صفحه اصلی > دسته‌بندی نشده : نقد و بررسی فیلم انتقامجویان(AVENGERS)

نقد و بررسی فیلم انتقامجویان(AVENGERS)

1

 

AVENGERS
انتقامجویان

پروژه ساخت فیلم avengers به 5-6 سال قبل بر میگرده. avengers یکی دیگر از کمیک های کمپانی مارول بوده که با جمع کردن تعدادی از قهرمان های خود کنار هم تیمی رو تشکیل می دهند. البته این ایده از لیگ عدالت جویان کمپانی dc گرفته شده بود و در زمان خودش طرفداران زیادی داشت. انتقام جویان در کمیک اصلی شامل مرد آهنی؛ کاپیتان آمریکا ؛ ثور ؛ هالک و چند تا قهرمان فرعی مثل ناتاشا رومانوف یا همون بیوه سیاه ؛ شاهین چشم (hawkeye) و نیک فیوری هست که مدیریت و رهبری این تیم رو به عهده داره. با موفقیت چشمگیر فیلم های مارول مانند مرد عنکبوتی ها و مردان ایکس و تا حدودی هالک؛ در سال 2008 زمزمه ساخت کمیک انتقام جویان نیز شکل گرفت. در همون ابتدای پروژه جاس ودوون برای کارگردانی در نظر گرفته شده بود. جاس ودوون از طرفدارهای سر سخت کمیک بود و در سال 2000 قرار بود اولین فیلم مردان ایکس رو کارگردانی کنه که فیلم در آخر به برایان سینگر جوان رسید. از همان زمان وددون به دنبال ساخت یکی از کمیک بوک ها بود تا اینکه با داستان اولیه ای که داشت کمپانی رو راضی کرد که پروژه انتقام جویان رو به اون بسپرند. اما ودوون همان زمان می دونست قرار دادن این همه کاراکتر داخل یک فیلم امکان پذیر نیست مخصوصا که تا اون زمان جز مرد آهنی و هالک هیچکدوم از این شخصیت ها رنگ پرده سینما رو به خودشون ندیده بودند. بنابراین کمپانی پارامونت در یک حرکت با فکر چند فیلم رو در دستور ساخت قرار داد تا امکان ساخت انتقام جویان رو فراهم کرده باشه. در مرد آهنی 2 نیک فیوری و بیوه سیاه رو وارد داستان کرد و برای اولین بار با سازمان شیلد آشنا میشیم. در انتهای هالک شگفت انگیز هم همچین صحنه ای وجود داره. همینطور در تابستان 2011 دو فیلم کاپیتان آمریکا و ثور رو روانه سینما ها می کنه تا هم تماشاگران رو با این شخصیت ها آشنا کنه و هم زمینه رو برای ورود انتقام جویان فراهم. بالاخره بعد از 4 سال تلاش برای ساخت انتقام جویان توسط ودوون فیلم تابستان 2012 اکران و به طور غیر منتظره ای از سوی تماشاگرا تحویل گرفته شد. فیلم نقد های خوبی هم گرفت و موفقیتش رو کامل کرد.
داستان از اونجایی شروع میشه که فیلم ثور تمام میشه. شیلد (سازمانی که وظیفه مقابل با فوق بشری رو بر عهده داره تا امنیت دنیا رو برقرار کنه) یک نیروی فرارازمینی (تسارک) رو در اختیار داره و با همکاری دکتر سلویگ ( استلان اسکارسگارد) بروی این نیرو تحقیق می کنه. با تغییرات عجیب نیروی این شی؛ ناگهان لوکی ؛برادر ثور (تام هیدلستون) در شیلد ظاهر میشه و در اولین سکانس اکشن فیلم تسارک رو میدزده و کل سازمان تحقیقات شیلد رو با خاک یکسان می کنه. . همچننین با قدرتی که توسط یک اهریمن بیگانه در اختیارش قرار داده شده شاهین چشم (جرمی رنر) و دکتر سلویگ رو به کنترل خودش در میاره. لوکی قصد داره تا با استفاده از تسارک و ارتشی فرازمینی؛ زمین رو در اختیار بگیره و انسان ها رو به بردگی بکشه. نیک فوری (ساموئل ال جکسون) که اوضاع رو اینطور میبینه چاره ای نداره جز بازکردن یک پروژه مخفی به نام انتقام جویان. این پروژه شامل تیمی از موجودات یا سوپر قهرمان های دنیاست تا در کنار هم تیمی رو تشکیل بدهند تا در جنگی که انسان های معمولی هیچوقت نمی توانند پیروز بشند مبارزه کنند (جمله خود فیوری هست). از اینجا داستان کنار هم قرار دادن این قهرمان ها شکل میگیره.اولین نفره مرد آهنی هست که مشغول اختراعات جدیده و روابط عاشقانه ای با دستیار خودش پپر (گوئینت پالترو) شروع کرده . نفر بعد هالک (مارک رافالو) که علی رغم میل باطنیش مجبور به پذیرش این دعوت میشه. کاپیتان آمریکا (کیس ایوانز) هم که تازه از یخ ها بیرون اومده و 70 سالی خواب بوده نفر بعدی است. نفر آخر هم ثور (کریس همسوورث) هست که البته یکم دیر تر به بقیه گروه ملحق میشه.
تشکیل تیمی از این قهرمان ها سخت تر از اون چیزی که به نظر میرسید هست و هرچی جلوتر میریم این امر غیر ممکن جلوه می کنه. هر کدوم از این شخصیت ها مشکلات خودشون رو دارند. کاپیتان آمریکا هنوز خودش رو با این دنیای جدید وفق نداده و احساس می کنه تو این دنیا غریبه است و قبل از ملحق شدن به تیم تمام زمان خودشو در تنهایی سپری می کنه و علاقه ای به ورود به جامعه نداره. مرد آهنی ترجیح میده روی کار های خودش متمرکز بشه و بیشتر وقتش رو با دستیارش باشه. هالک که زمان زیادی فراری بوده و به هیچ وجه اعتمادی به شیلد نداره ( به دلیل اتفاقات گذشه و دستگیریش توسط دولت) و در آخر هم به زور اسلحه به گروه میپیونده. ثور هم که فقط برای برگردوندن برادرش و ستارک وارد ماجرا میشه. قهرمان ها اصلا با هم سازگار نیستند و هرکدوم به دلایلی مجبور به کنار اومدن با همند. این تفرقه همون چیزیه که لوکی برای شکست دادن اونها احتیاج داره و نیک فیوری نا امیدانه دنبال نقطه اشتراکی برای متحد کردن اونها میگرده ولی هرچه بیشتر میگذره متوجه میشه این امر امکان پذیر نیست تا…
همونطور که گفتم جمع کردن این همه شخصیت کنار هم تو یک فیلم واحد و شخصیت پردازی هر کدوم از اونها احتیاج به یک فیلم 5-6 ساعته داره که امکان پذیر نبوده. خوشبختانه ما با تمام کاراکتر ها در فیلم های قبلی آشنا شدیم و اینجا فلاش بک هایی از فیلم های قبل؛ تماشاگر رو در جریان حوادث گذشته قرار میده. نیمه ابتدایی فیلم به پرداخت داستان و برخورد شخصیت با هم اختصاص پیدا کرده که البته این نیمه هم خالی از اکشن نیست اما در نیمه دوم فیلم کاملا صرف اکشن شده که کسانی که به سینما رفتن رو حسابی راضی می کنه . جاس ودوون که فیلمنامه رو هم خودش نوشته به بهترین شکل ممکن شخصیت های داستان رو به دل داستان وارد کرده و زمان کافی در اختیار تک تک آونها قرار داده. به طوری که هیچکدام از شخصیت ها از گود بیرون نموندند و طرفدار های هر کدوم از این قهرمان ها زمان کافی برای دیدن قهرمان محبوبشون روی پرده داشتند. البته خوب این وسط مرد آهنی به دلیل محبوبیت بیشتر ی که داره زمان بیشتری در اختیار داشته و البته بیشتر دیالوگ های خوب داستان نصیبش شده. طنز فیلم با دیالوگ های خوب و بعضا بامزه ای که داره خیلی خوب از آب در اومده و در زمان مناسب متوقف میشه تا فیلم به سمت لودگی نره. روند داستان عالیه و به بهترین شکل ممکن پیش میره طوری که با توجه به زمان نسبتا طولانیه فیلم (حدود 2 ساعت و بیست دقیقه) اصلا احساس خستگی نمیکنید. بازی بازیگر ها به شدت خوبه و به دلیل آشنایی که با شخصیت هاشون داشتند خیلی پخته تر عمل کردند. رابرت داونی جونیور که دیگه کاملا تو نقش مرد آهنی جا افتاده و تصور این کاراکتر بدون حضور داونی جونیور امکان نداره. کریس ایوانز و کریس همسوورث هم اینبار با تسلط بیشتری نقش کاپیتان آمریکا و ثور رو بازی می کنند. اسکارلت یوهانسون ؛ جرمی رنر و نیک فیوری هم کار خودشون رو خوب انجام دادند. اما مارک رافالو تازه از راه رسیده ای هست که نقش هالک رو برای اولین بار بازی می کنه و جایگزین ادوارد نورتون و اریک بانا در قسمت های قبلی شده. رافالو خیلی خوب تو نقشش جا افتاده طوری که من افسوس خوردم چرا از اول نقش هالک رو در فیلم های قبلی به اون نداده بودند. تو بازی رافالو یک حالتی از افسردگی ترس و خشم رو دیدم که قبلا ندیده بودم رافالو با بازی خوب خودش کاراکتر هالک رو ملموس تر کرده طوری که آرزو می کنید کاش زمان بیشتری در اختیارش بود. امیدوارم یک فیلم جداگانه برای شخصیت هالک و اینبار با بازی مارک رافالو ساخته بشه. کاراکتری که بیشترین عمق و احساس رو در بین کاراکتر های مارول داره و جون میده برای یک فیلم مارولی با رگه های روانشناختی و شخصیت پردازی عمیق. چیزی که مارول همیشه کم داشته. فیلمی که نولان با سری بتمن برای dc با موفقیت بی نظیر انجام داد.
انتقام جویان بدون شک فیلم جاس ودوون هست. کسی که داستان اولیه و فیلمنامه نهایی رو نوشته حتی نظارتی بر فیلمنامه ثور و کاپیتان آمریکا هم داشته. کارگردان کارش بی نقصه و تمرکز عالی بر روی کارش دارشته. قاب های دوربینی که انتخاب کرده عالیه . تصویر مورد علاقه من زمانیه که قهرمان ها باهم اختلاف پیدا کردند و دوربین با حرکت آهسته برعکس میشه و تصویری وارونه از عصای لوکی نشون میده که در بک گراند اون؛ قهرمان ها به صورت وارونه در حال بحث و دعوا با یکدیگرند که نشون دهنده قدرت لوکی برای اختلاف انداختن بین قهرمان هاست. سکانس های زیبا تو این فیلم کم نیست. ودوون نشون داده که به خوبی با اکشن آشناست. جلوه های ویژه در بالاترین سطح خودش قرار داره و بهترین استفاده ممکن ازشون شده. کمپانی بودجه قابل توجهی در اختیار کارگردان گذاشته که در تک تک صحنه های فیلم مشخصه. این بودجه در اختیار کارگردانی مثل استیون سامرز (جی آی جو ؛ ون هلسینگ) می تونست فیلم رو تبدیل به اکشنی کارتونی کنه اما ودوون این مسیر اشتباه رو نرفت و بهترین استفاده رو از این امر می کنه. شاید یکم در انتهای فیلم زیاده روی کرده باشه که اون هم توی ذوق نمیزنه. کارگردان داستان و شخصیت پردازی رو قربانی اکشن نمی کنه و همه عوامل رو در اختیار داستان و پیشبرد اون قرار میده. موسیقی فیلم که توسط آلن سیلوستری ساخته شده کامل و بدون نقصه و با صحنه ها کاملا همخونی داره. سیلوستری تمی زیبا هم برای انتقام جویان درست کرده که به احتمال زیاد در قسمت های بعد هم استفاده میشه. فیلمبرداری عالیه و صحنه های فوق العاده ای ثبت شده.فیلمبردار در قاب تصویر فضای کافی برای اکشن در اختیار بازیگر ها قرار داده و از تکان های بی مورد هم که این روزاها باب شده پرهیز می کنه تا تماشاگر به راحتی تک تک جزئیات نبرد رو ببینه و لذت ببره. البته در صحنه های حمله به منهتن از دوربین روی دست استفاده میشه که به خوبی هرج و مرج رو نشون میده و البته زیاده روی نمی کنه تا تماشاگر خسته و گیج نشه. طراحی صحنه عالی و جزئیات صحنه پردازی و توجه به اونها بدون نقصه. طوری که کمترین گاف رو میشه گرفت. با توجه به این که تو اینطور فیلم های شلوغ توجه به جزئیات خیلی مشکله اما کارگردان و طراح صحنه این موضوع رو فراموش نکردند.
اما یکی از مشکلات بزرگ فیلم “بد من” داستانه. لوکی به اندازه کافی برای “بدمن” بودن در این فیلم کاریزماتیک نیست. تام هیدلستون بازی خیلی خوبی ارائه کرده و اشکالی به ایشون وارد نیست مشکل اصلی پرداخت این شخصیت و انگیزه های تکراریه اونه. اوضاع زمانی بدتر میشه که فضایی ها حمله می کنند و واقع گرایی فیلم به شدت پایین میاد. به نظرم مشکل اصلی فیلم انتخاب تهدید فضایی ها علیه زمین بوده که فیلم رو در حد یه سرگرمی بدون مغز پایین میاره. داستان ابتدایی و شخصیت پردازی به همراه دیالوگ های خوب فیلم با ورود بیگانگان فضایی به فیلم یکجورایی رنگ میبازه و این حرف طرفداران بتمن که فیلم های مارول رو بدون عمق و کارتونی می دونند نسبتا تایید میشه. اما خوب نکات مثبت فیلم به قدری هست که شما نا امید نشید و از کل فیلم راضی باشید. ساخت فیلم انتقام جویان کار بسیار مشکلی بوده که جاس ودوون به بهترین شکل ممکن از عهده اون بر اومده و اگر فقط روی دشمنان فیلم فکر بیشتری میشد شاید با فیلمی کامل طرف بودیم. موفقیت بزرگ فیلم در زمینه تجاری و هنری مرهون زحمات کارگردانه. کمپانی ریسک بزرگی در سپردن کارگردانیه چنین پروژه عظیمی به ودوون کرده بود که ایشون هم جواب این اعتماد رو به خوبی داد شاید بیشتر از اون چیزی که انتظارش می رفت.
در ضمن بعد از تیتراژ پایانی طبق معمول دیگر فیلم های مارول صحنه جالبی وجود داره که من خیلی خوشم اومد. این صحنه جالب رو از دست ندین.
امتیاز : 7.9 / 10
 
نویسنده: نیما بخت
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها