«پلیس آهنی» فیلمی به کارگردانی پل ورهوفن، آماده است تا در سیامین سالگرد ساخته شدنش بار دیگر راهی سینماها شود و بار دیگر به محافظت از مردم و مقابله با بدی ادامه دهد.
به گزارش مووی مگ به نقل از بانی فیلم، «پلیس آهنی» فیلم کلاسیک سال ۱۹۸۷ که اکنون ۳۰ ساله شده است شاهد برگزاری جشن تولدش خواهد بود. پل ورهوفن کارگردان نامدار هلندی و سازنده فیلم «او» که برنده جایزه گلدن گلوب شد، که سازنده این فیلم است در سیامین سال اکران این فیلم گفت، این فیلم با حضور پیتر ولربازیگراصلی آن، یک شب در سینماها اکران میشود. این فیلم که تهیهکنندهاش جون دیویدسون بود و برمبنای فیلمنامهای به قلم ادوارد نومیر ساخته شد در سراسر آمریکا از دالاس تا دیگر نقاط کشور روی پردههای نقرهای میرود.
«پلیس آهنی» که با بازی پیتر ولر، نانسی آلن، رانی کاکس، دن اوهرلهی، کورتوود اسمیت و میگوئل فرر ساخته شد در دالاس در قالب یک مهمانی ویژه در سالن نمایشات شهر روی پرده بزرگ میرود. قرار است یک برنامه گفتوگو نیز با حضور ولر ترتیب داده شود. «پلیس آهنی» در سال ۱۹۸۷ به یک فیلم پرفروش بدل و با اقبال زیاد مردم روبه روشد. این فیلم داستان یلیسی به نام آلکس مورفی با بازی ولر را روایت میکند که افسر پلیس دیترویت است و در یک ماموریت در راه انجام وظیفه کشته میشود. اما او را با کمک تکنولوژی زنده میکنند و به صورت سایبرنتیک به زندگی خود ادامه میدهد و سه وظیفه مهم برعهده دارد: این که مسئولیت عمومی دارد، باید از بیگناهان حمایت کند و مراقب اجرای قانون باشد.
این فیلم موجب ارایه سوالهایی درباره تاثیر علایق شرکتها بر اثربخشی قانون در جامعه شد و دو فیلم دیگر برمبنای آن ساخته شد. جدیدترین نسخه بازسای آن بود که سال ۲۰۱۴ جلوی دوربین رفت. پل ورهوفن اخیرا در مصاحبهای گفت دوست داشت این شخصیت خشنتر از چیزی که شد از آب درمیآمد، اما با توجه به زمانی که فیلم ساخته شد، فیلم به حد کافی خشن بود.
در این فیلم از موسیقی باسیل پولدوریس بهره گرفته شد و فیلمبرداری آن برعهده یست واکانو بود. فیلم با هزینه ۱۳ میلیون دلاری ساخته شد و در گیشه فروشی بیش از ۵۳ میلون دلار را تجربه کرد.
این فیلم یکی از بهترین آثار علمی-تخیلی دهه ۸۰ است و داستان آن در یک فضای متروپلیسوار میگذردو ورهوفن موفق شدهاست به خوبی جو خشن و سودجویانه آینده نزدیک و از دست رفتن عواطف انسانی را نشان بدهد. طنز تلخ فیلم به همراه بازی بی نقص بازیگران آن و موسیقی روحانگیز باسیل پولدوریس جذابیت خاصی به این اثر بخشیده است.
داستان فیلم از این قرار است که شرکت او سی پی (OCP) طی قراردادی میپذیرد تا در آیندهای نزدیک با تخریب شهر دیترویت، آرمان شهری به نام «دلتا سیتی» را جایگزین آن کند. شهری با بالاترین درجه از زندگی انسانی و عاری از جرم و جنایت. از برنامههای شرکت جایگزینی رباتها با نیروی انسانی پلیس است. یکی از آنها پروژهای-دی۲۰۹ (ED209) است که توسط نایب رئیس شرکت «دیک جونز» مدیریت شده است. اما در روز معرفی پروژه، این ربات یکی از کارکنان OCP را به اشتباه جنایت کار تشخیص میدهد و او را به طور فجیعی در جلسه به قتل میرساند. پروژه جلوی دیدگان مدیرعامل شرکت و اعضای بلند پایه شکست میخورد.
سوی دیگر ماجرا افسری جوان به نام الکس مورفی است که به تازگی به شعبه پلیس آمده و به همراه همکارش آنا لوئیس در تعقیب و گریز سختی با عدهای از خلافکاران نامدار شهر هستند. آنان این خلافکاران را تا یک آسیاب متروک در حومه شهر تعقیب میکنند. به دلیل در دسترس نبودن نیروی کمکی این دو تصمیم میگیرند خود وارد عمل شوند ولی لوئیس توسط یکی از آنان مصدوم میشود، مورفی نیز توسط عدهٔ زیادی از آنان محاصره میشود. مورفی در آنجا «کلارنس» سردسته تبه کاران شهر را ملاقات میکند و سپس توسط اعضای گروه کلارنس به شدت مجروح و با شلیک کلارنس کشته میشود.
بعد از رفتن تبه کاران از کارخانه لوئیس، مورفی را در حالی که غرق در خون است پیدا میکند و او را به بیمارستان میرساند. پزشکان متوجه میشوند مغز مورفی سالم است اما قادر به ادامه حیات نیست. این چنین است که مورفی ناخواسته به عنوان داوطلب در پروژه «پلیس آهنی» شرکت OCP که توسط جوانی جویای نام مدیریت میشود، به کار گرفته میشود.