خلاصه داستان «مقیمان ناکجا»:
داستان فیلم درباره چند انسان است که در جایی شبیه به مهمانسرا گرفتار شدهاند. پس از ورود یک جوان (آرمان درویش) به یک مهمانسرا، بهزودی مشخص میشود که این افراد نیمهجان هستند و به همین جهت، روح آنها در این محیط گرفتار شده و…
کارگردان:
شهاب حسینی که یکی از مشهورترین بازیگران سینمای ایران به شمار میرود. شهاب حسینی در مقام کارگردان پیشازاین فیلم «ساکن طبقه وسط» را کارگردانی کرده بود و «مقیمان ناکجا» دومین تجربه کارگردانی فیلم بلند او به شمار میرود.
نقد فیلم «مقیمان ناکجا»:
فیلم «مقیمان ناکجا» اقتباسی است از یکی از نمایشنامههای اریک امانوئل اشمیت به نام «مهمانسرای دودنیا». به نظر میرسد که خود آقای اشمیت هم فیلم را دیده باشد؛ چراکه در ابتدای ویدئو نوشتهای بر روی صفحه نقش میبندد مبنی بر این که این نویسنده فیلم را تماشا کرده و پیامی هم برای سازندگان آن ارسال کرده است!
اثر جدید شهاب حسینی (البته فیلم در سال 1396 ساخته و در سال 1402 منتشر شده است)، بیشتر از این که یک فیلم سینمایی باشد، یک تله تئاتر محسوب میشود. فیلمی که با لوکیشن ثابت، بیش از دو ساعت و نیم به کند و کاو شخصیتها میپردازد و سعی دارد به ذهن و زندگی هرکدام از آنها وارد شده و انگیزههایشان پس از این که با تجربه مرگ آشنا شده اند را بیان نماید. شخصیتهایی که تیپهای متفاوتی هستند و در برگردان سینمایی سعی شده که با شرایط جامعه ایران نیز وفق پیدا کنند.
«مقیمان ناکجا» سعی کرده به طور دقیق و با اشاره به جزئیات، شخصیتهایش را به تماشاگر معرفی نماید و در راستای حفظ روح اصلی متن پیش برود. ما میدانیم که اغلب آثار اشمیت به انسانیت و معنویت میپردازد و سعی دارد انسان ناآگاه نسبت به داشتههایش را با خودش مواجه کند. ازاینجهت، فیلم نیز در همین راستا قدم برداشته و سعی کرده شخصیتهایش را با گذشتههایشان مواجه نماید تا به این درک برسند که آیا هنگام بازگشت به زندگی بار دیگر مسیری که طی شده را پیش خواهد گرفت یا خیر.
این رویکرد ستایش برانگیز بوده، اما مشکل این جاست که هنگام اقتباس سینمایی میبایست اتمسفر و شخصیتپردازی، متناسب با آنچه که هنر سینما به آن تأکید دارد، به مخاطب ارائه شود. متأسفانه «مقیمان ناکجا»، اجرای تئاتری دارد و برخی از بازیگران فیلم نیز بهنوعی، لنز دوربین را با صحنه تئاتر اشتباه گرفتهاند و بازیهای اغراق شده و بیگانه با فضای سینما ارائه کردهاند. بازیهایی که بر روی صحنه تئاتر میتواند ستایشهای فراوانی را به همراه داشته باشد، اما زمانی که نوبت به سینما میرسد، نیازمند تغییراتی در اجراست که در نسخه سینمایی دیده نمیشود.
به این مسائل باید رویکرد شخصیتها را نیز اضافه کرد. یکی از شخصیتهای داستان که انسانی هوسباز به شمار میرود، در جریان فیلم ناگهان تغییر شخصیت را تجربه کرده و تبدیل به انسانی فداکار، دلسوز و عاشق میشود و این در حالی است که فیلم منطق مشخصی برای تغییر این رویکرد در نظر نمیگیرد. آیا مواجه این شخصیت با مرگ باعث شده که او عاشق شود؟ فیلم حتی به این نظریه هم به طور مشخص نمیپردازد و ازاینجهت، در خلق منطق دچار مشکل میشود.
نقد ویدئویی فیلم «مقیمان ناکجا» را در ادامه ببینید:
بااینحال، فیلم یک مزیت بزرگ دارد و آن این است که از روی یکی از نمایشنامههای اشمیت اقتباس شده است. نمایشنامهای که دیالوگهای جذابی دارد که بازیگران فیلم نیز بهخوبی از اجرای آن برآمدهاند. شاید اگر این اجرا فرصتی برای ارائه بر روی صحنه پیدا میکرد، میتوانست تجربه بهمراتب خوشایندتری از نسخه سینمایی باشد؛ اما بااینحال، باتوجهبه وضعیت فعلی سینمای ایران که دچار قحطی آثارِ حتی معمولی شده، «مقیمان ناکجا» میتواند دو ساعت و نیم توجه مخاطب را به خود جلب نماید.
شاید ازاینجهت بتوان گفت که بهتر است بر مشکلات «مقیمان ناکجا» کمتر خرده بگیریم تا اثری که کاملاً در راستای خلاف جریان اصلی سینمای ایران ساخته شده و به دنبال تفکر و مواجهشدن تماشاگر با زندگی است، فرصت بیشتری برای حضور در معرکه داشته باشد.
نمره: 6/10
منتقد: میثم کریمی
تمام هستی رو برده زیر سوال! فرشته ها هیچ اراده و اختیاری مثل انسان ندارن، کوچکترین نافرمانی نمیکنن ولی اینجا… ادم های تو برزخ و برهوت و… همه دچار تردید وواهمه و… ان و نکران اونوقت اینجا طرف میخواد بیاد فرشته مرگ رو طور کنه، خیلی مزخرف بود خیلی حیف وقت،با اینکه رو دور تند دیدم اتلاف وقت بود
این فیلم حال منو واقعا خوب کرد بعد دیدنش اروم شدم دمت گرم اقای حسینی
یکی از بهترییین فیلمایی بود که دیدم واقعا قشنگ بود و با مفهوم
خسته نباشید آقای شهاب حسینی ❤ مثل همیشه عالی
نقد جالبی و فیلم جالبی هم میتونه باشه ولی
به نظرم ساخت اینطور فیلم ها تو سینمای ایران پول دور ریختنه
شما برو تو سایت های سینمایی و خرید بلیط ببین پرفروش ترین فیلم های باکس آفیس چی هستند.
یه مشت فیلم کمدی تجاری با عناصر شوخی های جنسی و مرد یا زنی که هول جنس مخالف هستن،چند تا تیکه بیمزه به جناح چپ و راست + نشون دادن چند تا دختر داف که فکر کردن با دلبری کردن جلوی لنز اینجور فیلم ها قراره بعدا کار های مهم تری بگیرن و شوخی های ناجور با شخصیتشون + استفاده کردن آهنگ های شماعی زاده یا ابی در بی ربط ترین سکانس ها و در نهایت رقص کاراکتر های مرد در انتهای فیلم در حالی که همسران شاد و خرم آن هارا تماشا میکنند،پایان.