خلاصه داستان «مست عشق»:
داستان این فیلم درباره آشنایی مولانا و شمس تبریزی است. آشنایی که سبب میشود تا دنیای مولانا کاملاً تغییر کند و رابطهای عرفانی میان او و شمس برقرار شود.
کارگردان:
حسن فتحی که یکی از مشهورترین سریال سازان ایرانی به شمار میرود. از حسن فتحی تا به امروز سریالهای مشهور زیادی از جمله «شهرزاد»، «جیران»، «میوه ممنوعه» و «مدار صفر درجه» منتشر شده است.
نقد فیلم «مست عشق»:
زمانی که فیلم «مست عشق» آغاز میشود، جملهای بر روی صفحه درج میشود با این مضمون که «این فیلم برداشتی آزاد است» ساخته شده است. جملهای که به تماشاگر میگوید باید منتظر تغییراتی در روایت داستان باشیم. اما فیلم تقریباً در تمام موارد به همان اطلاعات تاریخی در مورد شمس و تبریزی اشاره کرده است.
بااینحال، یکی از عجیبترین تغییراتی که در فیلم قابلمشاهده است، تبدیل شمس تبریزی به یک جادوگر است! این که چرا میبایست در داستان شمس و مولانا، شمس تبریزی دست به سحر و جادو بزند، موضوعی است که هرگز در فیلم توضیح داده نمیشود و تماشاگر را با همین تعریف از شمس تبریزی به حال خود رها میکند. در واقع، میشد انتظار داشت که این سحر و جادو، در واقع یک تلقین ذهنی به سبب اوج عرفان شمس قلمداد شود، اما فیلم چنین رویکردی را اتخاذ نمیکند.
در فیلم، سکانسی وجود دارد که فردی در بازارچه، با شمس درگیر میشود و زمانی که قصد دارد به او خنجر بزند، خنجر از کار میافتد و فرد هم دچار سکته قلبی میشود! تعریف چنین سازوکاری درباره شمس تبریزی بیآنکه منطقی برای آن تعریف شده باشد، یکی از عجیبترین بخشهای فیلم به شمار میرود. این وضعیت زمانی بغرنجتر میشود که حتی در طول فیلم اینچنین استنباط میشود که مولانا بیش از آنکه جذب کلام شمس شده باشد، عاشق سحر و جادوی او شده!
دیگر مشکل بزرگ فیلم «مست عشق»، فیلمنامه چندپاره آن است. فیلمنامهای که به طور مشخص، مشکلات سازندگان و اختلافنظری که بر سر تدوین و مسائل دیگر به وجود آمده، از کیفیت آن بهشدت کاسته است. در طول فیلم، فلشبکهای متعددی را شاهد هستیم و نکته عجیب این که گاهی حتی در داخل فلشبکها، یک فلشبک دیگر هم گنجانده شده است! به این وضعیت باید ازدیاد شخصیتها و تمایل فیلم به پرداختن به همه آنها را نیز لحاظ کنیم که از متمرکز ماندن قصه بهشدت کاسته و مولانا و شمس را به حال خود رها میکند.
در این میان باید به دیالوگهای بسیار ضعیف فیلم هم اشاره کرد که شنیدن آنها جای تعجب دارد. در یکی از سکانسهای فیلم در مکتبخانه، این دیالوگ میان شمس و مولانا مطرح میشود:
شمس تبریزی: از روی این کتابها درس میدی؟
مولانا: با اجازه حضرتعالی!
متأسفانه، جنس دیالوگهایی که در «مست عشق» بیان میشود، امروزی و بهشدت شکسته است و این در حالی است که خیلی از مدت زمانی که ما سریالهایی نظیر «امام علی» را از تلویزیون شاهد بودیم نگذشته است. سریالی که دیالوگنویسیهای آن کماکان از بهترین تجربههای سریالسازی در ایران به شمار میآید. در سینما و تئاتر نیز گنجینهای به اسم بهرام بیضایی در تاریخ این کشور وجود داشته که ادبیات مورداستفاده او در آثارش در خصوص تاریخ این کشور کماکان در دسترس عمومی قرار دارد. این که وضعیت دیالوگنویسیهای «مست عشق» اینچنین بنجل از آب درآمده، واقعاً مایه تأسف است.
در میان بازیگران فیلم نیز عملکرد سینوسی مشاهده میشود. متأسفانه پارسا پیروزفر در نقش مولانا عملکرد قابلقبولی ندارد و مخصوصاً در بیان دیالوگهای ادبی، مشکلاتی در بیان او مشاهده میشود. در نقطه مقابل، شهاب حسینی در نقش شمس تبریزی عملکرد نسبتاً بهتری دارد و میتواند دیالوگها را به شکل بهتری بیان کند. در میان بازیگران ترک نیز کیفیتهای اجرا متفاوت است. ابراهیم چلیک کول، بهترین بازیگر ترکتبار فیلم به شمار میرود و در نقطه مقابل، هانده ارچل ضعیفترین بازیگر فیلم است.
اما در مقابل تمام ضعفهایی که «مست عشق» دارد، باید به نکته مثبت فیلم که موسیقی متن آن است نیز اشاره کرد. موسیقی متن زیبایی که توسط آهنگساز ترک، فاهیر آتاک اوغلو ساخته شده است و مخصوصاً در سکانس پایانی فیلم بهخوبی، زیباییهای خود را نشان میدهد.
نقد ویدئویی فیلم «مست عشق» را در ادامه ببینید:
«مست عشق» اثر ضعیفی درباره مولانا و شمس است و نمیتوان از تماشای آن لذت برد. انتظار میرفت که پس از حواشی فراوان ساخت فیلم، در نهایت اثری شایسته درباره یکی از بزرگترین شخصیتهای تاریخ ساخته شود که حتی پتانسیل عرضه جهانی هم داشته باشد. اما «مست عشق» نهتنها چنین پتانسیلی ندارد؛ بلکه حتی میتواند عملکردی معکوس در شناخت تماشاگر غیرایرانی از این دو شخصیت بزرگ داشته باشد.
نمره: 3/10
منتقد: میثم کریمی
فیلم قابل قبولی بود به خصوص بازی شهاب حسینی بسیار روان و عالی، برخی دیالوگ ها نیز به شدت جذاب بود به خصوص تعریف های شمس از خدا دین و رسول، تیتراژ پایانی هم عالی بود. در کل از سینما که میایی بیرون حالت خیلی خوبه و این نکته مثبت فیلمه پیشنهاد می کنم برای درک بهتر فیلم حتما کتاب “ملت عشق” و “پله پله تا ملاقات خدا” خوانده شود.
با اختلاف یکی از بدترین آثار تاریخی بود که تابحال مشاهده کردم. سطح آثار آقای فتحی بسیار نزول کرده و احتمالا چند وقت دیگه یدونه از این کمدی های سخیف هم برای کسب درآمد با بازی پژمان جمشیدی و عطاران میسازه!
فیلم ترکی،فیلم ترکیه حتی اگه یه ایرانی اونو ساخته باشه
اصولا فیلم تاریخی ساختن کار حساسیه؛ چون هم باید جذاب باشه هم قابل استناد!
یادمه که چند سال پیش بخش هایی از فیلم ‘نوح’ رو دیدم و واقعا تعجب کردم که شخصیتی مثل هیولا و اون اتفاقات عجیب و غریب، کجای داستان ‘حضرت نوح’ بود!!!! و فیلم در واقع با اینکه صحنه های اکشن و بازی های خوبی داشت، ولی چون با تاریخی هم خوانی نداشت، به نظرم فیلم ضعیفی بود.
در مورد فیلم ‘مست عشق’ هم شاید در همین حد که کمی با زندگی ‘مولانا’ و ‘شمس تبریزی’ آشنا بشیم خوبه، ولی در مورد فضای معنوی و دیالوگ ها و بازی ها و…باید بیشتر کار میشد!
البته فراموش نکنیم این فیلم برداشت آزاد بود نه نشان دادن داقعیت های تاریخی
منم مست عشق رو دیدم
مالی نبود
اولا که جالبه فیلم راجع به شمس و مولاناست بعد شخصیت اصلی نه شمسه نه مولانا
بازی پارسا پیروزفر افتضاحه حتی دیالوگم نمیتونه درست ادا کنه
بعد …گرفتن فیلم رو دوبله گرفتن به جای اینکه زیرنویس بذارم که به نظرم جالب نبود این کار
جدای از این صدا گذاری افتضاحه یعنی تو سینما با اون صدای بلند شما یه سری دیالوگا رو نمیفهمی چیه انقدر کیفیت صدا پایینه
فیلمنامه هم منسجم نیست یه سری خرده روایته که با فلش بک به هم وصل شدن
تیر آخرم اینکه پارت اکشن فیلم از پارت عرفانیش بیشتره
در کل برای یه بار دیدن بد نیست ولی به شدت ناامیدکنندست و از پتانسیل های موضوع به حداقل مقدار ممکن استفاده شده
به نظر منی که ۷ ساله سینما نرفتم و منتظر یه فیلم آشغال بودم نسبت به سطح سینمای ایران کار قابل قبولی بود ،دست سحر و جادو هم خود شمس گفت که من جادوگر نیستم ،دراویش از این کارها زیاد انجام میدادن و هنوزم در خفا انجام میدن،بازیگران ترکم خوب بازی کردن ،بازیگرهای زن هم خیلی بهتر بازیگرای زن ایرانی بودن
فقط آقا میثم
در رابطه با سریال امام علی باهات مخالفم
اثر نمایشی جای فلسفه بافی بی حساب کتاب نیست
وقتی تمام شخصیتات عین یه دانشجوی فلسفه حرف می زنن و کنایه می زنن و آرایه های ادبی استفاده می کنن یعنی شخصیت نمی شناسی
یه بار دیگه ببین
تو عمرم ندیدم.ابوسفیان.معاویه.قطام.عمار.مالک. سعیدبن عاص.دایه ی ولیدبن مغیره. و…
همه حدود هشتاد درصد شبیه به هم حرف بزنن . انگار یه صفحه اینستاست که مدام دلنوشته برای وضعیتش می ذاره
ممنون که صحنه ای از دیالوگ رو شبیه فیلمنامه آوردی
البته کمی توصیح سکانس اضافه کنی عالی می شه.
در این سیستم فیلم درباره هیچ بزرگی در ایران شدنی نیست به علت آزاد اندیشی باشکوهشان
مگر استثنایی پیش بیاد و سربدارانی ساخته بشه یا چند تای دیگه.البته همین تعداد کم نشانه ضدبودن با بزرگان ایرانی اند که کشورهای منطقه دور و نزدیک ستایششون کردند
جز اونایی که سایبری هستن که اصلا مبتذلن و اونایی که منفعت دارن در این سیستم
دوست دارم بدونم بقیه دوستان چرا منفی یا مثبت دادن ؟
آشپز که دوتا بشه غذا یا شور میشه یا بی نمک . چرا باید برای ساخت فیلم درباره شخصیت های ایرانی با یک کشور دیگه همکاری بشه درصورتیکه میدونیم به غیر از ساختن فیلم های با محتوای خیانت و روابط بی حساب کتاب جنسی مهارت دیگه ای ندارند و تنها نکته ی مثبت شون ساخت دکور های زیباست؟؟؟
بهشون میگیم از این پس فیلم با محتوای باجناق رومنس و اختلاس و رانت خوری و ایجاد مزاحمت برای مردم تو خیابون ها بسازن تا شما حس کنی به فرهنگت نزدیک تره!
دمت گرم:)
باجناق رومنس رو با حال گفتی!!!
مث مادر عروس میمونی هر کی حرف میزنه خودتو میندازی وسط نخود بدردنخور هر آشی هستی
موافقم👏👏
سایبری های عزیز از حضور همیشه در کامنتاتون ممنونیم
متاسفانه فیلم این قدر به حاشیه رفته بود که اصل موضوع رو فراموش کرده بود. این دو نفر همین جوری به هم رسیدن و با هم دیگه شروع به همنشینی کردن؛ اصلا سیر منطقی برای این اتفاق وجود نداره. بازیگرای ایرانی هم بهتر از همه بازیگرای ترک بودن. شخصیت حسام الدین با بازی حسام منظور هم کاملا بلا استفاده بود؛ در صورتی که به صورت تاریخی خیلی شخصیت مهمی بوده. کلا خیلی از سکانس های مهم زندگی عرفانی مولانا رو کات کردن یا کوتاه بود.