نیویورک، جزء به کل – Synecdoche, New York ( دیالوگ های ماندگار )
اون چیزی که قبلاً در برابر تو وجود داشت، اون آینده هیجان آور و رمزآلود … الان در پشت سر تو قرار گرفته، اونو زندگی کردی، اونو فهمیدی و از اون ناامید …
خون به پا خواهد شد – There Will Be Blood ( دیالوگ های ماندگار )
یه وقتایی میشه که به آدم ها نگاه می کنم و چیزی که ارزش دوست داشتن داشته باشه پیدا نمیکنم!
راه کارلیتو – Carlito’s way ( دیالوگ های ماندگار )
ديويد : حالا که از زندان آزاد شدی میخوای چیکار کنی؟ چارلي : میخوام یه موسسه کرایه ماشین تاسیس کنم ديويد : تو چه رویایی هستی چارلي : آدم با رویاهاست که …
سینما پارادیزو – Cinema Paradiso ( دیالوگ های ماندگار )
آلفردو : خسته شدي پدر؟ پدر روحاني: آره. موقع رفتن سرازيريه خدا كمك ميكنه ولي موقع برگشتن خدا فقط نگاه ميكنه.
زوتوپیا – Zotopia ( دیالوگ های ماندگار )
زندگی واقعی یکمی پیچیده تر از شعار های پشت کامیون هاست!
کارآگاه واقعی – True Detective ( دیالوگ های ماندگار )
کوهل : امیدوارم پیرزنه اشتباه گفته باشه مارتی : راجع به چی؟ کوهل : راجب اینکه مرگ پایان کار نیست!
شهرزاد ( دیالوگ های ماندگار )
سیمین:شهرزاد یه وقت غصه نخوری که فرهاد آقا هاشم اینا داره زن میگیره ها… شهرزاد: سیمین ،گوش کن به من… هیچ وقت…هیچ وقت به هیچ چیز و هیچ کس تو زندگیت تکیه نکن …
شرلوک – Sherlock ( دیالوگ های ماندگار )
شرلوک : ترس نشانه خرد در مقابله با خطره، دلیلی برای خجالت نیست
از گور بازگشته – The Revenant ( دیالوگ های ماندگار )
وقتی طوفان میشه اگه جلوی یک درخت ایستاده باشی اگه به شاخه هاش نگاه کنی ، مطمئنی که سقوط میکنه اما اگه به تنش نگاه کنی ، استواریش رو خواهی دید…
بازی تاج و تخت – Game of Thrones ( دیالوگ های ماندگار )
هیچی بدتر از این نیست که نتونی از کسی که دوستش داری محافظت کنی