خلاصه داستان:
پس از این که پدر خانواده از دنیا می رود، فرزندان او پول کافی برای انجام کارهای اداری بیمارستان و کفن و دفن را ندارند. از این رو، نقشه ای به سرشان می زند و…
کارگردان:
حسین نمازی: متولد سال 1360 در تویسرکان که در کارنامه اش یک فیلم سینمایی پرحاشیه به نام «آپاندیس» در کارنامه ثبت کرده است. فیلم قبلی نمازی برنده جایزه بهترین فیلمنامه از جشنواره مونترال کانادا شد اما اجازه حضور در جشنواره فیلم فجر را نیافت. نمازی بعدها بیانیه ای منتشر کرد و گفته بود که هرگز هیئت انتخاب جشنواره فیلم را نخواهد بخشید!
نقد فیلم «شادروان»:
«شادروان» درباره بحران یک خانواده در مواجه با تراژدی است. سوژه چیزی شبیه به «مهمان مامان» است با این تفاوت که اثر فوق، به لطف منبع اصلی اقتباس، شخصیتهای دلنشینی داشت که بهخوبی مفهوم خانواده و یکی شدن رو تداعی میکردند. اما «شادروان» فاقد تمام مؤلفههایی است که اصولاً میبایست در خدمت شخصیتپردازی و ساختن مفهوم خانواده در دل داستان باشد.
فیلم حسین نمازی با یک بحران آغاز میشود. ایده اولیه داستان که دزدیدن جسد بوده بهاندازه کافی بامزه هست که بتوان موقعیتهای کمیک جذابی از دل آن به دست آورد. اما فیلم به طور عجیبی، تمایل به تغییر هدف و ایجاد خرده روایتهای فراوان دارد. روایتهایی که فیلمساز از مدیریت آن عاجز بوده و هرکدام به حال خود رها شدهاند. اگر در ابتدای فیلم، موضوع مرگ پدر و نداشتن هزینه کفنودفن عنوان میشود، در اواسط فیلم تصمیم سازندگان تغییر میکند و مسائل عاشقانه، اجتماعی و یک دوجین موقعیتهای کمیک بیهدف جایگزین قصه اصلی میشود تا مخاطب بیدلیل بخندد!
در واقع یکی از بزرگترین مشکلات «شادروان» بیهدف بودنش است. لحظات کمدی که در طول فیلم شکل میگیرد، کاملاً بیهدف دنبال شده و در یک چرخه تکرار گرفتار میشود. مشخص نیست که مخاطب چرا هر بار باید تحقیر شخصیت برادر نادر را در تمام دقایق فیلم ببیند؟ این برادر چه هویتی دارد که تماشاگر دائم به او میخندد؟ حتی شخصیت دایی نیز دیالوگهای تکراری یا در واقع، تکه کلامهای تکراریاش را در طول فیلم بارها تکرار میکند تا تداعیکننده طنزهای 90 قسمتی شبانه در تلویزیون باشد! به این موارد باید موقعیتهای کمیک تکراری هم اضافه کرد که صرفاً به بهانه متلکپرانی شخصیت اصلی داستان به سوژهها خلق میشوند.
مسیر عاشقانهای که فیلم در طول قصه ترسیم میکند هم فاقد منطق است و اصولاً شکلگیری آن در موقعیتی که فیلم معرفی میکند عجیب است. عشق نادر به دختر افغان و دیالوگهایی که در مقاطعی بهشدت سانتیمانتال میگردد، ضرباهنگ قصه را از رمق انداخته است. عاشقانهای که نه میدانیم چطور شکلگرفته و نه حتی از عمق آن اطلاع چندانی داریم. عشقی که بهاشتباه در طول قصه ترسیم میشود، با یک پایانبندی بدتر به سرانجام میرسد. پایانبندی ناامیدکنندهای که نه فقط گریبانگیر قصه عاشقانه، بلکه شامل شخصیتهای فرعی داستان نیز شده است. اگر در «مهمان مامان» انسجام و اتحاد همسایهها از ابتدای قصه بهدرستی پایهریزی میشد تا قصه به سرانجام برسد، در این جا ناگهان و به یکباره این اتفاق میافتد تا تماشاگر بیخود و بیجهت با یک پایان شاد بدرقه شود!
در میان بازیگران «شادروان»، بازی نازنین بیاتی و بهرنگ علوی وضعیت بهتری نسبت به سایرین دارند اما نقشآفرینی سینا مهراد در فیلم ناامیدکننده است. بازی مهراد فرازوفرود مشخصی ندارد و بهسختی میتوان تفاوتی میان خوشحالی، ناراحتی، عصبانیت یا هر ویژگی رفتاری دیگر را در اجرای او جستجو کرد. البته که بخشی از این ایرادات شامل شخصیتپردازی ضعیف نادر است که به طور کامل در خدمت متلکپرانی بوده و هیچ تمهید دیگری برای او اندیشیده نشده است!
با تمام ضعفهایی که بیان شد، میتوان گفت که «شادروان» در مقایسه با کمدیهای این روزهای سینمای ایران ویژگیهایی هم دارد که قابلتحسین باشد. «شادروان» ابداً به ورطه ابتذال نمیافتد و چند شوخی بامزه دارد که اگر ساختار منظمی میداشت، بهراحتی میتوانست کمدی خوشساختی را خلق کند. فیلم علاقه زیادی به تکرار تجربه موفق «مهمان مامان» دارد اما توان ساختن شخصیت ندارد و موفقیت را در گرو شوخیهای کلامی بیپایان یافته است که انصافاً گاهی میخنداند!
منتقد: میثم کریمی
این مطلب بهصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگرد قانونی میگردد.
به صفحه اینستاگرام مووی مگ بپیوندید
فیلمش خیلی ضعیفه