با نزدیک شدن به زمان برگزاری مراسم اسکار 2020، نگاهی داشته ایم به آثاری که در این دوره از جوایز سالانه اسکار شانس دریافت جایزه دارند.
فیلم “Once Upon a Time in… Hollywood” ساخته تارانتینو اثری است که در آن لحظات مختلف و خوبی وجود دارد، اما این صحنه ها و لحظات باهم یک کُلیت مناسب و عالی را شکل نمی دهند. حتی طراحی صحنه و تولید عالی و همچنین بازی های به یاد ماندنی هم نمی تواند مانع از این شود که فیلم تارانتینو چیزی فراتر از یک جاذبه گردشگری با وسواس مورد علاقه تارانتینو در دهه ۱۹۶۰ باشد. در یک تعریف ساده روزی روزگاری چشمگیر و متناسب شروع می شود، اما در نهایت گمراه و با روحیه متوسط و نابالغ به پایان می رسد.
به گزارش مووی مگ، فیلم “Joker” ساخته تاد فیلیپس اثری بسیار عادی و معمولی است، که گذشته از عملکرد خیره کننده واکین فینیکس، چیز چندانی جز یک ادای دین به سینمای اسکورسیزی و به خصوص سلطان کمدی او ندارد. در واقع این فیلم چشم انداز تازه ای به ابرشرور یا ضد قهرمانی چون جوکر اضافه هم نمی کند. به طور کلی فیلم فیلیپس آرتور فلک را قاتلی شکست خورده و برآمده از سیستم پست اجتماعی حاکم به تصویر می کشد، اما هرگز درگیر چگونگی عملکرد همان سیستم نمی شود. رویکرد فردی چون اسکورسیزی در سلطان کمدی بسیار بنیادی تر و پخته تر از نگاه و رویکرد فیلیپس در جوکر است. اما به طور کلی این داستان گاهاً سطحی قابل تفکر نیز هست.
فیلم “Marriage Story” به عنوان یک درام پر استرس از نوآ بامباک که پیرامون انحلال یک ازدواج می باشد، جالب و قابل توجه است. از نکات مثبت و شاخص این فیلم نمایش های پر از ظرافتِ آدام درایور و اسکارلت جوهانسون به عنوان زوج مورد نظر فیلم است، البته مجموعه از عملکرد های مکمل گونه مورد توجه و به یادماندنی نیز از ری لیوتا، آلن آلدا و لورا درن به عنوان وکلای این زوج در فیلم وجود دارد که عالی هستند. داستان ازدواج به عنوان یک ملودرام زندگی محور در مورد سقوط از عشق به سمت یک سیستم قانونی و قضایی بی روح، جالب و روان حرکت می کند. اما شاید سبک تئاتر گونه آن هر شخصی را جذب فیلم نکند، ولی من داستان ازدواج را به اندازه کوچکی خودش دوست دارم.
فیلم “Ford v Ferrari” جیمز منگولد یک بیوگرافی دقیق درباره طراح اتومبیل کارول شلبی(مت دیمون) و راننده و مکانیک مسابقات اتومبیلرانی کن مایلز(کریستین بیل) است که به کمپانی فورد کمک می کند تا در مقابل فراری در مسابقات ۲۴ ساعته لی مان رقابت کنند. این فیلم داستانی ورزشی نرم و روان است که روی یک درام هوشمند درباره استعدادهای مختلف جوش داده شده است. در واقع این اثر برای افرادی است که علیه ذهنیتهای معمول بازاریابی شرکت های بزرگ می جنگند. همچنین این فیلم یکی از مثبت ترین و سالم ترین تصویرگری مردانگی در سالهای اخیر هالیوود است. “فورد مقابل فراری” با تدوین شگفت انگیزش یک از فنی ترین آثار این لیست است.
فیلم “The Irishman” ساخته اسکورسیزی با پرداختن به زندگی فرانک شیران از بزرگان مافیا و زندگی دوست او یعنی جیمی هافا که با خیانت همراه شد، به اندازه هر فیلم دیگر اسکورسیزی بزرگ است و نه فقط به این دلیل که بیش از سه ساعت تمام است. این فیلم اسکورسیزی یک اثر متفکرانه و هدفمند است که در جایگاه ژانر خود سری میان سرهاست. فیلم مرد ایرلندی اساساً ضد فیلم رفقای خوب اسکورسیزی است، اما چرا؟ فراموش نکنید که برای اسکورسیزی آسان بود که با فرمول امثال آثار جنایی چون رفقای خوب بازی کند، و یک کار جالب، اما تکراری دیگر به هواداران خود بدهد، اما بنابر اعتبار عظیم کارگردان، مرد ایرلندی در بسیاری از جهات بازتاب مخالفی از فیلم رفقای خوب است. برای بهتر معنی کردن این فیلم باید بگویم یک سکه را در نظر بگیرد، چرا که آن دو روی دارد، در نتیجه مرد ایرلندی و رفقای خوب هرکدام نمایشی از یک طرف سکه هستند که هر دو به یک سمت که جهنم است ختم می شوند. اسکورسیزی یکی از بهترین عملکرد های ممکن را در مرد ایرلندی انجام داده است، و با اطمینان می توانم بگویم که اگر اهل سینما و فیلم باشید احترام خاصی برای این اثر در نظر خواهید گرفت.
فیلم “Parasite” یا انگل ساخته بونگ جون هو قبل از این که یک تراژدی هیجان انگیز باشد، یک کمدی فاجعه محور است. این فیلمساز کره ای با اجرای طیف گسترده ای از تجربه های سینمایی خود، توانسته مقابله با نابرابری اقتصادی را به طور کامل تر از هر فیلم دیگری در حافظه اخیر ما بررسی کند، و مخاطب را دائماً بر روی یک طناب نازک نگاه دارد. انگل یک فیلم خالص بونگ جون هویی است، این یعنی انگل خنده دار، هیجان انگیز، غیرقابل توصیف، عجیب، خونین، دیوانه و قدرتمند است.
فیلم “Little Women” داستان ایده آل گرتا گرویگ یک تناقض کامل با اصطلاح و عنوان فیلم دارد، زیرا این داستانی است برای بانوان بزرگ. دومین فیلم گرتا گرویگ یک دستاورد عظیم است. زنان کوچک مملو از شادی، شور، گرما و مهربانی است. گرویگ دنیای زیبایی را پیرامون خواهران همیشه پرانرژی و دوست داشتنی مارچ نقاشی می کند گه دیدنش بسیار لذت بخش است. گرویگ با ایجاد چنین محیط تفصیلی و تفکر آمیز و عمیقی اجازه می دهد تا بازیگران در عمق اجراها حضور یابند. پیش از اینكه گرتا گرویگ به این رمان نزدیك شود، سه اقتباس كلاسیك از “زنان كوچك” لوئیزا می الكات وجود داشته است، اما با این وجود این نسخه جدید به عنوان بهترین روی همه آنها بلند می شود. بزرگترین قمار گرویک در این فیلم تبدیل داستان به یک ساختار فلاش بکی بوده که به شکل جالبی جواب داده است. “زنان كوچك” گرویگ فقط یک اقتباس ساده از “زنان كوچك” نيست. فیلم اهمیت فرهنگی رمان را به یک تصویر حرکتی با شکوه، الهام بخش، خنده دار، غم انگیز و فراموش نشدنی تبدیل کرده است.
فیلم “1917” ساخته سم مندس یک اثر پویا، سریع، پیچیده و نفس گیر است. 1917 سرشار از آدرنالین و پر از هیجان های ویرانگر است، اما این لحظه های نرم تر و کوچک فیلم است که ذهن من را به خودش مشغول می کند. مندس اینجا تنها مشتاق سکانس های بزرگ پُر از تعلیق نیست. بلکه او در دل تنش ها با لحظات نرمتر حرف خود را می زند. مندس و تیمش یک کلاس اصلی فیلم سازی را به نمایش می گذارند، که ترکیب ساختار داستان نجات سرباز رایان (رساندن یک پیام به واحد دیگر)، شدت و هیجان دانکرک، و رویکرد و استایل بردمن را باهم در اختیار دارد، در واقع ۱۹۱۷ یک رویکرد منحصر به فرد در این ژانر است. یک کار تخصصی با درآمخیتن هرج و مرج باعث بروز لحظات شگفت انگیز انسانی در این اثر شده است. مندس و کریستی ویلسون در این فیلم دائم در حال نوشتن لحظات کوچکی هستند که باعث می شود فیلم بیشتر به بررسی شخصیت ها و تمایل آنها برای ماندن در مقابل شانس های غیرممکن بپردازد. آنچه مندس و تیمش دست به تولیدش زده اند یکی از خارق العاده ترین دستاوردهای سینمایی سال است، جایی که تسلط بصری فقط با ویترین روح پیروزمند انسانی مطابقت دارد.
فیلم “Jojo Rabbit” فیلم جوجو خرگوشه اثری نه چندان جدی درباره موضوع بسیار جدی نازیسم است. داستان فیلم در مورد جوجو، یک پسر ۱۰ ساله است که می خواهد یک نازی ایده آل برای پیشوا یا همان رهبرش باشد. پرداختن به یک موضوع سیاسی و تاریخی آن هم با لطافتی این چنین شیرین و بکر، تنها از امثال وایتیتی بر می آید. پرداختن و به چالش کشیدن بی هویتی و نفرت آن هم از درون خود نفرت کاری است که تایکا وایتیتی توانسته در فیلم جوجو خرگوشه آن را به نمایش بگذارد. به هر حال، فیلم به همان اندازه که خنده دار است، وحشتناک و احساسی نیز هست. جوجو خرگوشه بسیار خوب است، آنقدر خوب و زیبا نوشته شده که من نمی توانم تصور کنم واقعاً این اثر وایتیتی خواب است یا واقعیت. تحول و سفر درونی جوجو بتزلر برای کشف واقعی تاریکی و زشتی چیز جالب و دوست داشتنی است، و نحوه رسیدن او به آنجا زیبایی این فیلم است. فیلم اکتشافی در انسانیت و بشریت است؛ اما با این بینش که وقتی ما انسانها در بدترین وضعیت خود هستیم، اغلب در بهترین حالت خود نیز هستیم. این خلاصه ای از محتوای جوجو خرگوشه بود. این اثر نیز مانند همه فیلم های وایتیتی لبخندی بر چهره شما خواهد گذاشت.
نویسنده : امیر پریمی
خواندن مقالات زیر توسط مووی مگ پیشنهاد می شود :
ضیافت شام نامزدهای اسکار 2020 برگزار شد + تصاویر
اظهار نظر عجیب کری مولیگان درباره رای گیری اسکار / آیا آنها اصلاً فیلمها را دیده اند؟!
26 بازیگری که بیشترین نامزدی اسکار را داشتند اما موفق به دریافت آن نشدند! + تصاویر
7 فیلم موفقی که توانستند بیشترین جوایز اسکار را کسب کنند + تصاویر
بازیگرانی که کمتر از 20 دقیقه نقش آفرینی کردند و برنده اسکار شدند! + تصاویر