روزنامه صبح نو نوشت : پولاد کیمیایی، بازیگرفیلم «خفگی» طی مصاحبهای با جامجم از شخصی به نام «پاشا» نام برد که ظاهراً در ابتدا نقش اول فیلم بوده که ناگهان کنارگذاشته شده و آقای نویدمحمدزاده جایگزین وی میشود. آقای «امیر رضا پاشا» بازیگر مورد نظر است که به او دسترسی پیدا کردیم و توانستیم درباره اتفاقات رخ داده با وی گفتوگو کنیم.
با فریدون جیرانی چطور آشنا شدید؟
سالها پیش آقای جیرانی به من گفت فیلمنامهای به نام «پارکوی» نوشتهام که به فیزیک و چهره تو شباهت زیادی دارد. مدتی درگیر این پروژه شدم ولی ناگهان آقای شریفینیا به عنوان مسوول انتخاب بازیگران فیلم معرفی شد. آقای جیرانی مدعی شد، انتخاب بازیگران برعهده شریفینیا قرار گرفته و دیگر دراین زمینه تصمیم گیرنده نیست.
ازاین اتفاقات خسته نشدید؟
پس ازاین اتفاقات از سینما دلزده و خسته شدم و مدتی از ایران رفتم. سه سال پیش دوباره به کشور بازگشتم. روزی به دفتر روزنامه سینما رفته بودم که فریدون جیرانی را در آن جا دیدم.
آن روز جیرانی به من گفت که من هم همیشه دوست داشتهام با تو کار کنم. تو چهره خوبی داری، اجازه بده من قصهای بنویسم و باهم فیلم بسازیم. دو هفته پس از این جلسه، آقای جیرانی و امیدواری به منزل من آمدند. فریدون جیرانی اشارهای به قصه کرد که شبیه فیلم «باشگاه مشتزنی» بود.
جلسه بعدی انجام شد؟
دوماه گذشت، جیرانی، دهقان، امیدواری و خانم هاشمی به منزل من آمدند تا فیلمنامه را بخوانیم؛ حتی من به منظور تمرین صدای فیلمنامهخوانی آقای جیرانی را نیز ضبط کردم و هنوز دارم. جیرانی گفت: «پاشا» بازیگر اصلی است و درباره بقیه نقشها نظر دهید. دوماه بعد بازهم همه به خانه من آمدند و جیرانی تأکید کرد که من نقش اصلی کار هستم. فریدون جیرانی برای نقش زن نظرش روی خانم «بهاره رهنما» بود. حتی تست گریم هم گرفته شد اما نهایتاً نقش مشرقی به خانم «الناز شاکردوست» رسید. خانم هاشمی دستیار فریدون جیرانی که اتفاقاً نفوذ زیادی روی ایشان دارد، مخالف انتخاب الناز شاکردوست بود.
به تولید نزدیک شدید…
درایام تست گریم بودیم که آقای جیرانی مدام پیگیر جزئیات گریم النازشاکردوست بود ولی هیچ توجهی به کار من نداشت. یک بار خودم به اتاقش رفتم و درحالی که سرش گرم نوشتن بود، نگاهی سطحی کرد و گفت همین گریم خوب است. از وقتی کار جدی شد رفتارها تغییر کرد و من مدام این سؤال را از خودم میکردم که چرا با من این طور سرد رفتار میشود؟ جالب است که بین جلسه در خانه من و این اتفاق دو هفته بیشتر نگذشته بود.
به چیزی مشکوک نشده بودید؟
با خانم شاکردوست جلسات تمرینی زیادی گذاشته میشد ولی حتی یک نشست هم با من درباره جزییات نقشم برگزارنشد. حتی پیشنهاد دادم با هزینه خودم اشخاصی مثل «آتیلا پسیانی» را برای تمرین کنار خودم بیاورم. مدام از جیرانی پیگیر قراردادم میشدم ولی هربار با بهانهای مرا رد میکرد.
شب بعد در هتلی برای آغاز پروژه جشن گرفته شد. عوامل درکنار هم عکس میگرفتند ولی جیرانی از عکس دونفره گرفتن با من فرار میکرد. ما باهم رفاقت داشتیم و قرار شد که دونفری دنبال سرمایهگذار بگردیم. اینگونه نبود که من سرمایه بیاورم تا نقش اول را کسب کنم.
کلید خوردن فیلمبرداری چطور بود؟
روزهای اول سکانسهای مربوط به خانه مشرقی بود که من حضور گذری داشتم. درفیلم نهایی یکی از سکانسهای من وجود دارد. جالب است بعداز یکی ازسکانسها فریدون جیرانی به من گفت صدای خوبی داری و بیا تو را به دوبلورها معرفی کنم. برایم عجیب بود که چرا باید در این شرایط حرف از معرفی من به دوبلاژ بزند. بعد از هر برداشت از جیرانی درباره نقشم سؤال میکردم ولی او حرفی نمیزد؛ مگر میشود کارگردان با بازیگرش حرف نزند؟
پولاد کیمیایی را شما به پروژه آوردید؟
فریدون جیرانی از من خواست باتوجه به دوستیام با «پولاد کیمیایی» او را برای بازی در نقش برادرم در فیلم متقاعد کنم. نهایتاً پولاد به خاطر رفاقت با من پذیرفت که درفیلم حضور یابد.
داستان فیلم درابتدا به این شکل بود که درپایان فیلم بین دو برادر درگیری پیش میآمد و مسعود توسط نقش پولاد کشته میشد.
در واقع برادر هم عاشق زن مسعود بود. خانم هاشمی دستیار جیرانی از آمدن پولاد خیلی ناراحت شد و به من گفت پاشا یکی طلبت!
مشکلاتت کی عیان شد؟
درلوکیشن خانه مسعود بودیم و من آفیش شدم. اکستریم کلوز آپی از چشمان من گرفته میشد. ناگهان جیرانی بین کلی از عوامل گفت: پاشا چقدر بینیات بزرگ و زشت است!
برایم عجیب بود مگر او مرا امروز شناخته و قبلاً ندیده است؟ دقیقاً عمداً قصد ازبین بردن اعتماد به نفس من را داشت. دو پلان که گرفتیم جیرانی رفت برای استراحت و از دستیارش خواست بقیه را او بگیرد که کاملاً عجیب بود.
باز هم ادامه دادید؟
فردایش سکانس داخل خانه مسعود در مقابل پولاد بود که قبل از برداشت دو صفحه دیالوگ دادند به من تا آن را حفظ کنم. سکانس پلانی دشوار بود که ناگهان جیرانی شروع به داد و بیداد کرد. گفت چرا مثل لکلک راه میروی؟ ببو گلابی چرا اینطوری هستی؟ و من را درمقابل بقیه به شدت تحقیر کرد. عصبانیت و پرخاشگری او همراه شد با پچپچهای خانم هاشمی در پشت صحنه که وقتش رسیده پاشا را عوض کنیم؛ مشخص بود همه این رفتارها از قبل تعیین شده بود.
نتیجهاش چه شد؟
جیرانی به من میگفت تو صورت سنگی هستی و هیچ ریاکشنی نمیدهی؛ درحالی که صورت نویدمحمدزاده هم در فیلم نهایی دقیقاً همین حالت را دارد. بازهم برایم سؤال بود چطور اگر اینطور بوده این مسائل را دراین چند سال متوجه نشده است. همان شب جیرانی تماس گرفت و گفت که بهرغم علاقهام نمیتوانیم ادامه دهیم.من از او خواستم که یک فرصت دیگر به من بدهد چون با این اتفاق در مقابل دوستان و خانواده نابود میشوم. جیرانی گفت بعد از مدتی حالت درست میشود! جیرانی در آخر گفت با نوید محمدزاده قرارداد بستهایم که جایگزین تو شود.جالب است که از فردای همان روز محمدزاده سرفیلمبرداری حاضر شد. با این که چند هفتهای از پیش تولید و شروع کار میگذشت تا زمان حضور من حتی یک خبر یا عکس از پروژه منتشر نشد ولی به محض ورود محمدزاده کار رسانهای شد. 99درصد مطمئنم که از ابتدای پیش تولید میدانستند من را نمیخواهند.
مگر تعارفی باشما داشتند؟
به نظرم جیرانی با این کار خواست که من را دلیل این اتفاق معرفی کند. قطعاً دیگران باعث این اتفاقات شدند و مطمئنم خانم هاشمی یکی از اصلیترین افراد دراین قضیه است. سرمایهگذار کار با من مشکلی نداشت و حتی النازشاکردوست با من تماس گرفت و ازاین اتفاق ابراز ناراحتی کرد و گفت که کارشان نادرست بوده است.
بعداز این اتفاقات چه حالی داشتید؟
چون رسانهها مرا نمیشناختند دستم به جایی نمیرسید. مدتی حال و روز خیلی بدی داشتم وحتی به خانوادهام حقیقت ماجرا را نگفتم. آن قدر بیمعرفت بودند که حتی یک تماس با من نگرفتند. چرا درمقابل چهل نفر مرا خرد کردید آقای جیرانی؟ کاش سینماییها کمی به جوانان و شخصیت آنها احترام بگذارند. با تمام این اتفاقات تلخ، همچنان علاقه مندم اگر شرایطش باشد درسینما فعالیت کنم.