صفحه اصلی > نقد و بررسی فیلم ایرانی : نقد فیلم صبحانه با زرافه‌ها / صبحانه با نویسنده

نقد فیلم صبحانه با زرافه‌ها / صبحانه با نویسنده

صبحانه با زرافه‌ها

بهراد رشوند (این متن حاوی اسپویل است و جزئیات قصه را لو می دهد): از همین ابتدا باید گفت، اگر صرفا جزو آن دست تماشاگران معمولی سینما به شمار می‌روید که تنها به جهت گذران وقت، به دنبال یک کمدی بی‌محتوا، بدون داستان آنچنانی و معنا و مفهوم خاص هستند؛ صبحانه با زرافه‌ها را تماشا نکنید. اما اگر در خیل آثار گیشه‌ای، قصه‌های کلیشه‌ای و لابه‌لای جفنگیات و اراجیف بی‌پایان، خواهان یک فیلم عمیق با پس زمینه کمدی و داستانی تامل برانگیز هستید؛ صبحانه با زرافه‌ها فیلم شماست.

اینجا خبری از هیچکدام از آن همیشگی‌های تکراری نیست. بله. در آن صحنه رقص دیده می‌شود، لوکیشن عروسی پیداست و حتی پژمان جمشیدی را هم در لیست بازیگران اصلی خود دارد. اما همه این ویژگی‌ها نه برای ساخت یک فیلم دم دستی، بلکه در راستای خلق اثری پرمغز با درون مایه‌ای مفهومی تعبیه شده است. اگر آثار اخیر سروش صحت را دنبال کرده باشید، درست از قسمت‌های پایانی سریال «لیسانسه‌ها»، با یک جنون جدید و حال و هوای تازه در امر محتواسازی همراه بودید.

اتفاقات سورئال در فیلم صبحانه با زرافه‌ها ، دیالوگ‌های کاریکاتوری و به کل سبکی متفاوت و نمایشی خلاف اصول مرسوم. الگوریتمی که از «لیسانه‌ها» پایه‌ریزی شد، در «جهان با من برقص» جان گرفت، با «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» به اوج رسید و حال باید با «صبحانه با زرافه‌ها» آن را به رسمیت پذیرفت. فیلم متشکل از خرده پیرنگ‌های متعددی است که وقایع و لحظات بامزه و عجیبی را با خود به همراه دارند. داستان با مصرف مواد توسط شخصیت‌ها در موتورخانه محل عروسی رضا شکل می‌گیرد و آغازگر ماجراها و موقعیت‌های هجوآمیز قلم سروش صحت و ایمان صفایی می‌شود. (صحنه‌ای مشابه با فیلم «The Hangover» که البته به گفته خود صحت این تشابه کاملا انفعالی و اتفاقی بوده و همچنین با ادامه داستان این ادعا قابل تایید است.)

صبحانه با زرافه‌ها

بارها در روند قصه، واکنش‌های پارادوکسیکال کاراکترها نسبت به وضعیت، نوعی طنز عجیب، مبهم و به اصطلاح «گروتسک» را رقم می‌زنند. به عنوان مثال با بیهوش شدن رضا بر اثر اوردوز ناشی از استعمال مواد، می‌بینیم که پویا و شروین بی‌تفاوت نسبت به اتفاق رخ داده و برخلاف انتظار بیننده، مجددا به سراغ کشیدن همان ماده مخدر می‌روند. در سکانسی دیگر، با آنکه رضا همچنان بیهوش و جشن عروسی در آستانه فروپاشی است اما کماکان بی‌خیالی و شوخی‌های پویا و شروین در داخل ماشین ادامه پیدا می‌کند و با رساندن رضا به دکتر، بی‌توجه به وضعیت او به فکر خوشگذرانی و شرکت در میهمانی خانه دکتر هستند.

این تناقضات کرداری و بی‌خیالی‌ محض در لحظات بحرانی، از ارکان بنیادین طنز در فیلمنامه صحت و صفایی است که بدون پیروی از دیگر الگوهای تکراری، می‌تواند به راحتی موفق به خنداندن مخاطب خاص خود با استفاده از همان بازوی قدرتمند مزبور شود. می‌توان با دقت به محتوای دیالوگ‌‌ها به خلاقیت و تجربه نویسندگان در نگاشتن جملات خنده‌دار پی برد. دیالوگ‌نویسی با اشاره به کلیپ‌های وایرال شده در فضای مجازی و تکه کلام‌های آشنا با گوش تماشاچی، یکی از چند ترفند به کار رفته در نگارش این دست جملات است. آنجا که شروین، رضا را به مصرف مواد دعوت می‌کند، در جمله‌ای می‌گوید: «نه تلو داره نه گیجی داره.» و مجتبی بلافاصله در ادامه می‌گوید: «یه دونه ر داره!» یا آنجا که رضا بیهوش است و شروین در تلاش برای به هوش آوردن او بلند می‌گوید: «رضا جان!» دو ترکیب کلمه‌ای است که به طرزی زیرکانه از کلیپ معروف و ترند شده «آقا رضا!» سرچشمه می‌گیرد.

صبحانه با زرافه‌ها

تکرار چند دیالوگ مشخص توسط پرسوناژها و بازنویسی به موقع آنها توسط نویسنده در صحنه‌های مشابه، به گونه‌ای دیگر به نمک و ادویه کمدی فیلم می‌افزاید. «مهندس» خطاب کردن یکدیگر توسط شروین و پویا هنگام مشورت گرفتن و «من در اسنپ کار می‌کنم» و «اگه این کار رو نکنم خیلی ناراحت میشین؟» توسط مجتبی، نمونه‌ای از این دیالوگ‌های تکراری است. از سوی دیگر اگر بخواهیم از موقعیت‌های بدون دیالوگ یا لحظات کم دیالوگ بنویسیم، می‌توان به چند نمونه از شاخص‌ترین آنها اشاره کرد که به کمک بازی خوب بازیگران، بامزه‌ترین پلان‌های فیلم را به تصویر می‌کشد. رقص نرم و آهسته شروین و پویا در محیط بیرونی تالار عروسی و پیوستن مجتبی به آنها، که ناگهان در همان حالت با یکی از فامیل‌های خود برخورد می‌کند. رها کردن رضا به همان شکل که بیهوش است و افتادن او از روی نرده به زمین و سکندری خوردن و منگ بودن دکتر که با بازی درجه یک هادی حجازی‌فر، بدون حرکتی اضافی به خودی خود خنده‌دار است. اما مساله و دغدغه اصلی سازنده برای ساخت این فیلم و آفرینش چنین داستانی، به هدف پرداختن به مقوله «بخشش» است که به کرات و انحای مختلف، به صورت آشکارا و مستقیم و بعضا کاملا تلویحی و غیر صریح به آن معطوف می‌شود به گونه‌ای که اساسا فلسفه به‌کارگیری از نمادها و بیان استعاره‌ای اتفاقات، در مسیر پیام نهایی خالقان اثر قدم بر می‌دارد.

شاید در نگاه اول، مسخره‌ترین و مضحک‌ترین لحظه، ناراحتی رضا از کشته شدن آن عنکبوت توسط مجتبی باشد. شاید مخاطب با توجه به آگاهی از موقعیت رضا و با علم بر این موضوع که تحت تاثیر مواد است، آن واکنش را کاملا عادی قلمداد کند و به عنوان یکی از دیگر عناصر طنز به آن بخندد. اما این درست، سرمنشا معنا و مفهوم کلی فیلم است. جایی که شروین با خواندن یک مصراع شعر خطاب به مجتبی می‌گوید: «ای کشته که را کشتی تا کشته شوی زار؟» و این بیان‌گر این موضوع بوده که با توجه به صحبت‌های مجتبی که گفته بود یک روز یک عنکبوتی به داخل گوشش رفته و برایش مزاحمت ایجاد کرده، او سعی داشته تا با دور کردن این عنکبوت و سپس کشتنش دیگر دچار آن مشکل نشود.

صبحانه با زرافه‌ها

یک کینه‌توزی و عقده‌گشایی بچه‌گانه که سر انجام منتج به کشته‌شدن سهوی او توسط رضا شده و در ادامه رضا توسط برادر خانم خود نیز کشته می‌شود. این طعنه کارگردان است به مخاطب با نمایش این چرخه و دایره‌ای که می‌توانست تنها با یک بخشش معمولی ختم به خیر شود و در پایان مشخصا می‌بینیم که خالق با قراردادن مریم رو به رضا با زبان و جهان فیلمسازی خود خطاب به مخاطبش از قدرت بخشش و عاقبت بخشیدن و بخشیده‌شدن می‌گوید. وقتی مریم، رضا را می‌بخشد؛ گویی مجتبی هرگز آن عنکبوت را نکشته است. انگار هیچکدام از آن مشکلات و مصائب رخ نداده و با نگاهی سورئال‌تر، مسیر رسیدن به بهشت زرافه‌ها با کلید بخشش میسر می‌شود و ترجیع‌بند موسیقی پایانی فیلم با مصراع‌ «هنوز وقت هست» بیننده را تا آخرین لحظه به بخشیدن دعوت می‌کند.

استفاده از المان زرافه شاید به افراد دل بزرگ اشاره داشته باشد چراکه زرافه بزرگ‌ترین قلب را میان حیوانات خشکی‌زی دارد. همچنین با توجه به دو تصویر از فیلم (بازگشت به رضا، هنگامی که کاراکترهای اصلی فراموش می‌کنند او را به ویلای شروین ببرند و بازگشت رضا پیش دوستانش زمانی که متوجه می‌شود حال مجتبی خوب نیست.) سگی را می‌بینیم که در هر دوی این قاب‌ها حضور دارد که آن نیز می‌تواند به وفاداری شخصیت‌ها به رفیق‌شان نگاه داشته باشد و مضاف بر این وجود گاوی که به صورت مستقیم در خصوصش صحبت می‌شود؛ مجتبی از چشم‌های او می‌گوید و دکتر پس از مرگ مجتبی، دوباره به چشم‌های آن گاو نگاه می‌کند.

صبحانه با زرافه‌ها

همان شتری که در خانه هرکسی می‌خوابد، اینجا گاوی است که به چشم همه ما خیره می‌شود. فیلم از لحاظ ساختار یک اثر سینمایی به نسبت اولین ساخته صحت، پخته‌تر است. استفاده حداقلی از موسیقی متن به روند و پیشبرد داستان کمک می‌کند. ضرب‌آهنگ کلی ماجرا گاهی کند می‌شود که البته با اتمسفر حاکم بر جریان، همخوانی دارد. بازی بازیگران همانگونه است که باید باشد. نه آنقدر زیاد که دل بیننده را بزند نه آنقدر کم که حضور شخصیتی از یاد برود. مهندسی شده، دقیق و تمامی نقش‌ها روی نت بازیگیری کارگردان اجرا می‌شود. طراحی صحنه همگام با فضای فیلم و محوریت دیگر آثار صحت، فانتزی است. تمایل فیلمساز به گرفتن لانگ‌شات‌ و قاب‌های انحصاری خود همچون قبل مشهود است و مجموعا فیلم دوم کارگردان، در انتقال مفهوم، پیام و معنی خود موفق‌تر است. تکمله: «صبحانه با زرافه‌ها»، صبحانه با نویسنده است. نویسنده‌ای که با طلوع آفتاب به هنگام صرف صبحانه، رو به شما می‌نشیند. موضوع خود را با شما در میان می‌گذارد. از تصورات ذهنی خود پرده برمی‌دارد. چاشنی شوخی را در تعریف قصه خود به کار می‌برد و شما را با عجیب‌گویی‌ها و غریب‌پردازی‌های ذهنی خود آشنا می‌سازد. «صبحانه با زرافه‌ها» یک همنشینی ۱۰۰ دقیقه‌ای است با روایت یک نویسنده رویاپرداز اهل طنز. شیرین، بانمک، خاص و دلنشین برای مخاطب هدف.

اشتراک در
اطلاع از
guest
33 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
راوی
راوی
4 روز قبل

این نقد..!! را خوندم و متعجب شدم، مگه میشه یه نفر به این صراحت هوش درایت نداشته خودشو به نمایش بذاره و اونو جار بزنه! تعریف های طلایی و ستاره دار از یه فیلم بی پایه و اساس؟! آخه مگه میشه؟ تصمیم گرفتم نظرات را بخونم و ببینم دیدگاه مردم چی بوده و خوشحالم که تعداد زیادی قدرت تشخیص خوب از بد را دارند. خدارو شکر. ممنون از همه کردم آگاه و فهمیده. اما بعضی نظرات که همه به به چه چه میکردند منو یاد یه حکایت انداخت. روزی روزگاری در سالهای قدیم دو آدم حیله گر در ازای دستمزد زیادی برای یک حاکم لباسی دوختنت و گفتند فقط کسانی متوجه این لباس میشوند و آن را میبینند که با فهم و شعور باشند و نکته اینجاست که “اصلا هیچ لباسی وجود نداشت!” ولی دیگران برای اینکه نشون بدن چقدر فهمیده هستند و تظاهر کنند لباس را میبینند به به چه چه و تعریف و تمجید میکردند!

سعیدی
سعیدی
10 روز قبل

شما اصلا محتوای فیلم رو درک نکردید☺️ منطور از عنکبوت ازدواج و زن بود و خیلی موارد دیگه…هرکسی برای خودش منتقد شده☺️

میم
میم
17 روز قبل

فیلم خوب و بامعنایی بود…بی ایراد نبود اما خوب بود…به فکر فرو میبره آدم رو

شیما
شیما
20 روز قبل

شما که زحمت کشیدید این تحلیل (تعریف) رو نوشتید، اسم شخصیت آقای بنفشه خواه شاهین بود نه شروین.
شخصا نپسندیدم، خصوصا قسمت های ایتالیایی صحبت کردنشون به طرز ترحم‌انگیزی غیرخنده دار بود.

نیاز
نیاز
1 روز قبل
پاسخ به  شیما

به نظرم کار یه کمدی سیاه خوب بود ارزش چند بار دیدنم داره

رها
رها
22 روز قبل

یکی از دست زنش عاجز بود که همش زیر نظرش داره. یکی عاشق دوست دخترش بود که بعد فهمید بهش خیانت کرده . یکی بعد ۵ سال تازه تونسته بود ازدواج کنه و شب عروسیش همه چی بهم خورد و آخرش نشد. یکی هم اصلا زن نداشت و آرزوهای دست نیافتنی تو ذهنش بود . یکی از جالب ترین قسمتش همین موضوعات بود که هر کسی تو این دنیا یک غمی داره.

الهه
الهه
24 روز قبل

فیلم عالی بود و نقد نویسنده این مقاله دقیقا توصیف خود فیلم بود.

گرچه سلائق متفاوت هست اما این فیلم جز فیلم هایی هست که لحظه به لحظه و دیالوگ به دیالوگ باید دیده بشه مگر نه برای بیننده نامفهوم میشه.

نیاز
نیاز
1 روز قبل
پاسخ به  الهه

 👍

صابر
صابر
25 روز قبل

کمدی هنری یعنی این

پژمان
پژمان
25 روز قبل

مرسی بابت ابهام زدایی. فیلم خوبی بود.

سینا
سینا
26 روز قبل

چه تحلیل مزخرفی… مسلماً وقتی طرفدار یه کارگردان باشی چنین تحلیلی هم می نویسی… من به دلیل برنامه کتاب باز و ساختمان پزشکان رفتم دیدن این فیلم… اما بعد گذشت ۷۵ دقیقه از فیلم بلند شدم… یه عده آدم عیاش که فقط در حال زدن کوکایین و پیچوندن همسرانشون هستند… نمی دانم این تحلیل های فلسفی رو از کجاشون درمیارن… مزخرف ترین فیلمی بود که دیدم..

حمید
حمید
26 روز قبل

حیف وقتی که برای این فیلم چرت گذاشتم

م د
م د
27 روز قبل

دقیقا حق با شماست . تابحال چنین فیلمی ساخته نشده بود که بصورت علنی کوکائین بکشن و در کل فیلم منگ و نعشه باشن و گاهی هم به زن بازی در رستوران بپردازن .
واقعا سابقه نداشته چنین فیلمی
البته از حق نگذریم بازی ها عالی بود.
مسئله مهم محتوای سخیف آن بود

گلی
گلی
27 روز قبل

منکه خیلی خوشم اومد‌ حالم خوب شد با این فیلم. عاااااالی

رضا
رضا
27 روز قبل

مبتذل و بی سر و ته به معنای واقعی کلمه

شقایق
شقایق
27 روز قبل

من که دوس داشتم فیلم رو و تعجبی نداشت خوندن این همه نظر منفی. به هر حال فیلم عامه پسندی نیست

نازنین
نازنین
27 روز قبل

گول این نظرات رو نخورید. کاش صحت بعد از مگه تموم عمر چند تا بهاره توی همون اوج خداحافظی میکرد

علی
علی
27 روز قبل

باور کن نصف اونایی که از فیلم بدشون اومده کلا نفهمیدن چی به چیه:)
همین فیلم تو هالیوود ساخته میشد باید واکنش مردم رو میدیدی
همون مردمی هستیم که بعد دیدن طعم گیلاس کیارستمی چون هیچی در موردش نفهمیدیم بی دلیل فیلم رو زدیم
جهان فهمید چه شاهکاریه ، ما هنوز داریم به خاطر عدم آگاهی به هم فحش میدیم
وقتی ظرفیت فیلم پیام دار رو نداریم والا حقمون همون دیدن آشغالی مثل فسیله !!!

رامین
رامین
25 روز قبل
پاسخ به  علی

می دونی مشکل و عجز تو و و طرفدارای نظر تو در چیه
اینکه حتی توان یه تحلیل ساده هم ندارید برای شرح صفت های عالی به فیلم صحت
دوم اینکه فکر می کنین اونایی که ضد زرافه هان طرفدارای فسیلن
در حالیکه ما مث شما تو بازی بین افتضاح و افتضاح تر (که وصف بهتری از عبارت مشهور و پرکاربرد در ایران یعنی بد و بدتره) نمی افتیم
رفتی سینما حالتو کردی نتیجش شد قضاوت درباره مخالفت

هستی
هستی
27 روز قبل

من دوس داشتم خیلی قشنگ بود به نظرم.
چقد بد میگن از این فیلم!
احتمالا کسایی که فیلمای خیلی سطحی ایرانی فقط میبینن نمیفهمن مفهوم این فیلم رو
وگرنه اگه فیلمای مفهومی و معمایی دیده باشی میفهمی خیلی تفاوت داشت با بقیه فیلما

Farzin
Farzin
27 روز قبل
پاسخ به  هستی

برعکس فکر کنم شما زیاد فیلم ایرانی میبینی که از دیدن همچین چیزی ذوق کردی

غزاله شکور:)
غزاله شکور:)
27 روز قبل

همه نظرات که به حق منفی یه پس این منفیا به کامنتا دادین کار کیه بیاین نظرتونو بدین بفهمیم چرا فکر می کنین این فیلم شاهکاره:؟

فرانک
فرانک
27 روز قبل

باورم نمیشه کسی بتونه واسه یه همچین فیلم سطحی و جفنگی،اینهمه تفسیر فلسفی سرهم کنه!خوش به حال نویسنده این مطلب که اینقدر خوش بینه و از تماشای همچین چیزی اینهمه کیف کرده و استفاده برده!

مرضی
مرضی
27 روز قبل

هیچ وقت فیلم به این مزخرفی ندیده بودم واقعا چه فکری میکنید وقت و هزینه تون و حروم ساختن فیلم بی سروته میکنید یه فیلم دیگه اینجوری ببینم دیگه سینما رو کنار می‌زارم

شاکی
شاکی
27 روز قبل

خود صحت که با این اثر مطمئن به عدم صحت وی شدیم،میگوید بر اساس این سه بیت شعر ایده ی این فیلم شکل گرفت:

عیسی به رهی دید که کشته فتاده/ حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت
گفتا که «کرا کشتی تا کشته شدی زار؟/ تا باز که او را بکشد آنکه تو را کشت؟»
انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس/ تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مشت.

حال از همه منتقدان سوال اینست:این اثرِ به غایت مبتذلِ در تمام ابعاد و به اصطلاح کمدی درام چه ارتباطی با این اشعار حکمت آمیز و فلسفی دارد؟
آیا وقتش نرسیده این نقاب روشنفکر مآبانه و تجددخواهانه ی بلاهت آمیز را کنار بزنیم و شفاف و راسخ در برابر این علف های هرز و پوچ انگار بایستیم؟!!!

علی
علی
27 روز قبل
پاسخ به  شاکی

خیلی مشخصه
یه دور معنی شعر رو بخون
میگه اگه الکی و به نا حق کسی رو بکشی ، همونجوری هم می میری
بهرام رادان اون حشره رو کشت
شکل همون هم کشته شد

م د
م د
27 روز قبل
پاسخ به  علی

مث اینکه شما تو عمرت هیچ حشرهء موزی یا شبیه اون رو نکشتی !! که اگر کشتی پس منتظر مرگت باش همونجوری خخخخ
دوزار عقل داشته باشی خرافاتو به اون شعر فاخر نسبت نمیدادی

عباس
عباس
25 روز قبل
پاسخ به  م د

منم از دلیل آوردنش هاج و واج شدم
یعنی شعر رو نابود کرد هم خودش هم صحت😂

Farzin
Farzin
28 روز قبل

یک مفاهیمی از این فیلم میکشن بیرون هرکی ندونه فک میکنه استاکر تارکوفسکیه=))))))) بی خیال بابا، یه مزخرفی بود مثل بقیه مزخرفات سینمای ایران، البته بی انصاف نباشیم این یکی از بقیشون مزخرف تره

مراد
مراد
28 روز قبل

این که اسمش نقد نبود تعریف کردن جانبدارانه فیلم اوورریت یک سلبریتی میانمایه بود که صرفا بخاطر روابط عمومی خوبش با اهالی رسانه ساخته های متوسط و متظاهرانه اش تحویل گرفته میشن.

Mikaeil
Mikaeil
28 روز قبل

حیف که مووی مگ سانسور میکنه و گرنه در وصف این فیلم باید چندتا جمله رکیک به کار ببرم تا خالی بشم
واقعا فیلم مزخرفی بود و نصف جمعیت وسط سانس بلند شدن رفتن
اونایی هم که مثل من موندن واقعا پشیمون شدن

سین
سین
28 روز قبل

مووی مگ عزیز اگه امکانش هست نقد جناب میثم کرمی بزرگوار رو هم واسه این فیلم پست بذار…..جناب رشوند نثری به زیبایی شطر افتاب بهاری از پشت شیشه ایی به شدت تمیز و شسته شده بر روی یک کاپ قهوه کوپی لواک رو داره….اما گمانم کمی ان جنس قهوه از سر این مدل فیلمها زیاد است

رامین
رامین
28 روز قبل
پاسخ به  سین

جناب کریمی اگر خودتون درباره این فیلم مطلبی بنویسید ممنون می شم.
نمی گم همساز ما باشید اما این نوع نوشتار مجیزگویانه و ستایش آمیز برای هر فیلمی بویژه این فیلم که ادای فیلم پرمفهوم و ژرف را در می آورد و بسیار پوشالی و سخیف است
چیزی به مخاطب نمی دهد.