داستان فیلم :
مرد ولگرد ( چارلی چاپلین ) با دختری نابینا آشنا می شود که گلفروشی می کند و وضعیت مالی خوبی ندارد. چارلی که دلباخته این دختر شده تصمیم می گیرد شغلی برای خود پیدا کند تا بتواند شرایط زندگی خودش و دختر نابینا را بهبود ببخشد تا اینکه…
بازیگر و کارگردان :
چارلی چاپلین : چارلی مهمترین و تاثیرگذارترین شاگرد مک سنت و فرزند یک نمایشگر تالارهای محلی موسیقی انگلیسی به نام جرالدین چاپلین بود.
والدین چاپلین هر دو هنرمندانی در سالن بزرگ شهر لندن بودند و هر دو بازیگر و آوازهخوان، اما پیش از آنکه وی 3 ساله شود از هم جدا شدند.
چارلی آواز خواندن را از مادرش آموخت. بعدها مادرش دچار بیماری روانی میشود و در یک آسایشگاه در حوالی لندن بستری میشود.
اما پدرش زمانی که چارلی ۱۲ ساله بود، فوت شد. زمانی که مادرش در یکی ازاجراهای زنده تئاتر که برای سربازان اجرا میشد، جسمی به سر وی برخورد کرد و آسیب دید، چارلی 5 ساله روی صحنه رفت و تماشاچیان عصبانی را با خواندن آهنگی سرگرم و آرام کرد.
با بستری شدن مادر، چارلی و برادرش رابطهٔ عمیق تری پیدا کردند و هر دو با استعداد بالایی که داشتند در همین سالن قدیمی که پدر و مادرشان در آن کار میکردند، مشغول به کار شدند.
چاپلین در سال 1910 با برادرانش استودیو چاپلین را تاسیس کردند. در سال ۱۹۲۸ مادر چاپلین،درست در زمانی که ۷ سال از انتقال وی توسط پسران به هالیوود میگذشت، ازدنیا رفت. بعدها چارلی از وجود برادری ناتنی از سمت مادر آگاه شد به نامویلر دریدن که این برادر نیز به مابقی برادران استودیو چاپلین پیوست.
چاپلین یهودیزاده فقیری بود که دوران کودکی را در دشواری و تنگدستی گذراند و در نخستین سالهای شکوفایی در امریکا، با تکیه بر خلاقیت و استعداد خود به اوج شهرت رسید.
در سال ۱۹۱۳ بازی چاپلین در آمریکا مورد توجه یکی از فیلمسازان قرار میگیرد و از آن پس با شرکت فیلمسازی کی استون همکاری میکند.
وی نخستین فیلمش را با نام ساختن یک زندگی که فیلم کمدی بود در سال ۱۹۱۴آغاز کرد. در این کمپانی و با این فیلم چاپلین به شهرت رسید. به تدریج چاپلین به محبوبترین هنرمند تاریخ سینما تبدیل شد و تهیهکنندگی آثارش رانیز بر عهده گرفت.
در 1913، هنگامی که با دستمزد 150 دلار در هفته در کمپانی کی استون استخدام شد، یک بازیگر سیار نمایشهای وودویل امریکایی بود.
در نخستین فیلمی که به نام در تلاش معاش (1914) برای مک سنت بازی کرد،نقش یک شیک پوش تیپیک انگلیسی به او محول شد، اما با فیلم دومش، مخمصه غریب مبیل 1914، کارکتر یک ولگرد کوچولو را معرفی کرد؛ کارکتری که بعدها او راشهره آفاق ساخت و به یک نماد جهانی سینمایی از یک فرد عامی در دوران ما بدل کرد.
چاپلین در کمپانی کی استون در 34 فیلم کوتاه و 6 حلقهای داستانی باعنوان رمانس ناکام تیلی (1914) به کارگردانی مک سنت بازی کرد و کاراکتر این دلقک ریزنقش محزون را به تدریج پرورش داد. شخصیتی با کفشهایی که برایش بزرگ بودند، شلواری گشاد و کتی تنگ که کلاه لبهدار دربی بر سر می گذاشت.
شخصیت پردازی درخشان او، همراه با حرکات پانتومیم که چارلی تبحر بیمانندی در آن داشت، از ولگرد کوچولو انسانی ساخت که با جهان پیرامون خودبه کلی بیگانه است.
از جمله مشهورترین فیلمهایی که چاپلین در کمپانی اسانی ساخت، میتوان به ولگرد، شغل، بانک، شبی در نمایش اشاره کرد. این فیلمها در سال 1915 ساخته شدند.
این فیلمها چندان مورد استقبال قرار گرفتند که چارلی سال بعد درخواست هفتهای 10 هزار دلار به اضافه پیش پرداختی معادل 150000 دلاری پس از امضای قرارداد برای ساختن 12 فیلم برای کمپانی میو چوال را کرد.
معروفترین فیلمهای چاپلین در کمپانی میوچوال عبارتند از: بازرس فرودگاه 1916، مامور آتش نشانی 1916، ساعت یک صبح 1916، سر سره بازی 1916،سمساری 1916، خیابان اوباش 1917، مهاجر 1917، ماجراجو 1917.
چاپلین در سال ۱۹۱۹ به همراهی تعدادی از دوستان سینماییاش اتحادیه سینماگران را تاسیس کرد. آن زمان این فرصت برای او پدید آمده بود تا پس ازسالها، به دلمشغولیهای خود بپردازد و فارغ از نظام مافیایی حاکم برهالیوود، حرف دل خویش را به زبان تصویر بیان کند.
بسیاری چارلی چاپلین را تنها یک کمدین موفق میدانند حال آنکه او در طول زندگانی خود در زمینه موسیقی نیز استعداد فراوانی از خود نشان داد. ساخت موسیقی فیلم کار عادی وی بود و توانست در مجموع موسیقی 23 فیلم را به پایان برساند. موسیقی فیلم لایم لایت ساخته چالین در سال 1972 برنده جایزه شد.
شخصیت چاپلین بیشتر به عنوان «آواره» شهرت یافت که در زبانهای مختلف دنیا مفهومی به مانند فردی ولگرد با رفتارهای پیچیده اما بزرگ منشانه داشت. در سال ۱۹۱۵ چاپلین با یک کمپانی تازه قرارداد بست و مشغول ساخت فیلمهای بلندتری شد.
در سال ۱۹۱۶ کمپانی فیلم موچوال مبلغ ۶۷۰ هزار دلار با چاپلین قراردادبست و در مدت ۱۸ ماه وی ۱۲ فیلم بلندمدت کمدی برای آنها ساخت که در این نوع از ویژگی ممتازی در تاریخ سینما برخوردار بودند. در واقع تمام فیلمهای که در این کمپانی ساخته شد، به یک اثر کلاسیک سینمای کمدی تبدیل شدند.
در پایان این سالها آمریکا وارد جنگ جهانی شد و چاپلین دورهٔ جدیدی ازسینمای خود را با دوستانی آغاز کرد. از سال ۱۹۱۸ چاپلین در استودیو خودمشغول به کار شد. تمام فیلمهای پیشین دوباره ویرایش و کات شدند و درسالهای مختلف موسیقی و تدوین جدید صورت گرفت.
دیکتاتور بزرگ نخستین فیلم کاملا ناطق چاپلین بود که در اوضاع نابسامان جهانی در دهه 40، اثری ضد نازی بود. این فیلم در مورد دیکتاتوری اروپایی ودر واقع تاریخچه زندگی آدنوید هینکل، دیکتاتور کشور خیالی تامانیا است که دست به کشتار یهودیها میزند و اروپا را درگیر جنگ میکند.
برخی این فیلم را نپسندیدند و برخی جنبه سیاسی آن را جدی و برخی آن رابه قدر کافی جدی نگرفتند. با این حال این فیلم از نظر تجاری محبوبیت فراوانی پیدا کرد و چاپلین را همچنان به عنوان یک ستاره در اوج نگاه داشت.
سر انجام، سر چارلز اسپنسر چاپلین 25 دسامبر سال 1977 در سن 88 سالگی درگذشت.
منبع : همشهری آنلاین
نکاتی که درباره « روشنایی شهر » نمی دانید :
در آغاز فیلم صدای یک زن و مرد در حال گفتن جملات نامفهومی شنیده می شود. صدای مردی که شنیده می شود متعلق به چارلی چاپلین است و این اولین بار بود که او از صدای خودش در یک فیلم استفاده می کرد.
صحنه ای در فیلم که ولگرد از دختر نابینا گل می خرد 342 بار برداشت مجدد شد!
اورسن ولز گفته بود که « روشنایی شهر » محبوبت ترین فیلمش است.
چارلی چاپلین این فیلم را در شرایطی ساخت که اکثر استودیوهای هالیوودی به سمت ناطق کردن فیلمهایشان رفته بودند اما چارلی چاپلین کماکان معتقد به ساختن فیلمهای صامت بود. با اینحال نام چاپلین به اندازه ای بزرگ بود که استودیوها بخواهند هنوز هم بر روی آثار صامت وی سرمایه گذاری کنند.
مدت زمان ساخته شدن « روشنایی شهر » 3 سال طول کشیده بود.
در 31 ژانویه سال 1931 ، آلبرت انیشتین در مراسم افتتاحیه این فیلم شرکت کرده بود.
همچنین در اکران « روشنایی شهر » در انگلستان، جورج برنارد شاو نیز در مراسم افتتاحیه حضور داشت.
ویرجینیا شریل ، بازیگر نقش دختر نابینا در فیلم، یکبار برای آمدن سر صحنه فیلمبرداری دیر کرده بود و این باعث عصبانیت شدید چارلی چاپلین شد و در نهایت چاپلین شریل را از کار اخراج کرد و جورجیا هال که در فیلم « صندوقچه طلا » با او همبازی بود را جایگزینش کرد. با اینحال چاپلین که می دانست با اخراج شریل باید هزینه های بیشتری را متحمل شود، با اکراه پذیرفت که شریل به کار بازگردد و فیلم را به اتمام برساند.
با اینکه جورجیا هال در سکانس پایانی فیلم « روشنایی شهر » بازی کرده بود و این نما ضبط هم شده ، اما هیچ عکسی از این سکانس تابحال منتشر نشده است.
وینستون چرچیل در هنگام فیلمبرداری « روشنایی شهر » برای ملاقات با چارلی چاپلین به صحنه فیلمبرداری آمده بود و چارلی چاپلین هم برای مدت کوتاهی فیلمبرداری را متوقف کرد تا یک فیلم کوتاه به همراه چرچیل بسازد!
« روشنایی شهر » از طرف انجمن فیلم آمریکا به عنوان یازدهمین فیلم برتر تمام تاریخ سینما شناخته شده است.
« روشنایی شهر » همچنین در سال 2008 از طرف انجمن فیلم آمریکا به عنوان برترین فیلم رمانتیک تاریخ سینما شناخته شده بود.
ویرجینیا شریل در جریان یک مصاحبه گفته بود که برای بازگشت مجددش به فیلم ( بعد از اخراج توسط چارلی چاپلین ) با ماریون دیویس مشورت کرده بود.
دیالوگ های ماندگار ( بصورت نوشتار بر صحنه ظاهر می شد ) :
ولگرد : حالا میتونی ببینی؟
دختر نابینا : آره، الان می تونم ببینم.
نازنین آفاق
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگیرد قانونی می شود.
به جامعه مجازی سایت مووی مگ بپیوندید و دوستان سینمایی جدید پیدا کنید!
روشنایی شهر : City Lights
کارگردان :چارلی چاپلین
نویسنده : چارلی چاپلین
بازیگران :
چارلی چاپلین / ولگرد
ورجینیا شریل / دختر نابینا
زمان : 87 دقیقه
محصول : 1931
مهمترین افتخارات : –