به گزارش مووی مگ به نقل از بانی فیلم، سيلوستر استالونه كه با دو قسمت اول فيلم هاي خاطره انگيز «بدردنخورها» به لطف مجتمع ساختن اكثر ستاره هاي آثار اكشن دهه هاي 1980 و 90 و حتي دهه 2000 فروش خوبي را تجربه كرده و لشكري از اكشن بازان پير و كند و خط و خراش خورده مثل خودش را مقابل چشم هواداران متعصب شان قرار داده بود، در قسمت سوم نيز همان تجربه را تكرار كرده و يك بار ديگر آرنولد، چاك نوريس، دالف لوندگرن، بروس ويليس، جيسن استيتام، جت لي، وسلي اسنايپس و حتي آنتونيو باندراس، هريسون فورد و مل گيبسون را رديف كرده اما فيلم او اين بار طي دو ماه و اندي كه از اكرانش مي گذرد به طور محسوسي كمتر از گذشته فروخته به طوري كه خيلي ها با اطمينان مي گويند استالونه در مقام بازيگر، نويسنده، خالق و حتي تعيين كننده كارگردان اين سري آثار بايد كركره را پايين بكشد و اين پروژه را كه اميد داشت به قسمت دهم هم كشيده شود، تعطيل اعلام كند. مسئله اي كه خود وي آن را قبول ندارد و هنوز با شور و اشتياق از تداركات و دستاوردهاي The Expendables و طرح قسمت هاي بعدي آن و البته ساير فيلم هاي اكشن و حاصل 45 سال حضور خود در سينما مي گويد.
در زمان ساخت «بدردنخورها» بارها مجروح شده ايد اما كداميك از بقيه شديدتر بوده است؟
– شدت و حدت هر فيلمي را من معمولاً براساس عمق و تعداد آسيب هايي كه به من وارد ميشود ارزيابي مي كنم. اين يك حساب سر راست و مشخص است كه در فيلم هاي كمدي- اجتماعي مانند «دست بردار وگرنه مادرم تيراندازي ميكند» احتمال مصدوميت تان بسيار كمتر از فيلم هاي «راكي»، «رامبو» و يا Expendables است. در مورد اول آسيبي در كار نيست اما در اين سن بالا وقتي اكشن كار مي كنيد، بالاخره يك جاي تان مي شكند! در عين حال وقتي قسمت سوم «بدردنخورها» را مي ساختم، مطمئن بودم كه در عين جراحت هاي گريزناپذير يك كار خوب از آب در مي آيد و اين كه اكنون بسيار كمتر از قبلي ها فروخته، ناقضي باور من نيست. قبل از شروع فيلمبرداري به شوخي و به واقع به طور جدي به اعضاي گروه توليد فيلم گفتم اگر يك دفعه ديديد كه خشكم زد و دارم مي ميرم، فكر نكنيد كفش پايم را زده بلكه گردن يا كمرم شكسته است.
نگفتيد كدام آسيب ديدگي تان شديدتر بود.
– به جاي آن ماجراي ديگري را برايتان مي گويم. در وسط فيلمبرداري قسمت سوم «بدردنخورها» اتفاقاتي براي جيسن اسيتتام كه از همه ما جوان تر و سرحالتر است، افتاد و كم مانده بود غرق شود و آن هم در حالي كه وي در جواني قهرمان شيرجه بوده است. ما بقيه افراد روي صحنه نگاهي به يكديگر كرديم اما يك نفرمان هم جرأت نكرد به آب بزند و غريق را بيرون بكشد. غول هاي اكشن همه طفره مي رفتند، يكي مي گفت: شنا؟ آب بيش از حد سرد است. ديگري گفت: استيتام؟ آن قدر ها هم هلاكش نيستم. و سومي گفت: ديوانه اي يعني بپرم توي آب و خيس شوم! در نهايت آن بنده خدا را چند تن از عوامل صحنه از آب بيرون كشيدند وگرنه استيتام همان روز مرحوم شده بود!!
لابد قبل از صحنه هاي اكشن و سخت فيلم ها تمرينات ويژه اي انجام مي دهيد تا دچار اين وضعيت نشويد.
– اگر هم تمرين كنيد، ضمانتي بر آسيب نديدن تان نيست. هر صحنه اكشن مثل هر فعاليت ورزشي با امكان مصدوميت همراه است و وقتي اتفاقي بخواهد بيفتد، مي افتد و گريزي از آن نيست.
خشونت در قسمت جديد اين فيلم ها كمتر از دو قسمت قبلي است. آيا اين كار به قصد انجام شده و يا تصادفي است؟
– نه، به قصد اين كار را كرديم تا هرگونه محدوديتي در ديده شدن آن از ميان برداشته شود و قشرها و افراد بيشتري بتوانند آن را ببينند و ما به طيف هاي فزون تري از مردم دسترسي داشته باشيم. الان اگر به فيلم هاي 23 گانه «جيمزباند» و يا چهارگانه «بورن» رجوع كنيد مي بينيد كه درصد خشونت و مرگ و مير در آنها بالاتر از حد وسط و اعتدال است. بنابراين ما بايد ملاحظه همه چيز را بكنيم، منجمله زماني كه يك فيلم به روي CD منتقل و وارد شبكه نمايش خانگي ميشود و در چنان مواقعي بايد به گونه اي باشد كه همه اعضاي يك خانواده بتوانند آن را ببينند و منادي خشونت محسوب نشود. كلاً هم وقتي خشونت در فيلم تان زياد باشد بيننده را خسته ميكند و او پس مي زند.
در اين قسمت از «بدردنخورها» باز يك سري نفرات جديد به جمع بازيگران و مجموعه قبلي اضافه شده اند. آيا اين به معناي انتقال سكان هدايت به نسل بعدي است؟
– من به اين نتيجه رسيدم كه بايد مجدداً به روز شويم و اين بار به كساني روي بياوريم كه در عين فيزيكي بودن از عهده بازي هاي سنگين و دراماتيك هم برآيند و سوابقي روشن و نام و نشاني در اين زمينه داشته باشند. اضافه بر اين ما بايد در هر قسمت از اين فيلم چند چهره تازه را كه قدري جوان تر از نفرات قبلي و اكشن بازان پير هستند، وارد صحنه كنيم و از اين طريق داغي ماجراها را حفظ نماييم.
وقتي اين جوان ترها وارد متن قصه مي شوند، چه احساسي داريد؟
– دلم مي خواهد آنها را بگيريم و يك فصل كتك بزنيم (با شوخي) ولي با نگاهي جدي و حرفه اي تر بايد بگويم آمدن آنها فيلم ما را كاملتر ميكند. بر سر شركت دادن روندا روزي در قسمت جديد فيلم مان بحث هايي داشتيم. برخي به درستي مي گفتند كه وي يك آكتور نيست و بيشتر يك مبارز و ورزشكار واقعي است ولي از نظر من او يك هنرمند و عامل سرگرمي مردم است و در نتيجه بدرد فيلم ما هم مي خورد. تعدادي از اعضاي پروژه هم بازيگران سطحي و صرف نيستند و برعكس كساني هستند كه قصه و سناريو را هم ارائه و تنظيم ميكنند و مثلاً آنتونيو باندراس و وسلي اسنايپس اين طوري هستند و جيسن استيتام نيز افكار و طرح هايي در سر دارد.
اين كه اين همه مهره و قهرمان و بازيگر را يك جا جمع كنيد، از يك منظر مضر نيست؟
– نه، برعكس به ما حالتي تازه در همه شرايط مي بخشد. در نظر بگيريد كه ويكتور اورتيز قهرمان جهان در يكي از شاخه هاي رزمي است و با اين اوصاف داستان هاي ما فقط بر بازيگران فيلم هاي اكشن متكي نيست بلكه كساني را هم دارد كه به لحاظ ورزشي و مدارج آن به بالاترين حد رسيده اند، گمان من اين است كه اگر فقط بر بازيگران و هنرپيشه ها تكيه و تأكيد مي كرديم، به نقطه كنوني نمي رسيديم. برخي مرارت هاي فيزيكي وجود دارد كه براي كسب آن بايد يك عمر تمرين و ممارست كنيد اما وقتي ورزشكاري را مي آوريد كه متخصص آن رشته است، حد كمال آن حرفه را در يك چشم به هم زدن به خدمت مي گيريد.
روزي گفتيد كه روي 10 فيلم نيز در اين مجموعه حساب باز كرده ايد اما با نزول آشكار در فروش قسمت سوم آيا نبايد بساط تان را همين جا جمع كنيد؟
– شايد آن رقم بيش از حد خوش بينانه بود اما هنوز فكر مي كنم حداقل دو فيلم ديگر جا داريم و سه تا هم بد نخواهد بود. من طرح تشكيل فيلم هاي «بدردنخورها» بر اساس كاراكترهاي زن را نيز در دست اجرا دارم و همين طور مجتمع ساختن تمامي كارها و ساختن چيزي مثل «انتقامجويان» در سري فيلم هاي كميك استريپي. در اين صورت هم با كاراكترهاي معقول در متن يك قصه كار مي كنيد و هم اين امكان را داريد كه با هر يك از آنها نيز به طور انفرادي و مستقل يك فيلم بسازيد و به واقع فيلم ها و آثاري را كه آن كاراكترها قبلاً داشته اند، افزايش بخشيد. با هر يك از اين نفرات و يا لااقل برخي از آنها مي توان فيلم هاي مستقل ساخت. مثل كاري كه با كاراكتر وولورين در سري فيلم هاي «مردان ايكس» شده است. آن گاه هرموقع آنها دوباره اجماع كنند باز مي توان يك جشنواره تازه با شركت همه اين قهرمانان داير كرد. اين ها جز احتمالاتي است كه در ارتباط با Expendables پيش روي ماست و من الان نمي دانم كه با آنها چكار مي توان انجام داد و تا كجاها مي توان پيش تاخت و بايد صبر كرد و آينده را ديد.