تانا فیلمی است که براساس حوادث واقعی 1987 و ازدواج مصلحتی در این جزیره ساخته شده است و به زندگی دو قبیله بدوی می پردازد.واوا از زمانی که دختربچه بوده داین را دوست داشته و حالا که بزرگ شده او را دوباره می بیند.داین نیز بعد از مدتها به روستای یاکل برگشته و نوه رئیس قبیله و جنگجو است.آنها خیلی سریع عاشق هم می شوند اما حمله قبیله ایمیدین به جادوگر قبیله سبب می شود که داین به دنبال انتقام بیفتد. این در حالی است که انتقام او جنبه شخصی هم دارد چنانکه پدر و مادرش را نیز سالها پیش قبیله ایمیدین کشته اند و حالا او بدنبال انتقام است اما در این میان رئیس قبیله او را از انتقام باز می دارد و تصمیم می گیرد تا برای ایجاد صلح میان دو قبیله یاکل و ایمیدین واوا را بعنوان عروس به قبیله ایمیدین بفرستد.اینجاست که داین طغیان می کند و به خاطر ارتباط با واوا از قبیله اخراج می شود اما واوا نیز تصمیم قبیله را نمی پذیرد و با داین فرار می کند ولی این تازه شروع مشکلات آنهاست.
بازیگران تانا برای اولین بار مقابل دوربین قرار می گیرند و حتی بازیگر مرد فقط به این دلیل انتخاب شده است که خوش تیپ ترین مرد روستا بود.در حقیقت تمام مردم روستا در فیلم جمع شده اند تا داستان واقعی دو نفری که سالها پیش عاشق هم بوده اند را روایت کنند و البته اگر چه در برخی سکانس ها تداوم حسی را فراموش می کنند اما در مجموع بازی قابل قبولی ارائه می دهند .
بنتلی دین و مارتین باتلر کارگردانان فیلم یک سابقه مستند سازی طولانی دارند.بنتلی دین از 2004 با ساخت مستندی به نام رئیس جمهور در برابر دیوید هیکس که درباره طالبان استرالیا بود شروع به فیلمسازی کرد و به ساخت مستند های متفاوتی پرداخت تا اینکه سال 2013 در مستند تلویزیونی نخستین ردپا که به تاریخ استرالیا می پرداخت با مارتین باتلر همکاری می کند و این زمینه ای می شود برای ساخت تانا در 2015 چنانکه قبل از ساخت فیلم بنتلی دین به همراه خانواده اش هفت ماه در جزیره تانا زندگی می کند تا بیشتر به مردم جزیره نزدیک شود و شاید همین دوستی با مردم جزیره سبب شده تا بازیگران که مردم عادی هستند در اغلب اوقات دوربین را فراموش کنند و به زندگی واقعی خود بپردازند.
تانا پر از کوه های آتشفشانی و جنگل های انبوه است و این سبب شده تا دوربین نماهای بی نظیری را ثبت کند با این حال صحنه های کوهستان بهتر از کار درآمده و گازهای آتشفشانی حس مبهم ترس و وحشت را بخوبی منتقل می کند.در واقع فیلم میان کوهستان و جنگل در رفت و آمد است ،اگرچه نماهای جنگل بیشتر در فیلم استفاده شده و این سبب شده تا نماهای کوهستان بیشتر جلوه کند با این وجود نمایش طبیعت بهترین میزانسنی است که نیاز به چیدمان ندارد.
فیلمنامه تانا در طول یک دوره شش ماهه در ورکشاپی بصورت بداهه در محل و با راهنمایی مشاوران و مترجمان توسعه داده شد اما بنظر می رسد برخی از بخش های فیلم می توانست پخته تر باشد چنانکه عشق واوا و داین آنقدر سریع رخ می دهد که متقاعد کننده به نظر نمی رسد.در واقع همه چیز بین آنها اینقدر به سرعت رخ دهد که ما نمی توانیم همذات پنداری درستی با رابطه آنها داشته باشیم.همچنین دختربچه ای به نام سلین در فیلم به عنوان مشاهده گر اتفاقات وجود دارد که بنظر اضافه می رسد. همچنین رئیس قبیله با چهره رنجور و نحیفش شباهتی به رئیس قبیله ندارد و معلوم نیست چگونه دیگران در برابر حرفهایش تسلیم می شوند.همچنین مستند سازی فرهنگ روستا و عقاید مردم یاکل نیز به رابطه عاشقانه فیلم کمک نمی کند و تنها این نتیجه گیری را در بیننده تقویت می کند که فیلم ناخواسته یا خواسته به این سمت رفته تا روستا را مهم تر از اشخاص آن جلوه دهد و همین موضوع سبب می شود تا از بار درام فیلم کاسته شود و سکانس پایانی فیلم نیز بیشتر حس تنفر از مردم روستا را بر انگیزد.آدمهایی که اگرچه شیوه خود را برای لغو ازدواج مصلتی اصلاح می کنند اما در پایان به شادی و پایکوبی می پردازند و غم ناشی از واقعه را به فراموشی می سپارند.
منتقد : مهدی خواجوی
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگرد قانونی می گردد.
به خانواده بزرگ جامعه مجازی مووی مگ بپیوندید