقادها پلی بسازد برای رسیدن به موفقیت و همین هم عاملی شد تا از تلویزیون و تئاتر به سینما وارد شود. برای همین جدیتر به پیشنهادهای سینماییاش فکر کرد. پیشنهادهایی که بخش اعظمی از آن حال و هوای طنز داشت. از «آتش بس۲»، «۵۰ کیلو آلبالو»،«تگزاس»، «خوب، بد، جلف» و «ماهمه با هم هستیم» گرفته تا «تگزاس۲» و «خوب، بد، جلف۲» اما آن فیلمهایی که حال و هوای جدی هم داشت، بسیار مورد استقبال قرار گرفت؛ یکی از همین فیلمها، «سو تفاهم» با کارگردانی احمدرضا معتمدی بود، که باعث شد جمشیدی به عنوان نامزد سیمرغ بلورین نقش مکمل مرد معرفی شود. درست زمانی که نام پژمان جمشیدی به عنوان نامزد دریافت سیمرغ معرفی شد، خنده اصحاب رسانه، باعث شد تا دل این بازیگر بشکند. انگار آنها هم نمیخواستند بپذیرند فوتبالیستی که سالها دنبال توپ دویده است، حالا چشم به سیمرغی بدوزد که باید به اهلش برسد! خودش، اما در اینستاگرام نوشت: «٤ سال فحش، ٤ سال تهمت، ٤ سال فشار، ٤ سال صبر، ٤ سال تلاش و حالا من کاندیدای بهترین بازیگر سینمای ایران؛ چقدر جای مادرم خالی است، آفریدگار را شکر. تبریک به همه کاندیداها، افتخار میکنم به حضور در کنارشان».
البته او تبریکهایی هم از جانب اهالی سینما مانند، پرویز پرستویی، نوید محمدزاده، امیر آقایی و حتی علی پروین دریافت کرد که خط بطلان پر رنگی روی آن تمسخرها کشید.
از محبوبیت تا بازگشت به شهرت
جمشیدی که اولین کار حرفهای خود را با سریال تلویزیونی «پژمان» آغاز کرد، این سالها بیشتر در گیر سینما و تئاتر بود و این میان هم در دو فصل سریال«دیوار به دیوار» بازی کرد و هربار هم خوش درخشید ، حالا با «زیرخاکی» جلیل سامان بازگشته تا در کنار ژاله صامتی، گوهر خیر اندیش و هادی حجازیفر یکی از چهرههای اصلی و موثر سریال باشد که این بار با گریم و کاراکتری متفاوتتر از چیزی که میشد از پژمان جمشیدی انتظار داشت مخاطبان را به خود جذب کند و بتواند با ۱۱.۴۲درصد آرا بعد از روزبه حصاری با ۸۵.۱۲درصد، جایگاه دومین بازیگر محبوب سریالهای رمضانی را به خود اختصاص دهد.آن هم درست در روزهایی که صدا و سیما در جذب مخاطب، آنچنان خوب عمل نکرده است، جمشیدی دوباره به تلویزیون بازگشت تا یک سر و سامان درست حسابی به وضعیت مخاطبان سیما بدهد و «زیر خاکی» را پر بینندهترین سریال صدا و سیما کند و شهرت و محبوبیت خودش را بیش از پیش کند.
روبه رو شدن فردوسیپور و جمشیدی پس از سالها
چندی پیش عادل فردوسیپور تصمیم گرفت تا یک ویژه برنامه فوتبالی اینترنتی با نام «کلاسیکو» بسازد، این برنامه از VODها و فضاهای مجازی پخش شد که جمشیدی هم مجری آن بود. جمشیدی که سالیان سال آن طرف میز نشسته بود و به سوالات اصحاب رسانه پاسخ میداد، در این ویژه برنامه جایگاهش تغییر کرده بود و میتوانست در نقش یک پرسشگر ظاهر شود. انرژی پایین پژمان در این برنامه باعث شد تا به اعتقاد اغلب مخاطبان او در این نقش جدید آن پژمان همیشگی نباشد و حداقل در اولین تجربه نتواند به خوبی از پس اجرای یک برنامه بربیاید.
پژمان جمشیدی اما در هر نقش و جایگاهی که قرار گرفته سعی کرده حاشیه نداشته باشد، چه در زمان بازی فوتبالش و چه در زمان بازیگریاش از معدود افرادی بود که در سکوت به کار خود ادامه داد و بدون حاشیه مشهور شد، البته به طور ناخواسته حواشی گریبان او را گرفت اما او با بازیهای متفاوتی که از خودش به نمایش گذاشت نشان داد علاقهای به این حاشیهها ندارد و دوست دارد مسیر خودش را طی کند.
هرچند که او عقیده دارد هنوز هم جایی برای پیشرفت وجود دارد. اما با تلاش و پشتکار و توجه نکردن به مخالفانش نشان داد که هم اراده، هم علاقه و هم استعداد بازیگری را دارد به طوری که عدهای معتقدند ورود پژمان به دنیای ورزش از اساس اشتباه بوده است و از همان ابتدا باید وارد عرصه فرهنگ میشده، اما خودش معتقد است فوتبال مسیری بوده که سر راهش قرار گرفته و بسیار آن را دوست دارد.
خواندن مقالات زیر توسط مووی مگ پیشنهاد می شود :
بهترین فیلمهای اجتماعی تاریخ سینمای ایران را بهتر بشناسید + تصاویر
معرفی مهجورترین فیلمهای سینمای ایران + تصاویر
اسامی عجیب و غریبی که بر روی فیلمهای ایرانی قرار داده می شود! + تصاویر