خلاصه داستان:
زمانی که شمش طلا که در خانه مادر خانواده قرار دارد شده بود گم میشود، مهمانان مادر برای پیداکردن آن به تکاپو میافتند اما…
کارگردان:
یوسف حاتمیکیا که فرزند ابراهیم حاتمیکیا، کارگردان مشهور سینمای دفاع مقدس است. حاتمیکیای پسر کار خودش را با ساخت مستندهای جنگی آغاز کرد و در ادامه به ساخت فیلم کوتاه روی آورد. «شب طلایی» اولین ساخته سینمایی این کارگردان به تهیهکنندگی پدرش محسوب میشود.
نقد فیلم «شب طلایی»:
نخستین اثر سینمایی یوسف حاتمیکیا، سراسر اشتباهات فیلمسازی است که نهتنها در طول فیلم کمتر نمیشوند، بلکه با رسیدن به انتهای فیلم بهصورت پلهای افزایش پیدا میکنند! حاتمیکیا برای ساخت «شب طلایی» به سراغ میزانسن شلوغ با شخصیتهای متعدد رفته است بیآنکه بداند شخصیتهای زیاد در مقابل دوربین نهتنها نمیتوانند قصه روایت کنند، بلکه به یک بحران اساسی تبدیل میشوند. در فیلم «شب طلایی» شخصیتهای زیادی در مقابل دوربین حضور دارند. شخصیتهایی که تقریباً بیشتر آنها ربطی به فیلمنامه ندارند و بیخود و بیجهت در مقابل دوربین رفتوآمد میکنند.
بااینحال، مشکل اصلی فیلم نه فقط این شخصیتهای اضافه، بلکه روایت اصلی داستان است. قصهای که بهشدت نحیف و فاقد جزئیات است و در بهترین حالت میتوانست یک فیلم کوتاه باشد. داستان درباره گمشدن شمش طلاست و قرار است این موضوع دستمایه موضوعات جانبی زیادی شود تا از طریق آن ما مناسبات بین آدمهای خانه را بهتر درک کنیم. اتفاقی که در طول قصه رخ نمیدهد و بخش زیادی از فیلم به گشتوگذار در اتاقها بهمنظور یافتن طلا گذشته و بگومگوهای تکراری کنایه وار که هیچ کمکی به گسترش فیلمنامه نکرده است. تنشهایی که چون هیچچیز درباره گذشته شخصیتها و جزئیات ارتباط آنها نمیدانیم، علناً اهمیتی هم پیدا نمیکنند. متأسفانه فیلم از زمانی که آغاز میشود تا زمانی که به پایان برسد، هیچ پیشرفتی نمیکند و در نقطه ابتدایی قرار میگیرد.
یوسف حاتمیکیا سعی کرده با گنجاندن چندین خردهروایت، قصه را کمی از یکنواختی خارج کند؛ اما این تصمیم وضعیت را بهمراتب بدتر کرده است؛ چراکه این خردهروایتها زمانی که مخاطب هیچ شناختی از شخصیتها ندارد، کاملاًٌ بیخاصیت خواهند بود. ماجرای عاشقانهای که در خانه روایت میشود یکی از این موارد است. درحالیکه تماشاگر نه میداند چرا دو نفر عاشق شدهاند، چرا دخترک فرد دیگری را انتخاب کرده، آن یکی چرا عاشق دیگری شده و عاشق جدید از کجا آمده، فیلمساز از مخاطب انتظار دارد تا این روایت فرعی بیسروته را بپذیرد. در فیلم حتی شخصیتی مذهبی وجود دارد که فیلمساز تنها از حضور او برای بامزه کردن فیلم بهره برده است بیآنکه نقشی محوری یا شبه محوری در قصه داشته باشد. اوج بحران زمانی آغاز میشود که پای یک کارآگاه به داستان باز میشود که علناً فیلم را ناخواسته تبدیل به اثری کمدی میکند.
فستیوال مشکلات فیلم تا پایانبندی اثر نیز ادامه پیدا میکند. جایی که قرار است گرهگشایی اصلی صورت بگیرد. اتفاقی که رخ میدهد؛ اما تماشاگر هیچ حسی به آنچه که میبیند ندارد؛ چراکه پیشازاین شخصیتپردازی ندیده است تا نسبت به انگیزه عامل دزدی احساسی داشته باشد. زمانی که گره طلاهای گمشده باز میشود، این سؤال ایجاد میشود که واقعاً انگیزه دزدیدن طلا چه بوده است؟ چطور این اتفاق رخداده؟ آیا قصد انتقام مطرح بوده یا جلبتوجه؟ اصلاً این فرد چه کسی است و چه گذشتهای داشته که او را به این نقطه رسانده است؟! فیلم در این حد با گرهگشایی خود سطحی برخورد کرده که برای یک فیلم معمایی فاجعه محسوب میشود.
فیلمساز «شب طلا» را به مادران تقدیم کرده است درحالیکه حتی مادر تبدیل به شخصیتمحوری در داستان نشده و تنها هنگام جدل بین فرزندان، آنها را به آرامش دعوت میکند و سپس از مقابل دوربین خارج میشود تا چند دقیقه بعد که افراد خانه باز هم به جان یکدیگر افتادند، از راه برسد و آنها را به آرامش دعوت کند! متأسفانه نگاه حاتمیکیا به مادر و در مجموع افرادی که در خانه هستند، نگاهی کلیشهای و قدیمی است و این برای یک فیلمساز جوان آفت محسوب میشود.
«شب طلایی» در مجموع اثری ناموفق است که نه میتواند شخصیت بسازد و نه حتی عناصر معمایی در قصه بسازد. عاشقانه بیسروته فیلم نیز کار را خرابتر کرده است و «شب طلایی» را به مجموعهای از اشتباهات فیلمنامهنویسی تبدیل کرده که تماشای آن میتواند یک تجربه آزاردهنده اساسی باشد.
نمره: 2/10
منتقد: میثم کریمی
بدتر از همه اینه که نمی فهمم چرا فیلمساز به دنبال بازیگرانی با سنی که به فیلمنامه بخوره،نرفته؟مثلا باور اینکه مسعود کرامتی پسر مریم سعادت باشه و یکتا ناصر و بهناز جعفری هم همسن و سالش باشن،خیلی سخته به خصوص با اون گریم وحشتناک که برای مسن تر کردن بازیگران جوان،اونها رو شبیه بیماران ایدزی یا حتی بدتر زامبی گریم کرده!یا مثلا چرا یکی از دخترهای خانواده ترک زبانه و بقیه نیستن؟مگه شوهر ترک باعث ترک شدن زنش میشه؟؟؟تا نیم ساعت از فیلم من فکر میکردم بهناز جعفری کلفت خونه است!
در کل هیچ چشم انداز روشنی برای یوسف حاتمی کیا نمی بینم به جز نام پرطمطراق باباش!
من وقت نگرفتم ولی فکر کنم ۱۰ دقیقه تا یه ربع طول میکشه تا بیننده متوجه بشه اون چیز، چیزی که میکنند و دنبالش میگردند شمش طلاست!
جوری در مورد “چیز” حرف میزنند که آدم فکر میکنه اسکوبار مواد مخدر مخفی کرده!!!
در کل فیلم چرتی بود وقتتون رو تلف نکنید!
این چه فیلم سمی بود؟ مگه طلا ها تو کمد قایمش نکرد اون مرده چیجوری پیداش کرد اصلا برای چی دزدیدش اصلا چه ربطی به تقدیم کردن به مادر داشت این چه شلم شوربایی بود
سایت قبلی با کلیک روی مطلب دز صفحه جدید باز میشد. ظاهرا همین کار ساده کمک میکنه برای کسانی که اینترنت ضعیف تر دارند مشکل رفت و برگشت به پیج اصلی را نداشته باشند
حتما مورد بررسی قرار خواهد گرفت. با تشکر
سایت واقعاً خیلی بد شده ، با گوشی باید چند دفعه روی خبر بزنی تا باز بشه . خود سایت هم به شدت سنگین شده . سایت قبلی مثل کره بالا می آمد.
کاش تو این کشور بفهمیم که واقعا قرار نیست به صرف پیشرفت ، پیشرفت کنیم . هدف پیشرفت برای بهتر شدنه نه برای پیشرفت کردن . اگه نمیتونیم بهتر بشیم بهتره هیچ کاری انجام ندیم . منتها چنان علاقه بیمارگونه ای به کار کردن داریم که حاضریم به بهای خراب کردن هم که شده ، کار کنیم !
دیروز مشکلاتی در سرور داشتیم که رفع شده است. با تشکر
همین فیلمای بدون دغدغه و معنی خوبن . کلا فیلم خوب از نظر بعضیا یعنی فیلمی که ماله بکش