در یک صبح آرام در یورکشایر انگلستان، یک پلیس پیامی صوتی از پسرش دریافت کرده و از او میپرسد که آیا میتواند از رفتن به مدرسه در آن روز صرفنظر کند. یک دقیقه بعد، این دو نفر به همراه تیم ویژه مسلح SWAT در خانه خانواده میلر را شکسته و پسر ۱۳ سالهشان، جیمی، را به جرم قتل یکی از همکلاسیهایش دستگیر کرده و زندگی تمام افراد درگیر را برای همیشه تغییر میدهند.
اینگونه است که سریال محدود و پراضطراب جدید «Adolescence» آغاز میشود. این سریال توسط جک تورن و استیفن گراهام نوشته و ساخته شده است (گراهام در اینجا همچنین نقش آتشی پدر جیمی، ادی، را بازی میکند) و به حرفه ای ترین شکل ممکن توسط فیلیپ بارانتینی کارگردانی شده و هر قسمت به صورت تک برداشت فیلمبرداری شده است. برخلاف فیلمهایی همچون «بردمن» یا «1917»، دوربین به ندرت به حالت سفید یا سیاه میرود تا یک ویرایش را پنهان کند. این یک بررسی ثانیه به ثانیه از روانشناسی انسان، رنجهای پدر و مادر و شکست تمام سیستمهایی است که به ظاهر باید به نوجوانان کمک کنند و از آنها محافظت نمایند اما راه به جایی نمی برند. هر قسمت مانند یک نمایشنامه پیش میرود (تمام رویدادها در زمان واقعی اتفاق میافتند)، اما این داستان به حدی فشرده است که گاهی غیرقابل تحمل میشود. مانند سریال «برودچرج»، «نوجوانی» به گونهای نوشته شده که تماشاگر نمیتواند از آن چشم بردارد و نباید هم این کار را بکند.
قسمت سریال «Adolescence» خانواده میلر را دنبال میکند—پدر ادی (گراهام)، مادر ماندی (کریستین ترمارکو) و خواهر بزرگتر لیزا (امیلی پیز)—که در حالی که جیمی (اوان کوپر، بازیگر تازه کار) در سلول بازداشتگاه نگهداری میشود، در اتاق خانواده ایستگاه پلیس با حالتی شوکه شده نشستهاند. وکیل فراخوانده میشود، نمونههای خون گرفته میشود، جستجوی بدنی (که بهطور مستقیم نشان داده نمیشود) انجام میگردد. شما بهراحتی میتوانید بغض اَدی را حس کنید (این بهترین عملکرد بازیگری گراهام است) و خشم سرکوبشده او را حس کنید؛ میتوانید گرههای دلخراش درون ماندی و لیزا را احساس کنید. در همین حال، بازپرس بازجویی باسکومب (اشلی والترز) و سرگروهبان میشا فرانک (فی مارسی) مراحل رسیدگی به مظنون را طی میکنند.
اگر سریال «Adolescence» آمریکایی بود، جرم احتمالاً شامل شلیک گلوله به جای چاقو زدن میشد. مظنون دستبند زده، به داخل ماشین گشت پرتاب میشد و همه فریاد میزدند. بازجویی با تاکتیکهای معمول سریالهای “قانون و نظم” شامل گمراهسازی، فریاد و موضعگیریهای اخلاقی پیش میرفت. در این سریال، هر قسمت دارای محیط و زمانبندی متفاوتی است که اجازه میدهد لایه به لایه زمینههای مختلف در داستان ساخته شود. هیچ ثانیهای از آن اضافه نیست، اگرچه گاهی اوقات احساس میشود که در بدترین لحظات زندگی هر شخصیت دخالت میکند. و بله، در روایت، به جز چند دیالوگ از افسر فرانک در طول تحقیقات، زمان زیادی صرف قربانی نمیشود و خانواده او را نیز نمیبینیم. اما پایانهای بسیاری از فیلمها و سریالها در مورد آنچه که برای عزیزان فرد فوتشده اتفاق میافتد، وجود دارد. اگر هدف عدالت اصلاحی است، دلیلی برای نپرداختن به این داستان از دیدگاهی که شامل شرم و وحشت خانواده مظنون، تلاشهای مربیان بیکفایت نوجوانان و خشم و ترس غیرقابل تغییر نوجوانان متاثر از خشونت باشد، وجود ندارد.
«Adolescence» از این مزیت برخوردار است که اولین تجربه تک برداشت گراهام و بارانتینی نیست. فیلم فوقالعاده ۲۰۲۱ «نقطه جوش»، که بر اساس فیلم کوتاهی به همین نام ساخته شده، نیز در یک برداشت طولانی فیلمبرداری شده است. (این فیلم از نظر مضمون و شدت احساسی شباهتهایی به قسمت «بازبینی» از فصل اول سریال «The Bear» دارد.) بنابراین گراهام تکیهگاه کاملی برای گروه بازیگری است. او پدری است که به شدت سعی دارد بفهمد پسرش به چه چیزی متهم است، این به چه معناست برای خانوادهاش و از همه دردناکتر، این چه معنایی برای او به عنوان یک والدین دارد. این تجربه بازیگری بسیار عجیبی بوده است، به حدی که من چندین بار هنگام تماشای سریال احساساتی شدم. ترمارکو نیز به عنوان مادر در حال جنگ با بغض درونی، به طور شایستهای گراهام را تکمیل میکند و اشلی والترز کلاس مسترکلاس در زبان بدن اجرا میکند.
اگرچه تمام بازیگران سریال «Adolescence» برای اجرایشان شایسته تقدیر هستند، هیچکس به اندازه کوپر نمیدرخشد. او در نقش جیمی میلر، ماهرانه ویژگیهای بیثبات این سالهای پرچالش میان کودکی و بزرگسالی را به تصویر میکشد. هیچکجا مهارت او بیشتر از قسمت سوم نمایش داده نمیشود، جایی که جیمی با بریونی (ارین داگرتی، که تقریبا بازی بی نقصی ارائه داده است) درگیر میشود؛ یک روانشناس که برای نوشتن گزارش پیشحکم در زندان به دیدنش آمده است. در دقیقه به دقیقه این ملاقات، کوپر احساسات متزلزل دوران نوجوانی اش را به نمایش می گذارد. رفتار او، دوستانه، جذاب، عصبانی، شوخ و بیرحم است. بازیگرانی که نقش نوجوانان را در فیلمها و سریالها ایفا میکنند معمولاً در دهه بیست زندگی خود هستند و صرفاً جوانتر به نظر میرسند. اما کوپر ۱۵ ساله است؛ طبق مصاحبهای که با او و بارانتینی انجام شده، به نظر میرسد این موضوع برای کوپر انجام دادن چالشهای «نوجوانی» را آسانتر کرده است. تقریباً باور نکردنی است که این اولین تجربه بازیگری اوست و هیچ شکی نیست که او آیندهای طولانی در عرصه بازیگری خواهد داشت.
نقد ویدئویی سریال «Adolescence» را در ادامه ببینید:
هیچکس دوست ندارد سریال «Adolescence» را تماشا کند اما دقیقاً به همین دلیل است که همه باید آن را تماشا کنند. اگر شما مشاور، والدین و یا معلم هستید، احتمالاً این سریال شما را به مکانی بسیار تاریک خواهد برد.
سریالی بسیار قوی و تاثیر گذار و آگاه کننده برای والدین.
یک سریال به شدت جذاب و زیبا با فرم متفاوتی از روایت و بازی های فوق العاده