شهرام مکری در گفت و گو با اعتماد درباره شرایط این روزهای سینمای ایران و موقعیت فیلمهای هنری گفت: شما همين الان نگاه كنيد به سالنهاي سينما، فيلم «گشت ارشاد۳» مثلا روزي سيصد سانس دارد كه نوش جان فيلم و سعید سهيلي كه براي اين سينما بسيار زحمت كشيده و بايد مخاطب خود را كاملا داشته باشد، اما به تعداد سانسهاي فيلم «جنايت بيدقت» نگاه كنيد از ابتداي اكران تا به الان كه با شما صحبت ميكنم سيصد سانس داشته است. اين را چه كسي تعيين ميكند؟ برنامهريزي معطوف به مخاطب است كه اين تعداد سانس را مشخص ميكند.
حالا اين ميزان بها دادن به مخاطب نتيجهاش چه ميشود؟ نتيجه اين ميشود كه اگر مخاطب بگويد من اينجور فيلم را دوست دارم و آنجور فيلم را دوست ندارم عملا توليدكنندگان آن نوع فيلمهايي كه مخاطب دوستشان ندارد اجازه ادامه حيات نميدهند و فعاليت نميكنند. يعني سينما تبديل شده به هنري كه در انتهاي انتها همه چيز را معطوف به مخاطب میبيند.
خطر اين نوع سينماي متکی بر مخاطب اين است كه اگر از ابتداي تاريخ سينما تا به امروز اين مدل برخورد مخاطب وجود داشت كه الان در دو دهه اخير وجود دارد ما بسياري از فيلمهاي مهم تاريخ سينما را امروز ديگر نداشتيم. به نظرم اين خطر بزرگي است كه ما بايد نسبت به آن هوشيار باشيم و با دقت بيشتري به آن نگاه كنيم.
معنايش اين نيست كه تماشاگر را از چيزي كه دوست دارد منع كنيم ولي به نظر من معنايش اين است كه بايد حواسمان جمع باشد كه چه جور فيلمهايي ميسازيم، بايد حواسمان جمع باشد چه جوري هنر و فيلمسازي را صرفا معطوف به ايده داد و ستد بازار و سرمايه ميكنيم. تماشاگر در برابر اين قدرتي كه در اختيارش است چه مسووليتي را بر عهده گرفته؟ ميدانيم كه نتيجه قدرت بدون پاسخگويي چيزي جز فساد نيست.
شايد اين حرفهاي من ضدتماشاگر به نظر برسد اما بگذاريد بگويم كه مخاطب امروزي عادت كرده همه چيز را حاضر و آماده در سينما ببيند و در حالي كه بر موضوع فيلم مسلط است از آن لذت ببرد و كمي تلاش براي ورود به مسير سنگلاخي نكند. ضعف تماشاگر اين روزهاست كه همه چيز را تحت سلطه و سيطره خود ميخواهد.پيشنهاد فيلمهاي من اين است كه از تماشاگر ميخواهد براي فهم فيلم كوشش كند.