با نفس نفس زدن در یک اتاق بیمارستان کمنور و پوشیده از چوب ماهون از خواب بیدار میشوم و به پاهای برهنه و خونآلودم و لولههایی که از دستگاه عجیبی که دور بازویم پیچیده شده، نگاه میکنم.
در وحشت، لولهها را از بازویم جدا میکنم و تماشا میکنم که چگونه خون روی ملحفههای سفید برفی زیرم میپاشد و ناگهان فقط این اتاق و شهر عجیبی که فراتر از آن منتظر است، برایم باقی میماند.
در لحظات ابتدایی بازی “KARMA: The Dark World”، شما نیز مانند شخصیت اصلی ما، در حالی که در اتاق بیمارستان مرگبار ساکت قدم میزنید، سردرگمی را تجربه میکنید و سعی میکنید سرنخهایی در مورد اینکه چه کسی هستید و چرا آنجا هستید، پیدا کنید.
با این حال، پس از عبور از در و شرکت در مجموعهای از آزمایشها (که به طرز هوشمندانهای به عنوان راهی برای تنظیم تنظیمات بازی شما نیز عمل میکنند)، به زودی متوجه میشوید که هیچ پاسخی دریافت نخواهید کرد، فقط سوالات بسیار بیشتری پیش رویتان قرار میگیرد.
داستان در یک خط زمانی جایگزین اتفاق میافتد که در آن شرکت لویاتان همه چیز را با مشت آهنین کنترل میکند. آنها به لطف نظارت همیشگی و داروهایی که بر ذهن تاثیر می گذارد، همیشه در حال نظارت هستند و حتی میتوانند به کسانی که داوطلبانه به آنها خدمت میکنند، وعده یک آرمان شهر فوق العاده را بدهند.
از سالی که بازی در آن جریان دارد تا نسخههای کتابی که نقش کلیدی در بازی ایفا میکنند، مشخص است که بازی “KARMA: The Dark World” از رمان “1984” جورج اورول الهام گرفته است، اما به جای برادر بزرگ که شما را تماشا میکند، “مادر” در حال تماشای شماست.
بازیکنان نقش دانیل مکگاورن، یک عامل سرگردان برای اداره تفکر لویاتان را بر عهده میگیرند، به این معنی که او توانایی غوطهور شدن در ذهن متهمان را دارد. در نتیجه، واقعیت و سورئال با هم ترکیب میشوند و طولی نمیکشد که دیگر نمیتوانید تفاوت را تشخیص دهید.
این بازی شبیهساز پیادهروی علمی تخیلی/ترسناک که از “تویین پیکس”، “آلن ویک” و سری “سایلنت هیل” الهام گرفته شده است، شما را موظف میکند تا مجموعهای از جنایات را کشف کنید و گیمپلی آن شامل حل معماها، کاوش در خاطرات و تلاش برای فرار از وحشتهایی است که در اعماق ذهن مردم قرار گرفته اند..
فراتر از همه چیز، این بازی یک ترسناک روانشناختی است و از وحشتهایی که انسانها قادر به خلق آنها برای دفن تروماهای خود هستند، دوری نمیکند.
اگرچه این بازی عنوانی سرگرم کننده به نظر می رسد، اما غوطهور شدن در ذهن یک انسان دیگر و دسترسی به تمام خاطرات او کار آسانی نیست و ما دانیل را دنبال میکنیم که دچار بحران شده تا جایی که دیگر نمیتواند تفاوت بین خود و کسانی که در وجود آنها سرگردان است را تشخیص دهد.
با این حال، در میان این لحظات وحشت آشکار، لحظاتی از زیبایی، غم و انسانیت وجود دارد که به ویژه در پرده دوم بازی دیده میشود.
من در اینجا به اسپویلرها نمیپردازم، اما صحنهای وجود داشت که روزها پس از پایان دادن به “KARMA: The Dark World” در ذهنم باقی ماند و واقعاً تأکید میکند که، علیرغم اینکه بازی مملو از کابوسها و ترسهایی است که به شکل هیولاها ظاهر میشوند، گاهی انسان ها، بزرگترین هیولاها هستند.
به لطف موتور آنریل انجین 5، ” KARMA: The Dark World ” قادر است این لحظات نور و تاریکی را با پیش بردن مرزهای گرافیکی به تصویر بکشد.
ما از اقیانوسهای غرق در نور مهتاب با مجسمههایی از دستهای رو به بالا که در تسلیم کامل به آسمان پرستاره میرسند، بازدید میکنیم، اتاقهایی را میبینیم که با مواد قرمز رنگ غرق شدهاند، انگار خود خون از دیوارهای صحنه در حال چکه کردن است، در خیابانهای غرق در نور، چراغهای خیابانی را میبینیم که تاریکی خفقانآور را میشکنند، در حالی که مردان درها را به روی کسانی که جرأت سرپیچی دارند، میکوبند.
هر صحنه در “کارما” معنا و دلیلی برای وجود داشتن دارد و قطعاً بازیای است که از تجربه بیش از یک بار آن لذت خواهید برد، همچنین جزئیات زیادی در بازی وجود دارند که ارزش بیش از یک بار بازی کردن را خواهند داشت.
با نماد چشم که در هر گوشه و کناری دیده میشود، احساس میکنید که در صفحات رمان “1984” فرود آمدهاید و حضور همهجایی “مادر” هرگز دور نیست. خواه صدای او باشد که در اعماق تاریک ذهن مردم طنین میاندازد یا صفحههایی که هشدار میدهند “مادر در حال تماشاست”.
نمیتوان انکار کرد که این بازی بسیار پیچیده است، با داستانی که دارای پیچشها و چرخشهای متعدد، روایتهای متناوب و حتی نظریه چندجهانی است.در نهایت، بازی چندان طولانی نیست زیرا حتی با صرف زمان برای حل پازلها، فقط هفت ساعت طول کشید تا آن را به پایان برسانید.
با این وجود، ” KARMA: The Dark World ” به لطف گرافیک خیرهکننده، تصاویر معنادار و روایت جذابش، تجربهای بسیار لذتبخش است. شما هرگز نمیدانید چه چیزی در راه است یا داستان شما را به کجا میبرد، اما تضمین می کنم که تجربه منحصر به فردی را تجربه خواهید کرد.
امتیاز: 8/10
چه مقاله ی زیبایی بود واقعا لذت بردم.
فقط اون بخش که کاراکتر بیدار میشه و نه میدونه کجاست و نه حتی میدونه کیه ؟ شبیه خودمون که یه روزی نسبت به دنیای اطراف مون آگاه شدیم و ….
ممنون