کاربر : naser beigloo
شروع فیلم تکرار مکررات است، مکرراتی که در بسیاری از فیلم های ابرقهرمانی (به خصوص دنباله ها) انتظار دیدنشان را دارید. معرفی شخصیت های قهرمان و شرور با یک نبرد ابتدایی، گیر افتادن قهرمان ها میان خانواده و نجات دنیا و نقب زدن به زندگی دنیایی و انسانی شان(قهر و دعوا و…). اما با ورود گومورا به فیلم، خلاقیت به آن پاشیده می شود. ثانوس، ابرقهرمانی که اینبار قرار است آرمان گرا باشد. در واقع رابطه بین گومورا و ثانوس و سکانس های مربوط به آنها نقطه متمایز این فیلم است که با پایان کاملا متفاوت فیلم، این تمایز به نقطه اوج خود می رسد.
فیلم در ساخت و به خصوص جلوه های ویژه نیز کاملا موفق عمل کرده و حتی به خلاقیت هایی نیز در این زمینه دست یافته و از این بابت نیز کاملا قابل احترام است.
فیلم نامه نیز تمام تلاش خود را کرده تا هیجان را در کل فیلم حفظ کند و برای بیشتر لحظات نیز غافلگیری برای مخاطب پیش بینی کرده است.
اما اساسی ترین مشکل فیلم در اصرارش برای گنجاندن تمامی ابرقهرمان ها در آن است که با تمام تلاش فیلم نامه برای تقسیم لحظات مهیج فیلم میان آنها، برخی شان کارایی خود را از دست داده اند و در حاشیه مانده اند، که این موضوع می تواند برای مخاطب و به خصوص طرفداران برخی شخصیت های در حاشیه مانده آزار دهنده باشد. در واقع فیلم آنقدر شلوغ است که روی پرداخت مناسب نقطه عطف خود(آرمان گرایی ثانوس) نیز مجبور به کم کاری میشود و آرمان گرایی اش به خوبی نمود پیدا نمی کند و برای بیننده قابل درک نمی باشد. که البته همین اتفاق برای برخی دیگر از ابرقهرمان ها از جمله استار-لرد نیز رخ میدهد.
در نهایت جنگ ابدیت فیلمی خوش ساخت است که یک سرو گردن از بسیاری فیلم های هم دسته خود بالاتر است و به خصوص این مساله را در حفظ هیجان و برخی خلاقیت ها نشان داده است. از طرفی نیز مانند بسیاری فیلم های ابرقهرمانی دیگر، از نداشتن ایده بکر، عدم شخصیت پردازی مناسب و خلا در قاب بندی های ویژه رنج می برد که احتمالا این ایرادات برای طرفداران این سبک اهمیت چندانی هم نداشته باشد.
کاربر : Farid Rastar
از کل که شروع کنیم فیلم خوبی بود ، و بسیار سرگرم کننده طوری که 2 ساعت راحت می تونین دغدغه هاتونو فراموش کرده و بشینین و حال کنین، ولی گذشته از جلوه های ویژہ ی فوق العاه ، بازیگرای درجه یک ، صحنه های جنگ جمع و جور حسابی و هم چنین تقسیم بندی محشر روایت و تدوین عالییی که پشتش بوده , هرچند که ریزتر میشیم بازم فقری که تو بسیاری از فیلمای ابر قهرمانی هستو حس می کنیم. ولی با وجود این،؛ حضور هدفمند و معنادار شخصیت ضد قهرمان در فیلم که برخلاف کلیشه های ابر قهرمانی در پایان پیروز داستان بود کمی این فقر درون مایه را تعدیل کرد ، هرچند به طور ناشیانه ، یعنی به شیوه ای که خوده سازندگان باور نکردن که ضد قهرمان برنده ی پایانی باشه ، مثلا در اواخر فیلم بعد از اینکه ثانوس ششمین سنگ و به دست اورد ، تازه اقای ثور با چکششون حضور پیدا کردن اونم طوری که هدف درست و نزد و به جای کله ی ثانوس زدن تو سینش ، اینم درحالی بود که ثور بلافاصله که به صحنه ی جنگ رسیده بود منتظر ثانوس بود که با قدرت چکشش مانعش بشه ولی تازه در پایان کار سرو کلش پیدا شد ، ناشی گری نمایان بود ولی به هر صورت حال داد که تلاششونو کرده بودن کلیشه ها رو بشکنن …
کاربر : pouriya najafi
فیلم خوش ساخت, جذاب و البته و متفاوتی بود.مارول جدا از بد یا خوب بودن فیلماش دو تا مشکل بزرگ دارن فیلماش(البته فقط مارول این مشکلات رو نداره دی سی هم همینطوره اما چون بحث سر یکی از فیلما ماروله فقط به مارول اشاره کردم).یکی نداشتن ویلینی ماندگار و غیر سطحی(به غیر از لوکی) دومیش پایان کلیشه ای فیلماش.یعنی هرچقدر پیچش داستانی تو فیلم بود هرچقدر کش و قوس میداد فیلماشو فایده ای نداشت آخرش میدونستیم پایانش چی میشه.مشکل اول یعنی ویلین مارول روش کار کرد و از نگهبانان کهکشان ۲ ما شاهد ویلین های خیلی خوب و غیر سطحی ای از مارول بودیم ایگو،والچر و اریک کیل مانگر.اما این سه تا با اینکه خیلی خوب بودند اما هیچکدوم به پا ثانوس نمیرسند.ویلینی قابل تحسین هم از نظر بازی خیلی خوب جاش برولین هم شخصیت پردازی درجه یکش.بعضی جاها به شخصه درکش میکردم.مشکل دوم یعنی پایان کلیشه ای اصلا در این فیلم به چشم نمیخوره و پایانی متفاوت و غیر قابل پیش بینی ای رو در این فیلم شاهد هستیم.چیزی که هیچوقت از مارول انتظار نداشتم.موسیقی متن فیلم هم خیلی خوب بود مخصوصا موسیقی سکانس آخر.جلوه های ویژه فیلم و صحنه های اکشن هم جذاب و تماشایی بودند ایرادی نمیتونم بهشون بگیرم.فقط شلوغی بیش از حد فیلم تا حدودی آزار دهنده بود.اعضای فرقه سیاه که از مهم ترین کارکترهای مارول هستن اینجا به شدت سطحی ان.بعضی از کارکترهای مهم دیگه مثل کاپیتان آمریکا که مهم ترین عضو انتقامجویان در کنار مرد آهنیه در این فیلم بود و نبودش فرقی نمیکنه.چند تا حفره داستانی قابل توجه هم داشت به عنوان مثال:(خطر اسپویل)واکاندا مکانی مخفی و محافظت شدس بعد ثانوس و ثور و اعضای فرقه سیاه به راحتی پیداش میکنن و واردش میشن مخصوصا ثور که اصلا نمیدونه واکاندا چیه و کجاس.چند تا مورد دیگه هم هست که بخوام بگم پست بیش از حد طولانی میشه)غیر از اینا ایرادی نمیتونم ازش بگیرم.در آخر به نظر من بعد از نگهبانان کهکشان ۱ بهترین فیلم MCU بود
نمره : ۷.۵ از ۱۰
کاربر : mohammad reza
به جز یکی دوتا سکانس جذاب بقیه فیلم خیلی خنثی بود البته نمی شود کار عوامل فیلم در استفاده مناسب و بدون مشکل از این همه کاراکتر را زیر سوال برد.تدوین فیلم کیفیت خوبی داشت و تقریبا فیلم هیچگاه به قول معروف دچار سکته نشد.توقع من از تانوس خیلی بیشتر بود ؛ هیچوقت نه ترس و وحشتی از این کاراکتر احساس کردم و نه به اندیشه هایش اهمیت دادم بماند که آرمان او را قبلا در فیلم های دیگری مثل کینگزمن سرویس مخفی دیده بودم ؛ شاید اگر مثل کمیک ها موضوع عشق و عاشقی و علاقه ایشان را به دوشیزه مکرمه (!) “مرگ” نشان میدادند با ویلن جذاب تری طرف بودیم.در کل به قول خارجی فیلم کمی تا قسمتی overrated بود.
کاربر : S.Ziya
از کجا باید شروع کنم؟ از اینکه مارول این فیلم رو نه به طرفداراش، که حداقل به تانوس بدهکار بود. شخصیتی که تو این ده سال، کل دیالوگاش به اندازه یه صفحه آ4 نمیرسید رو نمیشد به عنوان یه سوپر ویلن آنچنانی جا زد. برای همین، این فیلم وجود داره برای فقط و فقط معرفی تانوس. و همین نکته، جنگ ابدیت رو از تمام فیلمای ابرقهرمانی قبل از خودش متمایز میکنه. توی فیلمای ابرقهرمانی قبلی، در بهترین حالت مثل شوالیه تاریکی، قهرمان و شرور داستان مکمل هم ان؛ هیچکدوم بدون اونیکی معنی نداره. و در بدترین حالت هم، مثل 80 درصد فیلمای دیگه ی مارول، شرور فقط هست که قهرمان داستان بتونه چارتا لگد پرت کنه. ولی جنگ ابدیت متفاوته چون شرورش نقش اصلیه و بقیه نقششون با وجود اون معنا پیدا میکنه.
همین اختصاص دادن داستان به تانوس باعث شده که این شخصیت بهترین و پیچیده ترین ویلن دنیای مارول بشه. ویلنی که رفتار و طرز فکرش کاملا قابل درکه. و همزمان با تموم قدرتش، اونقدر سرش به آسمون نمیسایه که نشه لمسش کرد. ویلنی که از لحاظ پرداخت به شخصیت، به راحتی تنه به تنه جوکر نولان میزنه. شخصیتی که میدونه و میدونیم که توی ناحیه خاکستری (خاکستری خیلی تیره!) اخلاقیات قرار گرفته. شخصیتی که هدفش والاست، فهمش از اطرافیانش بیشتره و میشه باورش کرد. البته اینکه تانوس اصل کاریه به این معنی نیست که بقیه کلا در حاشیه ان. تعامل شخصیتا توی این فیلم به حدی عالیه که انگار هر شخصیت فقط یه سکانس نیاز داره تا یه وجه جذاب دیگه از شخصیتش رو رو کنه. چیزی که در مورد گامورا و پیتر کوییل و دکتر استرنج و پیتر پارکر و ویژن و اسکارلت ساحره، به شدت به چشم میاد، و بقیه هم شاید نیاز به دقت بیشتر دارن.
از این مورد تانوس و بقیه شخصیتا، که شالوده اصلی فیلمه، بگذریم، میرسیم به چیزایی که اطرافش رو گرفته که اونا هم به نسبت خودشون عالین. مورد اول منطق دنیاییه. مارول از روز اول شروع کرد به تغییر دادن انتظارات بیننده هاش تا دستش کم کم برای تخیل کمیک بوکی باز بشه. مثلا مقایسه کنید تکنولوژی و تخیل مرد آهنی 2008 رو با این. الان اگه دوتا رو پشت سر هم ببینیم، اصلا نمیشه باور کرد که این دوتا داستان مال یه دنیان که فقط 10 سال با هم تفاوت زمانی دارن. ولی کاری که مارول کرده، اینه که توی این ده سال فیلم به فیلم و قدم به قدم و بطور نامحسوس، اونقدر منطق دنیاش رو عوض کرده، که با تموم تخیل دیوانه واری که به کار میبره، هنوز هم چیزی از قوانین دنیاش رو زیر پا نمیزاره.
مورد بعدی، تعامل شخصیتا و تقسیم وقت بین اوناست که تو این مورد یه چیزی بهتر از فوق العاده عمل کرد. وقتی حساب کنیم، توی این فیلم حدود 20 تا از شخصیتای اصلی دنیای مارول حضور دارن و بیش از 20 تا شخصیت فرعی، و به اضافه ی یه تانوس که جدا از قبلیاست. ولی همه به اندازه کافی، شاید کم ولی نه زیاد، نقش دارن. همه نقششون تعریف شده اس، و شاید بجز یکی دونفر ازون شخصیتای اصلی، هیچکدوم اضافه به نظر نمیان. ایده ی پخش کردن شخصیتا توی چندین لوکیشن متفاوت، که باعث شده خیلی از مورد انتظارا، سکانس همزمان نداشته باشن، شاید در نظر اول جذاب به نظر نیاد، ولی بهترین تصمیمی بود که میشد گرفت. این نشون میده که سازنده ها خودشون هم میدونن که چی باید انتظار داشته باشن. نشون میده که سازنده ها اونقدر به مخاطبشون احترام میزارن که هدفشون رو فدای وسیله نکنن.
همش از خوبیاش گفتیم، کمی هم از بدی هاش. تانوس این فیلم 4 تا نوچه داره که توانایی هاشون خیره کننده اس و پتانسیل بالایی برای جذاب تر کردن داستان دارن. ولی بجز یکی، سه تای دیگه تهدید واقعی به نظر نمیان. قدرتشون نشون داده میشه، ولی نمیشه جدیشون گرفت. نمیتونم اینو نکته منفی بدونم، ولی میتونست بهتر از این باشه. بعد میرسیم به شلوغی بعضی از سکانس ها، که اونم به نظر میاد اجباری بوده.
دیزنی این فیلم رو ساخت و پخش کرد و حدود 1.5 میلیارد دلار به جیب زد، ولی ما موندیم و انتظار یک ساله برای قسمت بعد. انتظاری که به نظر میاد قراره سخت از انتظار برای فصل دوم دنیای غرب باشه (!). ولی یه نکته این وسط باقی میمونه: من همیشه موقع انتظار برای فیلم بعدی مارول، میدونستم که میتونن بهتر از قبلی باشن، حتی موقع انتقام جویان اولی (حالا اینکه بعدی بهتر از قبلی بود یا بدتر، اون بحث دیگه ایه). ولی الان برام سوال پیش اومده، آیا واقعا میتونن بهتر از این هم بسازن؟
با تعصب فراوان: 9 از 10
کاربر : zizi
عجب فیلمی بود!،هیجان فیلم به جا،سکانس های طنزش به جا،اکشن فیلم هم همینطور فقط چیزی که منو اذیت کرد شلوغی بیش از حد فیلم بود.شخصیت تانوس رو خیلی جالب به تصویر کشیده بودند و برخلاف بعضی فیلم ها که ما فقط یک روی آنتاگونیست فیلم رو می بینیم و اون هم فقط بدی و تاریکیه در مورد تانوس اینطور نبود،یک سکانس دوستش داشتم یک سکانس دیگه می خواستم سر به تنش نباشه.فقط امیدوار بودم که تمام فیلم رو تو یک قسمت به پایان برسونند که این اتفاق نمیفته و باید تا سال دیگه صبرکنیم ولی با این حال پایان خیلی مهیجی داشت.
برای شرکت در نقدهای گروهی کاربران سایت مووی مگ همین حالا اینجا کلیک کنید و پس از عضویت در جامعه مجازی، مقاله خودتان را برایمان ارسال نمائید.