صفحه اصلی > اخبار سینمای جهان : گفتگویی خواندنی با کارگردان فیلم « تد 2 » / فقط می خواهم مردم را بخندانم!

گفتگویی خواندنی با کارگردان فیلم « تد 2 » / فقط می خواهم مردم را بخندانم!

34 303r300rrr

اولين بار سال 2012 بود که مردم با «تد» آشنا شدند. خرس بامزه‌اي که به هر کسي حس نزديک مي‌داد. اکنون مک فارلين، به عنوان کارگردان دومين فيلم از مجموعه «تد» که خود نيز در هر دو فيلم به جاي «تد» حرف زده است، يکبار ديگر با داستاني جديد از اين خرس دوست داشتني آمده است تا مردم را بخنداند. در اينجا گفت‌وگويي را باوي مي‌خوانيد:

آيا براي ساخت دنباله‌اي بر فيلم «تد» ترديد نداشتيد؟

– فقط در همين حد که نبايد يک فيلم تکراري بسازم. واقعا خيلي خودخواهانه است که کسي بخواهد چنين کاري کند. بنابراين علاقه‌اي نداشتم، چيزي را که يک بار تجربه کرده‌ام، تکرار کنم و يا بخواهم همان مواد و موضوعات را به شکلي ديگر مطرح کنم. وقتي قرار است 15 ساعت در روز کار کنيد، اين چيزي نيست که علاقه‌اي به وارد شدن در آن داشته باشيد. البته دوست داشتم يکبار ديگر با اين کاراکترها کار کنم. اما به شرط آنکه داستاني جديد داشته باشم.

متقاعد کردن مارک والبرگ به اينکه يکبار ديگر به اين پروژه بازگردد، چقدر سخت بود؟

– خيلي سخت نبود. ما در اولين فيلم ساعت‌هاي خوبي را کنار هم سپري کرده و روابط کاري فوق‌العاده‌اي بنا کرده بوديم. دو کاراکتر ما روي پرده حضور پر کشش و قدرتمندي داشتند و طبيعي بود که فيلم خوب بفروشد. در اين فيلم جديد هم همه چيز به همان خوبي است. مارک واقعا همکار خوبي است.

در اين فيلم جديد، «تد» وارد چالشي جدي براي اثبات خود به عنوان شخصيتي با پارامترهاي انساني مي‌شود. او مثل انسان‌ها مي‌خواهد آزاد باشد و در تملک کسي نباشد. آيا اين موضوعي بود که از ابتدا براي او در نظر داشتيد و يا بعدا به آن رسيديد؟

– اتفاقي پيش آمد. اولين چيزي که براي داستان جديد در نظر داشتم، کنار هم قرار گرفتن جان و تد در سفرشان به اطراف امريکا بود. اما همزمان «ما خانواده ميلر هستيم» آمد و متوجه شدم تم هر دو داستان يکي است. بنابراين مجبور شدم آنچه را که براي «تد2» در نظر داشتم، تغيير دهم. وقتي سراغ فيلمبرداري فيلم «يک ميليون راه براي مردن در غرب» رفتم، کتاب «شمال و جنوب» جان جيکز را به عنوان کتابي که مي‌توانم در وقت‌هاي آزاد خود بخوانم، انتخاب کردم. در اين کتاب بخشي به خاطرات «درد اسکات» در دوره دبيرستان اختصاص دارد. با خواندن آن فکر کردم، اين چيزي است که مي‌تواند تبديل به يک داستان مفصل براي «تد2» شود.

آيا به بازگرداندن «ميلا کانيز» هم فکر مي‌کرديد؟

– او از همان ابتدا در پروژه بود. اما وقتي ماجراي «ما خانواده ميلر هستيم» پيش آمد، او هم مثل بقيه مواد فيلم کنار گذاشته شد تا ببينيم، چه پيش مي‌آيد. بعدها در داستاني که نوشتيم يک وکيل جوان داشتيم. در آن زمان من تازه همکاري با آماندا سيفريد را در اين فيلم وسترن تجربه کرده بودم و احساس کردم او مي‌تواند در يک کمدي خيلي خوب بدرخشد همين‌طور هم شد.

در فيلم بازيگراني داريد که حضوري بسيار کوتاه مدت دارند. آيا اين برايتان توليد اشکال نمي‌کرد؟

– نه آنها به هر کاري که مي‌خواستيم انجام دهند، جواب مثبت مي‌دادند.

وقتي جان و تد به اتاق تام بردي مي‌روند، در جستجوي نمونه هستند. اين سکانس يادآور فيلم «داستان‌هاي عاميانه» است به ويژه که آنها هر جا سرک مي‌کشند وبه نظر مي‌رسد چيزهايي متعلق به تام مي‌تواند در چمدان مارسل والاس باشد.

– اتفاقا پيش از اين نيز همين سوال را از من پرسيدند. اما من واقعا نمي‌دانم آيا اين سکانس شبيه فيلم «داستان‌هاي عاميانه» هست يا نه.

اجراي ليام نيسون در اين فيلم خيلي شبيه به اجراي او در فيلم «Taken» است.

– نه تصور نمي‌کنم او در اين فيلم فقط مي‌خواهد نقش آدمي تر و تميز را بازي کند که معتقد است يک سازمان پنهاني وجود دارد که همه چيز را کنترل مي‌کند.

شما بارها در جشنواره فيلم «کاميک کان» (Comic- Con) شرکت کرده‌اید. چطور شد که این فیلم را ساختيد و با آن به اين جشنواره رفتيد؟ آيا خيلي جذاب بود که بتوانيد تمام رقبا را کنار بزنيد؟

– بله، خيلي جالب بود. زيرا ما از همان سبک کتاب‌هاي کميک استريپ استفاده کرديم که معمولا در اين جشنواره به کار برده مي‌شود. ما چيزهاي زيادي براي فروش آماده کرديم و استوديوها و کمپاني‌هاي کتاب‌هاي کميک از ما خواستند آنها را برايشان بفرستيم تا در فيلم‌هايشان از آنها استفاده کنند. هيچ پولي هم نمي‌خواستند و اين کار فقط جنبه تبليغاتي براي ما دارد. همه اينها خيلي جالب است. من واقعا تا حالا چنين چيزي نديده بودم. طراح محصولات ما با مشاهده اين چيزها بود که به ذوق آمد و کلي طراحي جديد ارائه کرد.

در «تد2» شاهد جوک‌ها و فرهنگ عاميانه و کوچه و خيابان هستيم. آيا اين کار عمدي انجام شده و از همان ابتدا در فيلمنامه وجود داشته است، يا بعدا هنگام فيلمبرداري اضافه شده‌اند؟

– همه چيز از ابتدا کاملا و دقيق مشخص نبود. تنها چيزي که در مسير طبيعي فيلم قرار ندارد، سکانس اوليه فيلم است که همه چيز آن به طور دقيق شاخص بود. اين سکانس خيلي بزرگ، سرگرم‌کننده و پر زد و خورد است و دقيقا به مخاطب مي‌گويد با چه نوع فيلمي رو در رو است و نسبت به فيلم قبل بيشتر سرگرم خواهد شد. شايد در ابتدا خود را جدا از داستان احساس کنيد اما خيلي زود با آن احساس نزديکي مي‌کنيد. وقتي کاراکترهاي فيلم به نيويورک مي‌روند، سري به جشنواره کاميک کان مي‌زنند. در آنجا است که ما با عروسک‌هاي جنگ ستارگان مواجه مي‌شويم که در لباس خود به اين سو و آن سو حرکت مي‌کنند و جان، تد وارد بحث و جدلي پايان ناپذير با آنها مي‌شوند و داستان ادامه پيدا مي‌کند.

در فيلم نخست شما چه قبل و چه بعد از کار فيلمبرداري، برخي از چيزها را تغيير داديد و با لحني متفاوت بيان کرديد. اين بار به نظر مي‌رسد که اين نوع آزادي کمتر بوده است و ديگر چيز زيادي از فيلم حذف و يا به آن اضافه نشده است. آيا اين درست است؟

– نه اين بار هم به همان ترتيب پيش رفتيم. البته اين بار کاراکترها را مي‌شناسيم و لازم نيست خيلي با آنها کلنجار برويم. با اين حال هيچگاه فرمول مشخصي براي کاراکترها وجود ندارد و هر چيزي مي‌تواند تغيير کند. به همين جهت بود که من از «نورمن لير» خواستم به اين سوال من جواب دهد که آيا مي‌توان همه چيز را درباره کاراکترها پيش‌بيني کرد و مثلا متوجه شد آيا شوخي خاصي نتيجه مي‌دهد يا نه؟ او پاسخ داد که به طور مشخص نه، زيرا در فيلم همه چيز براساس حدسيات است و نمي‌توان به طور قطع متوجه شد آيا شوخي‌ها مي‌توانند موثر باشند يا نه. اين را فقط زماني مي‌توان متوجه شد که مخاطبان در حال تماشاي فيلم هستند و شما مي‌توانيد از روي ميزان خنده‌هايشان متوجه همه چيز بشويد.

آيا به ساخت «تد3» فکر مي‌کنيد، يا منتظر هستيد نتيجه «تد2» را ببينيد؟

– بله، خب بستگي به «تد2» دارد. اگر مثل فيلم اول مورد استقبال قرار بگيرد، به آن معنا است که مردم هنوز هم دوست دارند اين کاراکترها را ببينند. در اين صورت مي‌توان به تد شماره 3 فکر کرد. من مي‌خواهم سراغ سوژه‌اي بروم که بدانم مردم آن را دوست دارند و مي‌خواهند کاراکترهاي آن را ببينند. اگر چنين اشتياقي در «تد2» وجود داشته باشد، مي‌توانيم «تد3» را هم داشته باشيم.

اين روزها صحبت زيادي در مورد شيوه‌هاي کمدي و اينکه چگونه از ابزار سياسي در آن استفاده مي‌شود، مي‌شنويم. به نظر مي‌رسد شما در اين خصوص بسيار بي‌محابا هستيد. به عنوان کسي که سري نترس در بيان مسائل سياسي در قالب طنز دارد، فکر نمي‌کنيد اين شيوه به طور خاصي نوعي تهاجم به ديگران باشد؟

– اين را من بايد از شما بپرسم. اغلب اين تهاجم‌ها از سوي رسانه‌ها انجام مي‌شود، نه مردم. هيچکس به اندازه رسانه‌ها به مردم شوک وارد نمي‌کند. اما در کمدي مي‌خواهيم از اين ابزارها استفاده کنيم تا مردم بخندند. من فقط مي‌خواهم مردم را بخندانم. کمدي هميشه تر و تميز نيست. من فکر مي‌کنم اگر هم گردابي از مشکلات وجود دارد، ناشي از کار رسانه‌ها است که مي‌خواهند چيزهايي را که مردم مي‌توانند به آنها بخندند، تبديل به ناراحتي مي‌کند. اگر از کسي بپرسيد آيا بابت شوخي‌ها و جوک‌هاي يک کمدي ناراحت شده است؟ پاسخ مثبتي نمي‌گيريد. فکر نمي‌کنم کسي از اين چيزها آسيبي ببيند. خود من از چيزهايي ناراحت مي‌شوم که باعث آلودگي هوا و يا آزار به حيوانات باشد. اينها مرا ناراحت مي‌کند، نه شوخي‌ها و جوک‌ها.

 آيا کار ما چيزي غير از اين است که بنشينيم و چيزهايي بنويسيم که باعث سرگرمي مردم شود؟

– خب، بله، من هم از اين جور مسايل ناراحت نمي‌شوم و فکر مي‌کنم باعث خنده و شادي هستند.

اگر شما از شيوه‌هاي علمي استفاده کنيد و آنها را روي پرده ببريد، اين مربوط به تفاوت‌هاي موجود بين مخاطبان است. به طور مشخص جوک‌هايي وجود دارند که ممکن است کسي به آنها بخندد اما شماري ديگر آنها را جالب نبينند. بنابراين در گفتن برخي شوخي‌ها صرفا به اين دليل که برخي از آنها لذت نبرده‌اند، نمي‌توان تصور کرد، از خطوط قرمز گذشته‌ايد.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها