داستان فیلم :
در زمستان سال 1916 ارتش آلمان در مقابل نیروهای فرانسوی گرفتار شده است و راه مشخصی برای پیشرفت آلمانها به چشم نمی خورد با اینحال دو ژنرال به نامهای برولار ( آدولف منژو ) و میرو ) جرج کم کردی ) دستور حمله را صادر می کنند که این دستور با مخالفت سرهنگ دکس ( کرک داگلاس ) مواجه میشود اما اعتراض او مورد قبول واقع نمی شود و او می بایست سربازان را برای جنگ آماده کند که…
کارگردان :
استنلی کوبریک : استنلی کوبریک تحصیلکرده دانشگاه نیویورک بود، و پس از تحصیل مدت چهار سال برای نشریه «لوک» (Look) عکاسی کرد، و در 1951 دو فیلمِ مستند 16 میلیمتری روز مسابقه و کشیش پرنده را ساخت. روز مسابقه مستندِ کوتاهی با زمانِ 16 دقیقه درباره یک مشتزن میانوزن بهنام والتر کارتییر (Walter Cartier) است که کوبریک با یک دوربین کوچک «آیمو» با 3900 دلار بودجه ساخت، و سپس به کمپانی «آ. ک. او» فروخت، که در نیویورک به نمایش درآمد. فیلبمردار، تدوینگر، و صدابردارِ روز نبرد خود کوبریک بود، و گفتارِ متن فیلم را داگلاس ادواردز میخواند. کوبریک در موقع ساختن روز نبرد و کشیش پرنده 21 سال داشت. کوبریک در سال 1953 نخستین فیلم بلندش را با نام ترس و هوس با سرمایه مشترک دوستانش تهیه کرد. فیلمنامه ترس و هوس را یکی از دوستان کوبریک بهنام هوارد ساکلرنوشته بود، که به ماجراهای چهار سرباز میپرداخت که در جنگی بینام و نشان حضور داشتند، و درصدد بودند بفهمند چه کسی و کجا هستند. کوبریک بعدها این فیلم را «غیرنمایشی و متکلفانه» ارزیابی کرد، و گفت: «فکرهایی که میخواستیم منتقل کنیم خوب بودند، اما تجربهاش را نداشتیم تا آنها را بهطرزی نمایشی تجسم بخشیم.»
کوبریک پس از ترس و هوس فیلمهای بوسه قاتل (محصول 1955) و قتل (محصول 1956) را ساخت. در نزد منتقدان و تماشاگران جدی و پیگیرِ سینما، سازنده جوان فیلم بوسه قاتل چنان استعداد و اصالت خود را نشان داده بود که میتوانست در اندک زمانی جزییات و عناصرِ تازهتری به «نوع» فیلمهای جنایی بیفزاید. او در این فیلم توانایی شگفتانگیزِ خود را در استفاده از نور آشکار ساخت.
قتل نخستین فیلمی است که کوبریک به ساختن آن تفاخر کرده بود. پرداخت دقیقِ سرقت در میدان مسابقه، رجعتهای بدیع به زمان گذشته و تداخل آنها در زمان حال و شکستن خط مستقیم زمان و روایتکردن یک رویداد مشخص و واحد از دریچه ذهن چند شخص، آن جنبههای ممتاز و متمایزی بود که کوبریک در فیلمِ قتل به آنها توجه نشان داده بود. خود کوبریک گفته است: «کار با عنصرِ زمان موجب شده که قتل به چیزی بیش از یک فیلم جنایی بدل شود.» یکی از منتقدان روزنامه «تایم»، در همان سالها استنلی کوبریک را برای ساختن فیلم قتل همترازِ اورسن ولز قرار داد. راههای افتخار مهمترین فیلم کوبریک در دهه 1950 است. درواقع راههای افتخار نه فقط نخستین فیلم بااهمیت کوبریک است، بلکه از بهترین فیلمهای دهه 1950 نیز محسوب میشود. کوبریک، فیلمنامهاش را براساس رمانِ همفری کاب نوشته بود، و کاب اساس رمان خود را با اتکا و اعتنا به ماجراهای واقعی تنظیم کرده بود. ظاهراً کوبریک نخستینبار رمانِ کاب را در 15 سالگی خوانده بود، و تا سالها بعد، تا زمان ساختن راههای افتخار، درذهنِ خود داشت.
اگر این همه هدفِ تعیینشده کوبریک بوده باشد، بایستی تأکید کرد که او به هدفِ خود رسیده است. حتی فقط ساختن صحنههایی که ژرژ سادول (Georges Sadoul) از آنها بهعنوان «بهترین سکانسها»ی راههای افتخار نام برده، کافی است تا کوبریک را در رسیدن به هدفش موفق بدانیم. این سکانسها عبارتنداز: شناسایی مقر و جایگاه دشمن در شب، حمله بیهدف به تپه و پناهگاه دشمن، تشکیل شورای جنگ در اتاق مجلل یک قصر، تشکیل دادگاه فرمایشی صحرایی، کشمکش داکس و ژنرال برولار و زورآزمایی نهایی آندو، صحنه اعدامِ سه محکوم بیگناه توسط جوخه آتش، که یکی از محکومان، که در حال مرگ است، با برانکار بهجلوی جوخه حمل میشود. فیلمبرداری سیاه و سفیدِ گئورگ کروزه و تصاویرِ خاکستری و دلمٌرده تأثیرِ خشونتبارِ این سکانسها را دو چندان کرده است.
کوبریک در فاصله سالهای 1957 تا 1959 با آنکه تحت قراردادِ مترو گلدوینمهیر(MetroGoldwyn Mayer)بود، هیچ فیلمی نساخت. او در 1960 بهجای آنتونی مان فیلم اسپارتاکوس را کارگردانی کرد؛ فیلمی درباره بردگان در روم باستان، که بهرغم نظرِ کوبریک ازفیلمهای خوب او محسوب میشود. اسپارتاکوس حاصل کارِ دو کارگردان، دو سال کار و بیش از دوازده میلیون دلار هزینه است. کرک داگلاس، که بازیگرِ اصلی و مدیر تولید فیلم بود، مسئولیت اخراج کارگردان اول فیلم (آنتونی مان) را بهعهده داشت. آنتونی مان صحنههای افتتاحیه فیلم را، که در لیبی و مدرسه گلادیاتوری میگذشت، کارگردانی کرده بود. با اخراج او استنلی کوبریک برای ادامه کارفراخوانده شد. کوبریک و داگلاس سه سال پیش از این در راههای افتخار با هم کار کرده بودند.
کوبریک در سال 1962 فیلم لولیتا را ساخت. او برای ساختن این فیلم به انگلستان رفت و پس از آن برای همیشه در آنجا اقامت گزید. کوبریک، لولیتا را براساس داستانی از نویسنده معروف (ولادیمیر نابوکوف) ساخت، اما در طرح داستان آن تغییرهای اساسی داد. خود نابوکوف فیلمنامه را نوشته بود، و کوبریک با مهارت جزییاتِ آنرا بهتصویر درآورد، و موفق شد متن پیچیده داستان نابوکوف را به فیلم سینمایی قابل قبولی تبدیل کند. پیتر سلرز، جیمز میسون و سو لاین بازیهای درخشانی در این فیلم ارایه دادند، و فیلمبرداری سیاه و سفید اَزوالد موریس در خلق فضاهای مورد نظرِ کوبریک و ناباکوف نقش بهسزایی داشت.
وقتی از کوبریک پرسیده شد چهگونه موفق شده رمان نابوکوف را بهتصویر درآورد، گفت: کیفیت این رمان در قسمتِ اعظم آن، بستگی به سبک و شیوه نگارش نابوکوف دارد، و سبک، یکی از اصولی است که ارزش کتاب او را تعیین میکند؛ اما کوبریک اینرا میدانست که این ارزش بستگی به موضوع انتخابی نابوکوف و درک و دیدگاه او از زندگی و شخصیتهای رمانش دارد. در نزد کوبریک، سبک، وسیلهای است که هنرمند برای جذب و خیره ساختن خواننده، یا تماشاگر، بهکار میبرد تا بهوسیله آن احساساتش را به آنها القا کند. بنابراین همین نکات باید بر روی پرده سینما، یا صفحه تلویزیون، دیده شوند، نه سبک نویسنده. بهعبارت دیگر، میزانسن بایستی برای یافتن یک سبکِ خاص مورد نظر قرار بگیرد، و در صورتی توفیق حاصل میشود که بهعمقِ اثرِ مورد اقتباس پرداخته شود؛ از این طریق میتوان اثری جدا و مستقل از ساختمانِ داستان بهوجود آورد. در نتیجه اقتباس سینمایی میتواند بهخوبی خود رمان شود، و حتی در مرتبهای بالاتر از آن قرار بگیرد.
منبع : وبلاگ پرسپکتیو
بازیگران :
کرک داگلاس : کرک داگلاس با نام واقعی ایشور دانیلویچ و سپس ایسادور دمسکی و در نهایت با نام کرک داگلاس در سال ۱۹۱۶ در آمستردام ایالت نیویورک در خانوادهای یهودی به دنیا آمد.
وی در سال ۱۹۳۸ از دانشگاه سنت لاورنس فارغالتحصیل شد او پیش از جنگ جهانی دوم و پس از آن نقشهای کوتاهی را در برادوی ایفا میکرد. تا اینکه در سال ۱۹۴۶ برای اولین بار وارد سینما شد و در فیلم عشق عجیب مارتا ایورس به نقش والتر اونیل (یک الکلی ضعیفالنفس) در کنار باربارا استانویک و به کارگردانی لوییس مایلستون حضوری خاطره انگیز داشت.
پس از این فیلم داگلاس در فیلم مهم و با اعتبار از درون گذشته در کنار رابرت میتچم و به کارگردانی ژاک ترنر ایفای نقش کرد. حضور قدرتمند داگلاس در سینما با جریان مک کارتیسم در آمریکا همزمان گردید و شهرت و اعتباری که داگلاس در مدت کوتاهی بدست آورده بود بسیاری از شکاکان هالیوود را به این جوان یهودی بدگمان کرد.
حضور داگلاس در سینما تا سال ۱۹۴۹ با چهار فیلم دیگر همراه بود که مهمترین فیلم این دوره تنهایی قدم میزنم در کنار برت لنکستر بود اما سال ۴۹ برای داگلاس خوشیمن بود و وی در دو فیلم نامهای به سه همسر (جوزف ال منکیه ویچ) و قهرمان (مارک رابسون) ایفای نقش کرد.
نامزدی نقش اول اسکار برای فیلم «قهرمان» به نقش میدج کلی همهٔ نگاهها را به سوی داگلاس فراخواند. در سال ۱۹۵۰ کرک در دو فیلم «مرد جوان با یک شیپور» (کورتیز) و «باغ وحش شیشهای» (در کنار جین وایمن) حضور یافت. اما سال ۱۹۵۱ سال همکاری کرک با سه کارگردان افسانهای هالیوود بود که هر سه اثر نیز موفقیتهایی به همراه داشتند. یک داستان کارگاهی (ویلیام وایلر)، در امتداد مرگ و زندگی (رائول والش) و فیلم محبوب تک خال در آستین اثر بیلی وایلدر پرونده داگلاس را رنگین تر از گذشته کردند.
شیوه هر سال سه فیلم بازی کردن داگلاس تا سال ۱۹۵۵ ادامه داشت و وی در این سالها با کارگردانهای برجسته سینمای آمریکا همکاریهای متعددی داشت. وی در سال ۱۹۵۲ در سه فیلم درختان بزرگ، آسمان بزرگ هوارد هاکس و بد و زیبا وینسنت مینلی حضور یافت. فیلم بد و زیبا بهترین دستاورد وی در این سال بود.
در سال ۱۹۵۳ داگلاس سی و هفت ساله برای دومین بار بار با مینه لی همکاری کرد و حاصل این همکاری فیلم درخت سه عشق بود که موفقیت فیلم قبلی را تکرار نکرد دو فیلم تردست (ادوارد دیمیتریک) و کار عشق (آناتول لیتواک) دیگر کارهای داگلاس در این سال بودند.
سال ۱۹۵۴ داگلاس برای بار دوم ازدواج کرد که بر خلاف ازدواج قبلی اش دوام بسیار بیشتری داشت و این ازدواج تا به امروز برقرار میباشد. داگلاس از همسر اول خود دایان داگلاس صاحب دو پسر میباشد که مایکل داگلاس هنرپیشه فیلمهای (وال استریت، ترافیک، سندرم چینی و بازی) یکی از آنها میباشد. همسر کنونی وی آن بایدنس نام دارد که از وی صاحب دو فرزند میباشد.
اما در همین سال (۱۹۵۴) داگلاس فیلمهای اولیس در کنار آنتونی کویین و بیست هزار فرسنگ زیر دریا (شاهکار بیادماندنی ژول ورن) را در کارنامه هنری خود ثبت کرد سال ۱۹۵۵ کرک در فیلم اغلب مردها خطرناکند (مسابقه دهندهها) به کارگردانی هنری هاتاوی به نقش یک راننده اتوبوس ایتالیایی که آرزویش حضور در مسابقات جایزه بزرگ به عنوان یک راننده مشهور است حضور یافت.
مبارزه گر سرخپوست (آندره دتوت) و فیلم مهم مرد بدون ستاره (کینگ ویدور) دیگر کارهای وی در سال ۱۹۵۵ میباشند. یک سال بعد وی تنها در یک اثر ایفای نقش کرد که فیلم ارزشمند میل برای زندگی نام داشت و او را نامزد جایزه اسکار کرد در این فیلم داگلاس برای بار سوم با مینه لی همکاری کردو توانست نقش ونسان ون گوگ نقاش نامدار سبک پست امپرسیونیست را ایفا کند آنتونی کویین برای این فیلم صاحب جایزه اسکار گردید.
سال ۱۹۵۷ حضور داگلاس در دو فیلم خاطره انگیز جدال در اوکی کرال (در کنار برت لنکستر) و راههای افتخار (استنلی کوبریک) به نقش کلنل داکس همهٔ نگاها را به سوی وی جلب کرد. موفقیتهای پی در پی داگلاس باعث شده بود که دستمزد این ستاره سینما از ۲۵ هزار دلار برای فیلم از درون گذشته به ۳۵۰ هزار دلار برای فیلم راههای افتخار برسد.
وایکینگها (ریچارد فلیشر) ۱۹۵۸، آخرین قطار گان هیل (جان استرجز) ۱۹۵۹ دو فیلم مهم دیگر داگلاس پیش از ساخت اسپارتاکوس میباشند.
اسپارتاکوس اولین تجربه داگلاس در مقام تهیه کنندگی بود که وی در این فیلم بزرگ و یکتا با نوشتن نام دالتون ترامبو در تیتراژ فیلم تابوی ذکر نکردن نام شخصیتهای لیست سیاه مک کارتی را شکست و نام خود را به عنوان یکی از شخصیتهای تاثیر گذار تاریخ سینمای آمریکا ثبت کرد.همچنین تغییر کارگردان فیلم از آنتونی من به استنلی کوبریک دیگر خدمت داگلاس به عالم سینما میباشد بازی خیره کننده داگلاس در این فیلم او را به بالاترین مقامهای بازیگری در تاریخ سینما سوق داد به طوری که رای گیری با اعتبار AFI از او به عنوان هفدهمین ستاره سینما یاد کرد.
پس از اسپارتاکوس پرونده کاری داگلاس از فیلم خوب و مهم خالی شد و مهمترین کارهای وی بعد از سال ۱۹۶۰ به این شرح است: هفت روز در ماه می، راه پر خطر، دلیجان آتش، نظم، خشم.
کرک داگلاس در سال ۱۹۹۵ برای ۵۰ سال حضور در سینما مفتخر به جایزه با اعتبار اسکار گردید.همچنین در سال ۱۹۹۹ و ۲۰۰۱ به ترتیب جوایز یک عمر دستاورد AFI و مدال ملی هنر را دریافت نمود.
منبع : ویکیپدیا فارسی
نکاتی که احتمالا درباره « راه های افتخار » نمی دانید :
وینستن چرچیل درباره فیلم گفته بود که بعضی از ایده های فیلم را می شد در جنگ مورد استفاده قرار داد!
نمایش فیلم در اسپانیا به دستور فرانسیسکو فرانکو دیکتاتور اسپانیا به دلیل پیام ضد جنگی اش ممنوع شد!
اکران فیلم در فرانسه هم به دلیل نمایش تصویری خشن از ارتش فرانسه ممنوع اعلام شد.
به دلیل فروش در گیشه ، استنلی کوبریک می خواست پایان فیلم را به خوبی به اتمام برساند اما پس از مدتی نظرش عوض شد و همان پایانی که در رمان ذکر شده بود را به عنوان پایان فیلم برگزید.
دستمزد کرک داگلاس برای بازی در فیلم 300 هزار دلار بود.
استنلی کوبریک در جریان ساخت « راه های افتخار » با کریستین هارلن ( دختری که در انتهای فیلم آواز می خواند ) آشنا شد. کوبریک پس از آشنایی با هارلن از همسرش جدا شد تا با او ازدواج کند و این ازدواج تا انتهای عمر وی دوام داشت.
محل فیلمبرداری نزدیک مونیخ در آلمان بود و اغلب سربازان ارتشی حاضر در فیلم متشکل از افسرهای بازنشسته پلیس شهر مونیخ بودند.
مبلغ خرید حق امتیاز فیلم 10 هزار دلار بود.
همکاری کوبریک و داگلاس در این فیلم سبب شد تا کرک داگلاس وی را جایگزین آنتونی مان برای کارگردانی فیلم « اسپارتاکوس» کند.
جان مک کین ( سناتور معروف آمریکایی ) گفته که فیلم مورد علاقه اش « راه های افتخار » است.
ریچارد برتن و جیمز میسون برای بازی در نقش سرهنگ دکس در نظر گرفته شده بودند اما نقش به کرک داگلاس رسید.
نازنین آفاق
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگیرد قانونی می شود.
به جامعه مجازی سایت مووی مگ بپیوندید و دوستان سینمایی جدید پیدا کنید!
راه های افتخار : Paths of Glory
کارگردان :استنلی کوبریک
نویسنده : استنلی کوبریک، کالدر ویلینگام
بازیگران :
کرک داگلاس / سرهنگ دکس
آدولف منجو / ژنرال جورج برولارد
جورج مک ردی / ژنرال پُل میرو
زمان : 88 دقیقه
محصول : 1957
مهمترین افتخارات : –