وضعیت فیلم «Babylon» برخلاف ساختههای موفق قبلی شزل از جمله «شلاق» و «لالالند»، یکدست نیست. شاید نزدیکترین تجربه به این فیلم، «روزی روزگاری در هالیوود» ساخته تارانتینو باشد که قصد داشت دوران طلایی هالیوود را با زبان طنز بیان کند. شزل نیز در این فیلم برای روایت دوران صامت سینما به سراغ زبان طنز رفته؛ اما مشکل این جاست که این فرم در طول فیلم بارها تغییر میکند و تنها به لطف بازیگران است که تماشاگر میتواند این چنددستگی را بپذیرد.
این فیلم داستان دوران صامت سینما را روایت میکند. داستانی که در آن دختری پرشور قصد تبدیلشدن به یک ستاره سینما دارد و در آنسوی قصه، خورشید درخشان یک ستاره هالیوود در حال غروب است و بهسختی میتوان جلوی آن را گرفت.
«Babylon» در بخشهای فنی قطعاً در دسته برترین آثار سال قرار میگیرد. فیلمبرداری استادانه به همراه طراحی لباس و صحنه، در تمام طول مدت سهساعته فیلم چشمان تماشاگر را مسحور میکنند و بار دیگر ثابت میکند که شزل یک کارگردان تمامعیار است. او در همان دقایق ابتدایی و زمانی که قصد بهتصویرکشیدن مهمانی عجیبوغریب و پر از فساد در ارتفاعات را دارد، به یک دوربین بی توقف بسنده میکند که در میان جمعیت غوطهور شده و سریع و با جزئیات، هرآنچه که نیاز است درباره محتوای آن جشن بدانیم را در عرض چند دقیقه با وسواس تمامعیار به تصویر کشیده و تماشاگر را میخکوب میکند. اما آیا تکنیکِ شزل توانسته «Babylon» را از تبدیلشدن به یک اثر ناقص نجات دهد؟ متأسفانه خیر.
داستان «Babylon» به طور کل شامل سه روایت مختلف از زندگی سه انسان در دوران صامت سینماست. اما این کیفیت قصههای فیلم دچار افتوخیز فراوانی هستند و درعینحال که به نظر میرسند در اوج به سر میبرند، ناگهان سقوط کرده و تبدیل به تکرار مکررات میشوند. اصلیترین ایراد فیلم به روایت قصه نلی لاروی است که کوبنده آغاز میشود؛ اما در ادامه به ورطه تکرار میرسد و گسترش پیدا نمیکند. جنون آنی و لحظهای لاروی در رقص و دیوانگی متأسفانه در طول فیلم بهخوبی پرورش پیدا نمیکند و هر بار با تکرار این رویه، تنها زمان فیلم افزایش پیدا میکند بیآنکه تغییری در وضعیت این شخصیت رخداده باشد.
بااینحال، روایت جک کنراد وضعیت بهمراتب بهتری دارد و قصه فیلم را تا حدودی نجات داده است. این روایت که با یک طنز سیاه آغاز شده و در نهایت به یک تراژدی غمناک منجر میشود، قلب تپنده فیلم است و حیف که این روایت تازه در اواسط قصه جان میگیرد و تبدیل به حرفی اصلی کارگردان میشود که در نیمه ابتدایی فیلم قصد بیانش را داشته؛ اما زبان انتقال را بهدرستی انتخاب نکرده است. در واقع میتوان پیام اصلی فیلم و کارگردانش، دیمین شزل، را در دیالوگ مابین جک و الینور جستجو کرد. دیالوگی واقعی و تکاندهنده از صنعتی که ستارگانش را بهسادگی نابود میکند و دراینخصوص هیچ استثنایی قائل نمیشود.
(این پاراگراف بخشی از داستان فیلم را لو میدهد) اما عاشقانه شزل برای سینما قطعاً در سکانس آخر نقش میبندد. عاشقانهای که یک کپی ضعیفتر از فیلم «سینما پارادیزو» اثر جوزپه تورناتوره است. پایانبندی که اگر آن را با فیلم مذکور مقایسه نکنیم، میتواند تماشاگر سینما را بابت دیدن آنچه که بر این صنعت در طول تاریخگذشته حسابی احساساتی کند و چهبسا که اشک بریزد. اما مشکل این جاست که برای رسیدن به این نقطه، فیلم آنقدرها هم در طول قصه مسئلهای مطرح نمیکند که در نهایت بخواهد اشک تماشاگر را سرازیر کند. درست برعکس «سینما پارادیزو» که سکانس پایانی آن تماشاگر را وارد یک انفجار احساسی کرده و بعید است که مخاطب آن فیلم با تماشای سکانس پایانی فیلم اشک نریخته باشد!
همانطور که ذکر شد، «Babylon» از بازیهای خوبی برخوردار است که در رأس آنها، برد پیت بهترین عملکرد را دارد. مارگو رابی در فیلم هرآنچه که از او انتظار میرفت را به نمایش گذاشته، اما بااینحال، این برد پیت است که در طول قصه میدرخشد و توجه تماشاگر را به خود جلب میکند. او بهخوبی فرازوفرود شخصیت جک را به نمایش گذاشته و چشمها را به خود خیره میکند.
قبل از به پایان رساندن این متن لازم است به شخصیتهایی که این فیلم بر اساس آنها ساخته شدهاند نیز اشارهای کنیم. البته مطالعه سرنوشت این افراد میتواند بهنوعی داستان فیلم «Babylon» را هم لو بدهد. ازاینجهت بهتر است اگر فیلم را ندیدهاید، ادامه متن را نخوانید.
جک کانرد: این شخصیت از زندگی ستاره سینما به نام «جک گیلبرت» الهام گرفته شده است. ستاره مشهور سینمای صامت که دوران باشکوهی در این عصر داشت؛ اما با ناطق شدن سینما، بحرانی اساسی برای دوران بازیگریاش حاصل شد و مخصوصاً صدا و نحوه بیان دیالوگ او مورد تمسخر مردم و صنعت فیلمسازی قرار گرفت. گیلبرت خیلی سریع از صنعت سینمای ناطق طرد شد و این مسئله چنان بر روحیه او تأثیر گذاشت که وی به الکل اعتیاد پیدا کرد و در نهایت، به حدی الکل مصرف کرد که باعث حمله قلبی و درگذشتش در 38 سالگی شد. البته بعدها این بازیگر مورد تقدیر هالیوود قرار گرفت و هم اکنون ستارهای در پیادهروی مشاهیر هالیوود به نام این بازیگر ثبت شده است.
نلی لاروی: این شخصیت بر اساس سرگذشت کلارا بو نوشته شده است. ستاره دوران صامت سینما که در آن مقطع سمبلی از جذابیتهای جنسی بر پرده سینما محسوب میشد و طرفداران بسیاری داشت. بو؛ اما پس از ناطق شدن نتوانست قدرت ستارگی خود را حفظ کند و رفتهرفته جایگاهش را از دست داد. او سرانجام تصمیم گرفت بازیگری را کنار بگذارد و در یک مزرعه در نوادای آمریکا باقی عمر خود را به همراه همسرش بگذارند. دورانی که با بحرانهای مختلف روحی گذشت و سرانجام این بازیگر در سال 1965 بر اثر حمله قلبی درگذشت.
اثر جدید دیمین شزل در مجموع هرگز تبدیل به بهترین اثر این کارگردان نمیشود و فرازوفرودهای آن به حدی زیاد است که در مقاطعی از فیلم تماشاگر را دچار خستگی میکند. شاید اگر حجم خردهروایتها کمتر میبود میشد «Babylon» را یک نامه عاشقانه کاملاً شایسته به سینما در نظر گرفت؛ اما در شرایط کنونی، باید گفت که این اثر از لحاظ تکنیکی در اوج اما در بخش فیلمنامه در جایگاهی نسبتاً ناامیدکننده قرار میگیرد. بااینحال، ارجاعات تاریخی به صنعت سینما باعث میشود که تماشای این فیلم به علاقهمندان به سینما توصیه شود؛ هرچند که برای به پایان رساندن آن باید صبر زیادی داشته باشید!
منتقد: میثم کریمی
این مطلب بهصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگرد قانونی میگردد.
به صفحه اینستاگرام مووی مگ بپیوندید
بسیار فیلم خانوادگی بود، حتما با پدرتون ببینید
یک ساعت اول فیلم از نظر کارهای فنی بی نظیره .واقعا در آووردن اون مهمونی پر اتفاق و در ادامه نشان دادن پشت صحنه ساختن فیلم با اون سرعت بالا و بازیگران زیاد نبوغ خاصی میخواد..در ادامه اگر قسمتهای مربوط به مارگو رابی رو کارگردان کوتاه یا حتی حذف میکرد هم زمان فیلم اینقدر بیهوده زیاد نمیشد و هم فیلم خوش ساخت تر..مثلا قسمتهای مارگیری و یا پول تقلبی و رفتن به آن زیرزمین ویا قسمت عصبانیت مارگو رابی از افراد پرنفوذ و ثروتمند سینما و مراعات ادب میتونست خیلی کوتاه تر باشد یا اصلا نباشد..
آمدن صدا به سینما و اون قسمت مارگو رابی که یک صحنه رو بارها تکرار میکرد هم به نظرم عالی بود و کمدی خوبی هم درش داشت..
در مجموع فیلم متوسط رو به بالایی بود.باتشکر
از نظر من فیلمی خسته کننده و کسالت آور بود. بعد از اتمام فیلم متوجه شدم که وقتم هدر شد. بیشتر به یک تاتر یا نمایش شبیه بود تا یک فیلم سینمایی. البته بستگی به سلیقه دارد ولی همانطور که گفتم بستکی به سلیقه داره. من خوشم نیامد.
به عنوان پیشنهاد رنگهای nord رو هم امتحان کنید
بخصوص برای تم مشکی سایت خیلی عالی میشه
https://www.nordtheme.com
اولش فکر کردم سایت رو اشتباهی اومدم، ولی زیبا شد، هر چند قالب کلاسیک قبلیش هم جالب بود
یکی از جذاب ترین بخش های مووی مگ کامنت های کاربران و نظرات رنگارنگشون بود منتها متاسفانه تمام کامنت ها قدیمی زیر تمام مطالب رو از بین بردید
به شدت باهات موافقم. نظرات خودشون مثل یه نقد میموند. مثلا وقتی میرفتی برای اولین بار به فیلم قدیمی تر میدیدی و میومدی مووی من کیف میکردی. اما الان همه کامنت ها کامل پاک شده.
منم به شدت با هر دوی شما موافقم!
کامنت های قدیمی خیلی جالب و بعضا واقعا مفید بودند…
دکوپاژ و حرکت دوربین به قدری استادانه و جذاب هست که از تماشای این فیلم سه ساعته خسته نمیش!. شزل از پدیده های کارگردانیه
همون ده دقیقه اول فیلم حالم از همه چیش بهم خورد.واقعا حیف اینهمه بازیگر
فیلم قبلی ‘دیمین شزل’ (لالالند) فیلم قشنگی بود؛ این فیلم رو هم به عشق ‘برد پیت’ و ‘مارگو رابی’، دختر ناز و خوشگل و البته توانای سینما، حتما خواهم دید…
با تشکر از عوامل سایت خوب ‘مووی مگ’
طراحی و امکانات جدید سایت خیلی خوبه فقط اگه برای هر نظر تعداد ‘لایک’ هم تعبیه بشه که دیگه عالی میشه!
با این حال دمتون گرم…
به به بعداین همه سال تغیرش دادین قالبو!!! مبارک باشه خیلی خوشکله آدم احساس تازگی میکنه.اگه بتونین ثبتنام وپروفایل دادنو به کاربرا بدین عالی میشه و برای اینده خوده سایت هم خوبه. ممنون خیلی خوب شده.
آقای کریمی خسته نباشی نقد خوبی بود.
امکانات زیادی در راهه… منتظر باشید
اولا از وبسایت خوبتون که جای عالی واسه فیلمباز ها هست تشکر میکنم.
حالا من فرمت قدیمی سایت رو بیشتر دوست داشتم.(البته چند وقتی بود سایت دیر به دیر بالا میومد که خودش مشکلی بود)
ولی ازتون خواهشمندم که یه فکری به حال مقالات قبلی سایت بکنید. سایت مووی مگ بزرگترین پوئنش این بود که اکثر فیلم های مهم و پر سر و صدای سینما رو چه قدیمی چه جدید چه ایرانی چه خارجی نقد کرده بود و یه آرشیو واقعا قوی داشت. ولی حالا من هر چقدر در اینترنت سرچ میکنم اصلا خبری از مقالات قدیمی نیست و انگار که همه مقالات با فرمت جدید سایت کاملا پاک شدن و دیگه اثری ازشون نیست. امیدوارم هر چه زودتر همه مقالات قبلیتون برگرده و آرشیوتون انقدر خالی نمونه.
در ضمن کاش مثل قدیم واسه نظرات لایک و دیسلایک بذارید. واقعا کاش همون فرمت قدیمی میموند و باگاش رو فقط برطرف میکردید.
بله ساختار لینک ها تغییر کرده و باید آن ها مجددا توسط موتورهای جستجو شناسایی شوند و ما هم در حال انجام بازیابی آن ها هستیم. تمام مطالب در خود سایت موجود هست اما موتورهای جستجو مقالات قدیمی را فعلا را ایندکس کرده اند که باید این رویه تغییر کند.
درباره بخش لایک و دیس لایک و در مجموع کاربران، برنامه های زیادی داریم که بعد از برطرف کردن مشکلات فعلی حتما به سراغشان می رویم.
فرمت جدید امکانات بیشتری داره…منتظر باشید
پس منتظر میمونیم که اتفاقات خوبی که میگید هر چی سریعتر بیفته چون به نظرم مووی مگ لیاقتش رو داره.
در ضمن یه چیزی رو هم کاش درستش بکنید. الان همون طور که گفتید توی خود سایتتون مقالات قدیمی وجود داره (توی گوگل مقالات قدیمی بالا نمیاد) ولی تمام کامنت ها و نظرات مردم پاک شده حتی توی خود سایت و به نظرم خیلی اتفاق بدیه. خود نقدی که روی فیلم بود یه طرف. کامنت های مردم که اتفاقا خیلیاش پر و پیمون و درست و حسابی هم بود یه طرف واقعا! کاش بتونید کامنت های مقالات قبلی رو هم برگردونید. با آرزوی بهترین ها
به جهت اینکه ساختار به طور کامل تغییر کرده مجبور به حذف برخی از المان ها شدیم اما در تلاش هستیم که مسیر توسعه را برقرار کنیم. ممنون از شما
وای قالب جدید عالیه، خیلی شیک و قشنگه. مبارک باشه.
ارزش اینکه هر روز میومدیم سر میزدیم و وارد سایت نمیشد رو داشت.
ممنون که صبور بودید این مدت ..برنامه های زیادی پیش روی داریم
این فیلم مثل غذایی خوش رنگ و لعاب اما کاملا بی مزه هست.
بهترین مثال برای اهمیت وجود فیلمنامه، هر چقدرم یک اثر در بخش فنی عالی باشه وقتی فیلمنامه ضعیف باشه تمام زحمات به حاشیه و نادیده گرفته میشه.