نقد و بررسی فیلم Breaking Dawn:Part1

زمانی که اعلام شد آخرین قسمت کتاب « هری پاتر » به علت گستردگی و فضای حماسی زیاد در 2 قسمت به فیلم برگردانده خواهد شد تا حق مطلب را ادا کند، طرفداران به وجد آمدند و از این تصمیم استقبال کردند. 2 قسمت آخر « هری پاتر » به اکران درآمد و خوشبختانه بسیار هم باشکوه به پایان رسید و جای هیچگونه انتقادی را برای اهالی سینما برجای نگذاشت. اما تصمیم سازندگان « هری پاتر » برای دو قسمتی کردن قسمت آخر فیلمشان سبب شد تا سازندگان سری فیلمهای « افسانه گرگ و میش » هم به این فکر بیفتند که آخرین اقتباسشان را iاز کتاب « افسانه گرگ و میش » در دو قسمت تهیه و به سینماها بفرستند. در این بین طرفداران « افسانه گرگ و میش » از همان ابتدا نسبت به این مسئله واکنش نشان دادند. آنهایی که طرفدار متعصب این داستان بودند عنوان کردند که این تصمیم نه تنها خیلی خوب هست بلکه حتی می شود این فیلم را در 3 قسمت هم ساخت! اما آنهایی که واقع بین تر بودند عنوان کردند که ساخت 2 قسمت از « سپیده دم » منجر به ضعیف شدن این داستان در پرده نقره ایی خواهد شد چراکه می بایستی کلی صحنه کش دار و زائد به آن افزوده شود!. اما در نهایت کمپانی که سود مالی برایش در اولویت قرار داشت، تصمیم گرفت تا فیلم را در 2 قسمت تهیه و تولید کند ( البته اگر امکانش وجود داشت مطمئن باشید که در 3 قسمت هم ساخته می شد ). حالا اولین قسمت از « سپیده دم » به اکران عمومی درآمده و کاملاً مشخص شده که حق با طرفداران واقع بین « افسانه گرگ و میش » بوده است.

داستان چهارمین قسمت از سری فیلمهای « افسانه گرگ و میش » درباره رابطه ی بین بِلا ( کریستن استیوارت ) و ادوارد خون آشام ( رابرت پاتینسون ) است. این دو نفر بعد از آنکه مدتها با یکدیگر دوست بودند و از سر و کول یکدیگر بالا می رفتند، بالاخره تصمیم می گیرند ازدواج کنند و برای ماه عسلشان هم سفری به یکی از جزایر کشور برزیل داشته باشند. در این سفر رمانتیک همه چیز بر وفق مراد پیش می رود و این دو هم عاشقانه سعی می کنند تا از لحظات با هم بودنشان لذت ببرند اما متاسفانه در این امر زیاده روی می کنند و حالا بِلا باردار است!. این بارداری بدان معناست که بچه ی بلا چیزی مابین یک انسان – خون آشام خواهد شد که چنین امری اصلاً به مزاق Quileute خوش نخواهد آمد. به همین جهت این دوستان ، بعد از اینکه از جریان بارداری بلا با خبر می شوند تصمیم می گیرند تا وی و بچه اش را نابود کنند تا جلوی ظهور یک خون آشام دیگر را بگیرند، این در حالی است که این بچه که خصیصه خون آشامی هم درش وجود دارد، باعث دردهای زیادی برای بِلا شده که رفته رفته در حال نابودی اوست. در این گیر و دار ، ناگهان سر و کله جیکوب ( تیلور لاوتنر ) پیدا می شود که می خواهد عشق اش بِلا! را نجات دهد و این وسط از خجالت ادوارد هم درآید.

« افسانه گرگ و میش » مجموعه ایی از اشتباهات فیلمسازی است که همگی در یک جا جمع شده اند. اولین و مهمترین این اشتباهات پرداخت ضعیف فیلمنامه است که باعث رنجش تماشاگران و حتی طرفداران کتاب نیز شده است. سری « افسانه گرگ و میش » همیشه به بارِ اکشنی که داشتند می نازیدند و البته مثلث عشق بلا، ادوارد و جیکوب هم به هر نحوی که بوده، تا به امروز جواب پس داده است. اما در قسمت اول « سپیده دم » خبری از اکشن های بی محابا نیست و بجایش ما شاهد زندگی رمانتیک بین ادوارد و بلا در جزایر کشور برزیل هستیم. در « سپیده دم » 2 شخصیت اصلی داستان مدام یکدیگر را در آغوش می کشند و بوسه هایی روانه یکدیگر می کنند که اگر بخواهم مدت زمان تمام این اعمال را جمع ببندم فکر می کنم چیزی حول و هوش 1 ساعت از مدت فیلم را شامل خواهد شد!. همانطور که گفتم پیش از ساخت فیلم بسیاری این نکته را گوشزد کرده بودند که ” سپیده دم » پتانسیل 2 قسمتی شدن را ندارد و حالا این اشتباه بزرگ در قسمت اول « سپیده دم » خودنمایی می کند.

در قسمتهای قبلی « افسانه گرگ و میش » ما شاهد دیالوگ های ضعیف از شخصیت های تینیجر فیلم بودیم که یکی پس از دیگری به سمت ما پرتاب می شد و ما هم به سختی آنها را هضم می کردیم. در قسمت اول « سپیده دم » تعداد این دیالوگ ها به شکلی قابل توجه افزایش پیدا کرده و متاسفانه باید بگم که بعضی از این دیالوگ ها به قدری عجیب و غریب هستند که باعث شده حتی تماشاگران در سالن های سینما هم به این دیالوگ ها با صدای بلند بخندند!. متاسفانه اوج این ضعف ها زمانی است که بلا عنوان می کند که ” اگر نام فرزندش پسر باشد آن را « ادوارد – جیکوب » خواهد گذاشت! “. تجزیه و تحلیل این صحبت فلسفی شخصیت بلا را به شما خواننده گرامی واگذار می کنم.

اکشن فیلم نیز به شکل ناراحت کننده ایی به کمتر از نصف کاهش یافته است. البته تعداد صحنه های اکشن این فیلم در مقایسه با قسمت های قبلی، کم و کسری ایی ندارد اما توقف ناگهانی و مدت زمان کوتاه آنها باعث می شود نتوانیم برخلاف قسمتهای قبل یک درگیری درست و حسابی در این فیلم ببینیم. به نظرم طرفداران این فیلم علاقه مند هستند تا بیشتر نبردهای بین گرگ نماها و خون آشامها را ببینند تا اینکه یک بِلای حامله را که نصف زمان فیلم در حال داد و فریاد و درد کشیدن است!. متاسفانه باید عنوان کنم که سکانس تولد فرزند بلا که با فریاد و خونریزی همراه است یکی از غیره منتظره ترین سکانس هایی است که تابحال در سری « گرگ و میش » دیده ام.

خانم « کریستن استیوارت » در « سپیده دم » بهتر از سایرین ظاهر شده. « استیوارت » به خصوص در سکانس های درد کشیدن بسیار خوب عمل کرده و از معدود کسانی است که در این فیلم نمره قبولی می گیرد (او کماکان هم به ادوارد علاقه مند است و هم به جیکوب! ). « رابرت پاتیسون » نسبت به قسمتهای قبل فرق چندانی نکرده و می توانم بگویم همانی است که قبلاً دیده ایم. زمان خواهد برد تا « پاتینسون » تبدیل به بازیگر قابل اعتنایی در هالیوود شود. اما « تیلور لاوتنر » وضعیت اش نسبت به « پاتینسون » به مراتب بهتر است. « لاوتنر » مطابق معمول یک عاشق پیشه است که نه می خواهد طائفه اش بر باد برود و نه اینکه بلا خانم را از دست بدهد و در این راه هم بدش نمی آید که کمی هم با ادوارد مقابله کند. « لاوتنر » که در « سپیده دم » از لحاظ فرم ظاهری تغییراتی هم کرده، کماکان ترحم برانگیز ترین شخصیت فیلم است.

ضعف جلوه های ویژه فیلم هم که از قسمت اول « افسانه گرگ و میش » تا به امروز وجود داشته، هنوز هم به قوت خود باقی است. البته در این قسمت که « بیل کاندن » کارگردانی آن را برعهده دارد، از تکنیک هایی به مانند لرزش دوربین در صحنه های اکشن استفاده شده تا از این طریق ضعف CGI چندان به چشم نیاید اما حتی اینکار هم سبب نشده تا ضعف های تکنیکی « سپیده دم » از منظر دور بماند. در درگیریهای کم تعدادی که در فیلم پیش می آید، دوربین به شکل آزاردهنده ایی به لرزش در می آید و ما در این شرایط فقط می توانیم کاراکتر اصلی را در این صحنه ببینیم و نه هیچ چیز دیگر!. با توجه به اینکه « افسانه گرگ و میش » در بحث جلوه های ویژه هرگز اثر فاخری به حساب نیامده، نمی توان امیدوار بود که در قسمت دوم « سپیده دم » این مشکل برطرف شود.

« سپیده دم » را فقط به طرفداران کتابهای « افسانه گرگ و میش » توصیه می کنم و نه اهالی سینما. این تینیجر ها بهتر هست در همان کتاب خون یکدیگر را بریزند نه در پرده نقره ایی!. تماشای « سپیده دم » 110 دقیقه ایی واقعاً بدتر از آن چیزی بود که فکر می کردم. نکته سوال برانگیز برای من این هست که آیا قسمت دوم « سپیده دم » سوژه جذابی برای طرفدارانش خواهد داشت یا خیر؟! چون در پایان این قسمت تقریباً تمام موضوعات اصلی به تصویر کشیده می شود و بخش نه چندان جذابش به قسمت بعد حواله می شود. باید منتظر ماند و دید.