خلاصه داستان:
رحیم (امیر جدیدی) زندانی مالی است که به مدت 2 روز به مرخصی آمده تا بتواند رضایت طلبکارش را با پولی که پیدا کرده کسب کند اما ...
کارگردان:
اصغر فرهادی: موفقترین کارگردان تاریخ سینمای ایران که با کسب 2 اسکار تبدیل به یکی از معتبرترین فیلمسازهای بینالمللی شده است. موفقترین اثر فرهادی در کارنامه هنریاش «جدایی نادر از سیمین» بوده که آغازگر موفقیت این کارگردان در عرصه بینالمللی شد. «چهارشنبهسوری» ، «درباره الی» و «فروشنده» از دیگر آثار اصغر فرهادی به شمار میروند.
نقد فیلم «قهرمان»:
«قهرمان» حاوی همان المان همیشگی آثار فرهادی یعنی «قضاوت» است. در این جا نیز شخصیتهای متعددی در طول قصه معرفی میشوند که رفتار هرکدامشان کارکردی دوگانه دارد و نمیتوان آنها را در چارچوبهای شخصیتپردازی کلاسیک جای داد. شخصیتهای فرهادی در «قهرمان» بهنوعی، قربانی شرایط ناخواستهای هستند که در آن گرفتار شدهاند و حالا در حال دستوپا زدن برای نجات خود از این شرایط مهلک هستند که هر بار وضعیت را پیچیدهتر از قبل میکند. علیرغم اینکه «قهرمان» تمام استانداردهای آشنای آثار فرهادی را حفظ کرده و مفهوم «قضاوت» را هم بهخوبی در طول فیلم وارد چالش اساسی میکند، اما متأسفانه این بار برخلاف گذشته، فیلمنامه فرهادی با مشکلات ریز و درشتی همراه شده که اجازه نداده اثر به بلوغ کامل برسد.
بزرگترین مشکل فرهادی در «قهرمان» طرح مسئله بدون درنظرگرفتن پیچیدگیهای روایی پس از آن است. در بخشی از فیلم زمانی که صاحب کیف به منزل خواهر رحیم میرود، فیلم به مدت تقریباً ده دقیقه، زنی مستأصل را نشان میدهد که در حال بازگو کردن تجربیات زندگی سختش بوده و در واقع، فیلم او را با تمام آسیبهای روحیاش به مخاطب معرفی و تبدیل به یکی از شخصیتهای فیلم میکند اما در ادامه داستان این شخصیت ناپدید شده و ردی از خود بهجای نمیگذارد. این تصمیم از این لحاظ حائز اهمیت است که با حضور زن در مقابل دوربین و در واقع نمایش شخصیت او، تعلیق که یکی از مشخصههای سینمای فرهادی است به طور کامل از بین رفته است و این در حالی است که میشد صرفاً با دردستداشتن عکس زن توسط رحیم، این شخصیت مجهول باقی بماند و تعلیق فیلم حفظ شود اما فرهادی در تصمیمی عجیب، این شخصیت را با مجموعهای از اطلاعات گوناگون به مخاطب معرفی کرده و سپس او را از فیلم حذف میکند که دلیل آن نامشخص است!
متأسفانه شخصیتپردازی ناقص رحیم نیز باعث گنگ شدن این شخصیت و مخصوصاً رابطهاش با طلبکارش شده است. «قهرمان» در طول فیلم این نکته را به تماشاگر گوشزد میکند که طلبکار رحیم در واقع باجناق اوست و از قبل مشکلاتی میان این دو به دلیل جدایی رحیم از همسرش به وجود آمده است. اما درحالیکه فیلم هرازگاهی در حد تک جمله اشاراتی به گذشته رحیم (رابطه با همسرش و مشکلاتی که داشتهاند) میکند و به نظر میرسد همسر سابق نقش بسزایی در وضعیت امروز رحیم ایفا کرده، اما فرهادی او را از فیلم حذف کرده و در عوض، دختری را بهعنوان نامزد جدید رحیم معرفی کرده که صرفاً عاشقپیشه است و کارکرد دیگری در داستان ندارد.
مشکلات فیلمنامه درباره شخصیت اصلی قصه نیز صدق میکند. رحیم در تمام طول فیلم شخصیتی ساده معرفی میشود که به دلیل مشکلات اقتصادی سر از زندان درآورده است. بااینحال، زمانی که او تصمیم به بازگردانی پول میگیرد غیرعادیترین روش ممکن را در پیش میگیرد و در ادامه نیز برای خروج از بحران به طور مداوم چنین روندی را تکرار میکند تا فیلم بیخود و بیجهت وارد بازی پیچیده «قضاوت عمومی» شود درحالیکه مقدمه آن بهدرستی شکل نگرفته است. مخصوصاً زمانی که رحیم برای خلاص شدن از زندان، بدهکاری و مشکلات استخدامی بهجای رفتن به سراغ قانون و یافتن زن، نامزدش را وارد یک بازی خطرناک میکند تا بازهم بیجهت بحرانی جدید خلق شود و ماجرای «قضاوت عمومی» موردبحث قرار بگیرد! در واقع میتوان گفت مشکل «قهرمان» نه بحث پرداخت به موضوع «قضاوت» که مثل همیشه فرهادی استاد روایت آن است، بلکه پیچشهای نادرست قصه است که هر بار به بهانهای نهچندان معقول تکرار میشوند.
درعینحال، نگاه فردی به فضای مجازی نیز عجیب و یکسویه بوده است. در «قهرمان»، فرهادی فضای مجازی را محلی معرفی کرده که عقل سالمی در آن جریان ندارد و مجموعه اتفاقات آن (چه مثبت و چه منفی) در شرایطی هیجانی رخ میدهد و خبری از واقعیت در آن نیست. این نگاه مخصوصاً زمانی بیشتر موردتوجه قرار میگیرد که بدانیم فرهادی در حال نقد چیزی است که خود همواره از طریق آن با انتقادات فراوانی مواجه شده است. در بخشی از فیلم، یکی از شخصیتهای داستان که اصولاً مشخص نیست چرا و به چه دلیلی با رحیم همراه شده، رو به مسئول دولتی میگوید: «حیف این مملکت که به دست شما افتاده است!». دیالوگی صریح اما بیربط به فضای فیلم که صرفاً برای برانگیختن حس مخاطب ناراضی فیلم از شرایط کشور در قصه گنجانده شده تا فیلمساز همواره محافظهکار را مطالبهگر معرفی کند.
در واقع فرهادی سعی کرده با بیان چنین دیالوگهای کوتاهی (یک نمونه دیگر در زندان توسط یک زندانی ناراضی مطرح شده و بلافاصله فیلم به روند طبیعی خود بازمیگردد)، نسبت به شرایط موجود انتقاد کند اما این انتقادات به سبک و سیاق فرهادی، ابتر باقیمانده است. از این روست که در فیلم خبری از نهادهای مختلف نیست و قصه و تمام جزئیات آن توسط شهروندان ناآگاه که فضای مجازی را بههمریختهاند روایت میشود. شهروندانی که قضاوت میکنند و حتی میتوانند شرایط اعدام یک زندانی را مهیا کنند تا قهرمان قصه آزاد شده و در سوی دیگر قصاص جان یک نفر را بگیرد.
در این میان اما میتوان به بازی خوب امیر جدیدی و محسن تنابنده اشاره کرد. جدیدی بهخوبی توانسته شخصیت ساده رحیم را ترسیم کند و تماشاگر را با خود همراه کند. محسن تنابنده نیز در نقشآفرینی کوتاهی که در فیلم داشته توانسته از عهده نقش برآمده است. بااینحال، دیگر بازیگران مکمل فیلم بازی های نه چندان درخشانی از خود ارائه داده اند به انضمام این که، لهجه بسیار بد شیرازی تمام بازیگران به کلیت بازی آن ها لطمه وارد کرده است.
«قهرمان» در مقایسه با استانداردهای سینمای فرهادی یک عقبگرد آشکار برای این کارگردان محسوب میشود. فیلمی که این بار تعلیقی در آن جریان ندارد و پیچیدگیهای درام نیز به روشی اشتباه در طول فیلم بسط و گسترش داده میشود. قصهای که در آن مقصر تمام اتفاقات فیلم مردم معرفی میشوند که با قضاوت در فضای مجازی بهراحتی امکان بردن یک مجرم پای چوبه دار یا آزادی او را فراهم میکنند. درعینحال، فرهادی تماموکمال نقش نهادهای مختلف را در شرایط موجود انکار میکند تا بار دیگر ثابت کند فیلمساز محافظهکاری است. نگاه انتقادی تندوتیز فرهادی به مردم چه در زندگی طبیعی و چه در فضای مجازی بدون حضور نگاه سیستمی و ورود نهادهای مختلف به ماجرا، «قهرمان» را به اثری یکسویه تبدیل کرده که البته، جامعه بینالمللی طبعاً به دلیل ناآگاهی نسبت به شرایط داخلی جامعه ایران آن را فوقالعاده توصیف میکند اما نمیدانند که در این روایت، حلقه مفقودهای نیز وجود دارد که اصولاً امکان اینکه بتوان قصه و تمام بحرانهایی که بر روی پرده شاهدش بودهاند را بدون حضور آنان روایت کرد وجود ندارد!
منتقد: میثم کریمی
این مطلب بهصورت اختصاصی برای سایت " مووی مگ " به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگرد قانونی میگردد.
به صفحه اینستاگرام مووی مگ بپیوندید
کارگردان: اصغر فرهادی
فیلمنامه: اصغر فرهادی
تهیه کننده: اصغر فرهادی
مدیر فیلمبرداری: علی قاضی
بازیگران:
امیر جدیدی
محسن تنابنده
فرشته صدرعرفایی
سارینا فرهادی
دیدگاهها
بهار
بلخ من هم به عنوان یه شیرازی میگم که این فیلم از معدود فیلمهایی بود که شخصیتهاش لهجه شیرازی تقریبا بی نقص ادا کردن.
محمد
نتیجه تفکرات ، اعتقادات، باورها و تربیت هرکسی در آثار ،دیدگاه ها و تولیدات فکری، فرهنگی، در قالب نوشتار ،گفتار، فیلم و ... نمود پیدا میکند.
شهرت ایشان از بلد کردن و سیاه نمایی مشکلات کشور می باشد بسیار مشمئز کننده تحقیر آمیز و تهوع آور هست همچین شهرتی و باعث خجالت و سرافکندگی اهل هنر ایران زمین .
ahmad45
از فرهادی انتظار بیشتری داشتم اما تکرار مکررات بود.
Mosi
یکی از دلیلای پیشرفت نکردن سایت تون در مقایسه با سایتای نقد فیلم دیگه همین منتقد منفور تو چشم کاربرا هست (نفرت کاربرا تو پیاماشون مشخصه)، کاری به نقد این فیلمش ندارم، منتقد در کل ادمیه که کارگردان فیلمو نقد میکنه نه خود فیلمو، فیلمی که عامه پسندتر بود رو بر ضدش نقد نوشته و فیلمی که زیاد مردمی نبود را قشنگ با سلیقه شخصی و نه با دیدگاه هنری نقد خوب کرده،از نمونه نقدای شخصیص در مورد فیلم سیکاریو ۱ و۲ بود(این یه نمونه از نقداشونه)، فیلم قسمت اولش به شدت خوب بود و منقد شماهم نقد خوبی کرده بود ولی قسمت دوم فیلم که به شدت ضعیف و سیاست زده بود (بهتره بگم حال بهم زن)رو جوری نقد کرد که حتی این قسمت رو از قسمت اول بهتر نشون داد (در جریانم که منقد شما ایران نیستن) و باعث نارضایتی مخاطب شد چرا؟چون منتقد به جای نقد فیلم به دلیل علاقه به فرانچایز یا احتمالا کارگردان فیلم (یا عقاید شخصی) یه نقد کاملا شخصی و ضعیف انجام داده بود و باعث شد کیفیت نقد تو سایت شما به شدت پایین بیاد تو سایت همسایه یه منتقد داریم، نقدای تندی مینوسه و شاید از منتقد شما نقاد تره، ولی چون نقدای شخصی واسه فیلما نمینویسه و نقدای هنری داره،خیلی طرفدار داره، نقد منتقدایی رو تو سایتتون منتشر کنید که نقد هنری دارن و کاربلدن نه نقدای ضعیف و ناشی مثل این منتقدتون
با تشکر
الهام
پریسا
من جایی از حرفم راجع به حزب باد بودن مردم چیزی گفتم؟!!! حرف آقای فرهادی این بود که سیستم پر از فساد و دروغ، تمام آدم ها رو مبتذل میکنه. حتی افرادی که میتونستن در یک سیستم درست، زندگی صادقانه و خوبی داشته باشند. پس فرقی نمیکنه شما در ایران چقدر تلاش کنین که خوب بمونین.
رضا کاردان
رضا
خود فیلم هم که عالی بود واقعا.
ناشناس
این اثر جناب فرهادی به اندازه جدایی و فروشنده چفت و بستش محکم نبود ... با توجه به تم داستانی مشابه ابهام و قضاوت انتظار بیشتری داشتم ...
صادق
امیر فواد
من
امیر
یکم از سینما چیز بفهمید بعد نظر بدید
علی
حامد
این داستان خیلی از افراد جامعه میباشد کسانی که سالها کارخیر میکردن و دیگر انجام نمیدهند از بس پشت سرشان حرف درست میکنند که مثلا از کجا پول میاره یا اینکارهارو برای جلب توجه انجام میدهد..مثل رحیم که اگر همون اول سکه هارو فروخته بود هم آزاد شده بود هم اینقدر بازیچه دیگران قرار نمیگرفت و اینقدر مشکل براش پیش نمیومد.
این داستان در مورد خود اصغر فرهادی هم صادقه ..از طرفی اورا مزدور میخوانن از طرفی وقتی اسکار میگیرد میگویند ما لابی کردیم و باعث شدیم این افتخار نصیب کشور شود.
شاید فرهادی به عمد این سوژه را انتخاب کرده.
مینا
T
مسئله اینه که این حرفا که مردم حزب بادن و صبح زنده باد میگن شب مرده باد تاریخ مصرفش تموم شده این حرفا نهایتا ده سال پیش خریدار داشت
فرهادی همگام با جامعه جلو نرفته تو ده سال پیش مونده
Nina
haghighi
ابتدا بگم که من دیروز فیلمو دیدم و دوستش داشتم؛ به نظرم جزو سه فیلم برتر آقای فرهادی بود. بازی بسیارخوب امیر جدیدی و محسن تنابنده و سکانس تحول امیر جدیدی (درگیری با مسئول زندان)، از زیبابیهای کار آقای فرهادی بود که از کارگردانان بسیار خوبمون هستند.
ولی با یکسری از گفتههای منقد هم شدیدا موافقم. خصوصا بابت این پاراگراف:
" قصهای که در آن مقصر تمام اتفاقات فیلم مردم معرفی میشوند که با قضاوت در فضای مجازی بهراحتی امکان بردن یک مجرم پای چوبه دار یا آزادی او را فراهم میکنند. درعینحال، فرهادی تماموکمال نقش نهادهای مختلف را در شرایط موجود انکار میکند تا بار دیگر ثابت کند فیلمساز محافظهکاری است. نگاه انتقادی تندوتیز فرهادی به مردم چه در زندگی طبیعی و چه در فضای مجازی بدون حضور نگاه سیستمی و ورود نهادهای مختلف به ماجرا، «قهرمان» را به اثری یکسویه تبدیل کرده که البته، جامعه بینالمللی طبعاً به دلیل ناآگاهی نسبت به شرایط داخلی جامعه ایران آن را فوقالعاده توصیف میکند اما نمیدانند که در این روایت، حلقه مفقودهای نیز وجود دارد که اصولاً امکان اینکه بتوان قصه و تمام بحرانهایی که بر روی پرده شاهدش بودهاند را بدون حضور آنان روایت کرد وجود ندارد!"
آقای فرهادی در مسائل سیاسی فیلمساز محافظهکاری نشون داده. من در این فیلم، مردم و فضای مجازی رو مقصرتر دیدم تا سیستم حاکمیت. درحالیکه همه ما میدونیم فرهنگ مردم نشات گرفته از سیستم اون حکومت هستش و این سیستم هستش که شمارو به دروغگویی ها ریاکاری ها و ...سوق میده.(البته نباید نقش خود فرد رو هم نادیده بگیریم، چه بسا انسانهایی که ذاتا یا به دلیل منفعتطلبی شخصی پا روی اخلاقیات میگذارند). در نهایت این فیلم از لحاظ تکنیکی فیلم خوبی بود اما فیلم واقع گرایانهای نبود، به همون دلیلی که گفتم(آقای فرهادی فیلمساز محافظهکاری هستند که این امر روی خروجی کارشون بیتاثیر نیست)
پریسا
من نقد رو نخوندم که بعد از دیدن فیلم بیام و بخونم و یاد بگیرم اما شدیدا ناامید شدم.
نقد وقتی میتونه درست باشه که منتقد دربارهی پیام و هدف فیلم حداقل اشتباه نکنه. برخلاف سایر آثار فرهادی، این فیلم دنبال تعیلق و قضاوت و ... نیست بلکه از سطح خانواده و دایرهی شخصی آدمها عبور میکنه و اثر رذایل اخلاقی رو در سطح جامعه و البته سطح تصمیمگیرندگان بررسی میکنه. رحیم یک مهرهی ساده است که به راحتی میتونه با کمک این آدمها قهرمان بشه و به راحتی هم توسط همون افراد کنار گذاشته بشه. درنهایت هم میگه که در این سیستم پر از ایراد، بودن در هر تیمی باخت محسوب میشه.
حمیدرضا
اصلا دقت کردید توی این فیلم فقط بدیهای فضای مجازی و شبکههای اجتماعی نشون داده میشه؟! انگار فضای مجازی هیچ خوبیای نداره. به زودی خواهید دید که طرفداران طرح صیانت مشغول تعریف و تمجید از فیلم قهرمان هستن.
روند فیلم جوری جلو میره که آخرش بیننده مقصر اصلی رو خود رحیم بدونه.
واقعا فرهادی احساس نمیکرد اونجایی که پیرمرده میگه «حیف این مملکت که افتاده دست شما» دیگه زیادی تابلوئه یا اونجا که به خودکشی تو زندان اشاره کرد انتظار داشت تماشاچی بگه ببین عجب چیزی گفت!
فیلم که تموم شد آخرش گفتم خب که چی؟ آدما خاکستریان، نمیشه قضاوت کرد. باشه خب بعدش؟ این الان چه فرقی با فیلمهای قبلی فرهادی داشت؟ بزرگوار نکرد حداقل یه پایان خوش واسه فیلمش بذاره که یه فرقی با قبلیا داشته باشه.
حتی نشانهگذاریش هم تکراری شده. همونجایی تو طلافروشی خودکار ننوشت، کاملا شبیه نشانههای فیلمای قبلی بود. جالبه خودش تو یه جای دیگه فیلم از زبان کاراکتر اصلی به همون نشانهها اشاره میکنه. ظاهرا فرهادی خودشم میدونه دستش رو شده و مشکلی هم با این قضیه نداره و خودش جلوتر از همه میگه.
حالا گیرهای فیلمنامه بماند.
شین
بهرام
حتی مخاطبای عادی سینما هم وقتی فیلمو میبینن متوجه میشن که شخصیت رحیم نه به خاطر شخصیت پردازی بد بلکه به خاطر سادگی و شخصیت پردازی دقیقش یه همچین اشتباهاتیو مرتکب میشه و ظاهرا خود شما هم اینو متوجه شدید فقط میخواستید نادیده بگیرید.
مرضیه
مجید
فراستی
ماقبل فیلم...
علی
بنده به عنوان یک شهروند شیرازی از تسلط و نحوه صحبت کردن بازیگران با این لهجه واقعا متعجب شدم و لذت بردم، خصوصا امیر جدیدی و محسن تنابنده، به هیچ عنوان احساس نمیشه که دارند ادای لهجه رو درمیارند، اینکه نوشتند لهجه بسیار بد شیرازی! واقعا جای تعجب داشت، بقیه بازیگران اصلی یک مقدار ضعیف تر صحبت کردن ولی انتظار بیشتر از این هم نمیشد داشت، بازیگران دیگر هم که اکثرا بومی شیراز بودند.
به نظرم همین که بعد از پایان فیلم تا چند ساعت ذهن آدم درگیر اتفافات فیلم و فکر کردن به اونها میشه، نشانه موفقیت آقای فرهادی هست. فیلم چرا پس رفت باید حساب بشه برای آقای فرهادی؟ چون نوع بیان داستان مثل فیلم های قبلشون نبوده این میشه پس رفت؟ فرق فیلمنامه این فیلم با فیلم های قبلی ایشون این هست که داستان فیلم واقعا یک داستان ساده و بدون پیچیدگی هست و مثل فیلم های قبل اصلا چیزی نهفته و معمایی تا پایان فیلم نیست، داستان شفاف و مشخص هست، ولی نشون داد همین اتفاقات ساده که بخش مهمی از زندگی ما شده باعث چه واکنش های رفتاری متفات در تک تک ما آدمها میشه.
سرور
امیین
"...دیالوگی صریح اما بیربط به فضای فیلم که صرفاً برای برانگیختن حس مخاطب ناراضی فیلم از شرایط کشور در قصه گنجانده شده تا فیلمساز همواره محافظهکار را مطالبهگر معرفی کند" این قسمت از متن شدیدا حرف حق بود!
ولی ایرادی که به لهجه بازیگرا گرفتین به نظر بی منطق میاد، چون که اکثر بازیگرای فیلم شیرازی هستن و اصلا سعی نکردن لهجه داشته باشن بلکه به طور طبیعی اونطوری حرف میزنن.
به طور کلی اگه میخوایین قضاوت درستی درباره فیلم داشته باشین، فکر کنین این فیلم رو آقای فرهادی نساخته. در اون صورت نظرتون چیه؟؟
آرش
Amir
و اون حرفی که به مسئول دولتی زده رو بی ربط میدونید نسبت به فضای فیلم؟ احساس میکنم این متن (نقد که نمیشه بهش گفت) رو صرفا برا اقای فرهادی نوشتید نه خود فیلم و مشکلتون با ذهنیت کارگردانه نه خود اثر.
احمد
ابی
علی ایحال...
برمی گردم به جمله اولم: مشت نمونه خروار است.
با توجه به اینکه خیلی صریح و قاطع توی نقد از لهجه ی فیلم خرده گرفته شد و با کلمه ی "بسیار بد" و بسط دادن این موضوع به "تمام بازیگران" (لهجه بسیار بد شیرازی تمام بازیگران به کلیت بازی آن ها لطمه وارد کرده است) استفاده شد و با اشاره به استدلال هایی که در بالا بهشون اشاره کردم، با کمال احترام مابقی نقد رو هم نمیتونم از آقای منتقد قبول کنم.
از طرفی این جمله منتقد که عصاره و نتیجه منتقد از فیلم هست رو اصلاً نمی تونم بپذیرم. («قهرمان» در مقایسه با استانداردهای سینمای فرهادی یک عقبگرد آشکار برای این کارگردان محسوب میشود)
چرا که به هیچ وجه قصه ی رحیم درام ما در فیلم قهرمان یک عقبگرد آشکار (توجهتون رو به کلمه آشکار که توسط منتقد استفاده شده جلب می کنم) نسبت به سایر فیلم های فرهادی نمیتونه باشه. واقعاً قهرمان اگه بین دو سه تا فیلم خوب فرهادی نباشه، قطعاً می تونه توی خیلی از جهات حداقل از فیلم های همه می دانند، گذشته و حتی فروشنده! جلوتر باشه.
شخصیت رحیم حداقل واسه من نوعی از همه ی شخصیت هایی که فرهادی تا حالا به عنوان مرد اول درام هاش اونها رو خلق کرده دلنشین تر، راستگوتر، درستکارتر و صد البته مظلوم تر بود. با اینکه نادر و حای پاکو رو دوست داشتم ولی نه نادر (پیمان معادی_جدایی نادر از سیمین)، نه پاکو (خاویر باردوم_همه می دانند)، نه عماد (شهاب حسینی-فروشنده)، و نه احمد (علی مصفا_فروشنده) هیچکدومشون رحیم نیستند!
دیگه حوصلم نمیشه توضیح بدم (خنده)، ولی اون لبخند همیشگی رحیم رو پای خنگ بودن و بی اعتماد به نفسی و سایر فعل های منفی نذارین، به خدا از این قشر آدم ها اینجا و توی این محله ها نمیگم به وفور ولی کم نمی بینیم که در هر لحظه لبخندشون آرایش چهره هاشون هست. باید این آدم ها رو از نردیک دید تا فهمید واقعاً صاف و صادق هستند. ممنون از امیر جدیدی که این لبخند توی ذهن برخی از ما که رحیم مانندها رو توی دل این محله های فقیرنشین از نزدیک دیدیم رو با بازی خوبش خراب نکرد!
ابی
و اما لهجه...
من نه تنها به عنوان یه شیرازی، بلکه به عنوان کسی که متولد محله سنگ سیاه و بزرگ شده ی هفت تن هستم، به همه عزیزانی که از سرتاسر ایران هستند این اطمینان رو میدم که هیچ کجای فیلم، لهجه ی بازیگران توی ذوق نمیزنه. به هیچ وجه! حتی واسه خود ما شیرازی ها اتفاقاً لهجه ی رحیم بسیار نزدیک و قابل همزادپنداری بود. لهجه خواهر و داماد رحیم، در کنار لهجه راننده تاکسی هم که دیگه بی نظیر بودند. باور کنید که اکثر شخصیت های فرعی هم لهجه هاشون در حد بسیار قابل قبولی بود.
فقط اگه نخوایم از حق بگذریم من توی اولین پلانی که سارینا فرهادی شروع به صحبت کردن کرد یکم متوجه شدم که ایشون خوب نتونسته از پس لهجه بربیاد. البته من فیلم رو یکبار دیدم و ممکنه که اون لحظه خیلی دقیق نتونسته باشم متمرکز باشم. البته در ادامه لهجه سارینا فرهادی هم بهتر شد، هرچند که کمی فعل کِردَم رو دلنشین و به لهجه ی شیرازی یه جاهایی نتونست خوب تلفظ کنه. البته خانوم فرشته صدرعرفایی هم فکر کنم اوایل زمان سخنرانیش توی اون جلسه ی خیریه یکمی لهجه ی شیرازیش عالی عالی نبود. البته با توجه به سن سارینا فرهادی که توی درام یه دختر تقریباً 25 الی 30 ساله و شاید تحصیل کرده ای بود که اتفاقاً توی بازار انقلاب هم کار میکرد، نمیشه خیلی توقع داشت که مثل خواهر رحیم شیرازی صحبت کنه. چرا که دختر، پسرهای امروزی هم توی شیراز خیلی دیگه اون لهجه قدیمی تر ها رو ندارن و کمی فارسی معیار بیشتر توی صحبت کردن هاشون هویدا هست. اگه نوع صحبت کردن سارینا فرهادی و البته خانون صدرعرفایی که به نظر داخل درام تحصیل کرده هستن رو از عمد کارگردان به این شکل قرار داده که باز هم میشه به ریز بینیش احسنت گفت.
ابی
سلام
به قول معروف: مشت نمونه خروار است.
توجه همه عزیزان رو به قسمتی از انتهای پاراگراف یکی مونده به آخر جلب می کنم. "لهجه بسیار بد شیرازی تمام بازیگران به کلیت بازی آن ها لطمه وارد کرده است". نه...نه... این دیگه بی انصافی محض هستش. لهجه بد!؟ نه...نه...
من خودم متولد محله سنگ سیاه شیرازم (محل تولد رحیم)، و بیش از 30 ساله که توی محله سعدی و هفت تنان زندگی می کنم (محله ای که خونه ی خواهر رحیم اونجا بود). بازار انقلاب (محلی که مغازه باجناق رحیم اونجا بود)، سر کاوه (جایی که زندان رحیم اونجا واقع شده بود_البته اونجا زندان نداره و حوزه نظام وظیفه هست)، کنار گذر ساحلی، میدون نصر و کلاً سایر لوکیشن های جنوب و جنوب شرق شیراز رو قدم به قدم گز کردم و اونجاها نفس کشیدم.
این رو گفتم که نظرم رو مغرضانه ندونید. انصافاً درست بعد از اینکه از سینما خارج شدیم به خانومم گفتم من شیرازی هم نمی تونستم شخصیت رحیم رو به عنوان مردی که بزرگ شده توی یکی از محله های قدیمی و البته کمی از نظر اقتصادی ضعیف شیراز هستش رو به این خوبی حتی توی ذهنم تجسم کنم. (محله سنگ سیاه، سر دوزک، آسونه، دروازه کازرون، شازده قاسم).
شاید واسه برخی از عزیزان که توی برخی از شهرهای بزرگ زندگی می کنند شخصیت رحیم با این درجه از سادگی کمی غریب باشه، ولی واقعاً این نوع شخصیت های صاف و ساده توی این محله ها کم نیستند. به خانومم گفتم واقعاً اگه بخوام به فرهادی فقط بابت یه مورد توی فیلم قهرمان احسنت بگم، قطعاً مقدم بر همه چیز باید بهش به عنوان کسی که متولد یه جای دیگه ایران هستش و جای دیگه ای جز شیراز بزرگ شده، بارها و بارها به خاطر ترسیم شخصیت رحیم (نه صرفاً شخصیت سازی در درام) آفرین گفت. شاید باورتون نشه ولی فامیل رحیم (سلطانی) از فامیل های قدیمی محله ی سنگ سیاه و آسونه هستند و از قضا افرادی با شخصیت رحیم درام ما به وفور داخلشون پیدا میشه. من مطمئنم که کارگردان تنها از روی اقبال این فامیل رو واسه رحیم انتخاب نکرده و قطعاً قبلش یه نیمچه تحقیقاتی هم توی این بخش داشته.
مجید نامهربان
دنزل واشنگتن
سرت سلامت جناب کریمی
استاندار
فیض
رضا
مشخص هست که با قضاوت فیلم رو دیدین
این نکاتی که گفتین باگ نیست و اگر دقت میکردین توی فیلم به تمامی این نکات پاسخ داده شده
برای مثال همون نکته زندانی که گفتین رها شد در ادامه متوجه میشیم که پیام توسط یکی از زندانی ها فرستاده شده
کسانی که فیلم رو بدون قضاوت ببینند قطعا متوجه میشن که شما رو چه حسابی این نقد (که البته نقد نمیشه اسمش رو گذاشت) رو نوشتین
حسین
رضا
اوکی ولی نیاز نبود این رو برای همه بنویسی
حسین
احمد
wtf
یادِ Uncut Gems افتادم