داستان فیلم:
دن پیترو کشیشی است که به نهضت مقاومت ایتالیا کمک می کند. این در حالی که سربازان آلمانی به دنبال فردی به نام جورجیو هستند و…
کارگردان:
روبرتو روسلینی (Roberto Rossellini): در خانوادهای بورژواز در شهر رم زاده شد. پدرش آنجیولو جوزپه که پپی نو خوانده میشد(معمار بود که نخستین تالار سینما را در شهر رم ساخت. مادرش الترا به گفته روسلینی «زنی بود خانهدار، با چشمهایی بسیار نزدیک بین، خیلی کمروی، و بس خنده آور. خیلی سخت بود که با او ساخت»[۸] زندگی روسلینیها در نازو نواز میگذشت، تا بدانجا که در خیابان لودویسی خانه داشتند (همان خیابان که در ۱۹۲۲ موسولینی نخستین مهمانسرای رم را در آن ساخت) و روبرتو و برادرش رنزو — که در آینده آهنگساز شد و آهنگهای بسیاری از فیلمهای روسلینی را ساخت — و دگر فرزندان را پرستارها بزرگ میکردند.
روبرتو ۲۶ ساله بود که در ۱۹۳۲ پدر از دست داد و بناگاه دریافت که همه دارایی پدر با خوشگذرانیهاشان به باد رفته ست. پس برای نخستین بار به جستجوی کار پرداخت. در ۱۹۳۴ در سینما آغاز بکار نمود و همهٔ چمهای کار را از فیلمنامهنویسی و ویراستاری تا صدابرداری فرا آموخت؛ و بزودی پس از نوشتن فیلمنامه برای نخستین فیلم خویش: «پیشدرآمد برای پس از نیمروز فاون (ایزد کشت، نیمه بز، نیمه مرد)» ساختن آن را آغاز نمود؛ ولی فرمانروایی فاشیسم به رهبری بنیتو موسولینی به بهانهٔ آنکه این فیلمی بی شرمانه است از پخش آن جلوگیری نمود. وگرچه هنگامیکه ویتوریو موسولینی پسر رهبر، که در کار سینما بود، او را به همکاری فراخواند او آن پذیرفت.
روسلینی چهارده ساله بود که فاشیستها در ایتالیا فرمانروایی را بدست گرفتند؛ بنابراین سالهای ریختپذیری کسینگی او در زیر فاشیسم بود. نخستین باوردار پرده یی screen credit روسلینی در فیلم گزافه پیامی propaganda به نام «خلبان، لوچیانو سرا» Luciano Serra, Pilota بود که در ۱۹۳۸ به فراوری ویتوریو موسولینی، پسر رهبر، ساخته شد. فیلم بر پایهٔ داستانی از گوفردو الساندرینی Goffredo Alessandrini و فراچسکو مازورو Francesco Masoero بود و فیلمنامه را الساندرینی، که کارگردانی فیلم هم با او بود، نوشت و روسلینی در نوشتن فیلمنامه به او یاری داد و همچنین بخشهایی از فیلم را نیز کارگردانی نمود. در سال ۱۹۴۰ روسلینی کارگردان ارته وند technical director فیلمهای پذیرفته شدهٔ فاشیستها بود.
دراین چرخه روسلینی سه فیلم گزافه پیامی فاشیست را خود کارگردانی نمود که درآینده به هنگام نبشتن کارنامهٔ خویش برای کایه دو سینما در سال ۱۹۵۵ از شناسایی آنها به آوند کارهای خویش سرباز زد. نخستین از این سه «ناو سپید» La Nave Bianca نام داشت. این فیلم به گونهٔ فیلمی گواه دار documentary آغاز شد ولی به فیلمی داستانی دگرگونی گرفت. روسلینی در این فیلم از هنرپیشههای دگرپیشه amateur actors سودجسته و این نشان بارز کارهای آینده او شد. «ناو سپید» بیش از آنکه فیلمی سیاسی یا اندیشارگرا باشد فیلمی بود انسانی که با دیدی مهرانگیز به ملوانان و کارکنان بیمارستان نگاه میانداخت. دو دیگر از این سهگانه فیلم «خلبانی بازمیگردد» Un pilota ritorna در ۱۹۴۲ و “مردی بر چلیپاً L’umomo della croce در ۱۹۴۳ بودند.
تنها دو سال پس از فرجامین فیلم چرخهٔ فاشیستی خویش روسلینی «رم شهر بی دفاع» Roma, Citta Aperta — شاید که پر ارجترین فیلم خویش و نماد برجستهٔ فیلمهای نئورئالیستی neorealism — را ساخت. او فیلمنامهٔ این فیلم را در ۱۹۴۳ نوشت همان هنگامیکه نازیها ایتالیا را درگرفت خود داشتند. این فیلم گردآورده ایست از داستانهای مردم رم در دورهٔ درگرفت و موضوعٔ فیلم داستان دستگیری یکی از رهبران پایداری در برابر نازی هاست. این فیلم در هنگامی ساخته شد که پول وسرمایه کمیاب بود و فیلم خام بسختی یافت میشد. از دگر سوی در پیرامون او همه چشماندازهای خرابی و روینی و آسیبهای جنگ بود و چنین بود که فیلمبرداری در خود جای رویدادها انجام گرفت و نیازی به صحنهسازی نبود؛ و به همین گونه هزینههای فیلم با بهره بری از مردم جنگ زده به جای بکارگیری هنرپیشهها، پایین میآمد. ازآن پس بهرهگیری از جای راستین به جای صحنهسازی و بکارگیری از مردم به جای هنرپیشگان پیشهای از ویژگیهای بارز سبک نئورئالیستی گشت. آرمان اینگون از ارتهها آن بود که تا بدانجا که شدایی داشت تماشاگران را به جهان درون فیلم نزدیکتر کنند. بگفتهٔ او «خود جهان، و نه داستان آن، هستار زندهٔ فیلم شدایی گراست.»
همانگونه که بازکاو فیلم آندره بازن André Bazin میگوید. سبک نئورئالیستی تنها یک داستان را با اندکی از هوای شدایی نمیآمیزد تا که زرق وبرقی بیافریند؛ که بل برآنست تا همهٔ تکهپارههای شدایی را با همه رمز و راز آن پیش نهد تا تماشاگر خود آن پارهها را پهلوی هم بگذارد و آن رمز وراز بگشاید. روسلینی خود میگفت در آن گاهان که فیلم «رم شهر بیپناه» را میساخت «نیاز شگرفی به یافتن راستی» در هوا موج میزد و آنچه که او و دیگر کارگردانان نوشداگر کردند «بیش از آنکه پیروی از یک سبک باشد پشتیبانی از جایگاهی درست وای بود»[۱۰] روسلینی برای آنکه این فیلم را در آمریکا نشان دهد آن را به بهایی ناچیز به سربازی آمریکایی فروخت. آن سرباز فیلم را به جوزف باستین Joseph Bustyn فروخت که او آن را برای دو سال در نیو یورک بپرده نمایش گذاشت. دو دیگر فیلمهای این چرخه «از خودیها» Paisà در ۱۹۴۶ شش داستان از آفند نیروهای متفقین به ایتالیا از ماه ژوئیه ۱۹۴۳ تا زمستان ۱۹۴۴ و از ونیز تا سیسیلی است. وسه دیگر «آلمان، سال صفر» Germania, anno zero ۱۹۴۷ زندگی پسر جوانی را در برلین دنبال میکند که پیشآمدهای جنگ و نازیها زندگیش را به مرز نابودی کشاندهاند. در «آلمان، سال صفر» روسلینی برخی ازارتههای فیلمهای هالیوود را بکار گرفت و این مایهٔ آن شد که بازکاوان چپگرا و مارکسیست فیلم بر او خرده گیرند که او به بنیانهای شدایی realism وفادار نماندهاست و این آغاز پادایی چپ با او بود از آن پس.
فرا از سهگانههایش، در ۱۹۴۸ روسلینی فیلم «شیدایی» L’Amore را در دو بخش کارگردانی نمود. بخش یکم بر پایهٔ نمایشنامهای از ژان کوکتو به نام «صدای انسان» La voix humaine بود و بخش دوم از فیلمنامه بر پایهٔ داستانی از فدریکو فلینی جوان به نام «شگفتاک» Il Miracolo. بازیگری آنا مانیانی، که در آن هنگام معشوقه روسلینی بود بس ستایش شدهاست. در بخش نخست زنی میکوشد تا گفتگویی تلفنی داشته باشد با دلداری بی مهر؛ و در بخش دوم زن ساده دلی میپندارد که آبستن مسیح است و ولگردی که پدر کودک اوست سنت جوزف است.
منبع: ویکیپدیا
بازیگران:
آنا مانیانی (Anna Magnani):مانیانی بهخاطر ایفای نقش یک بیوه سیسیلی در فیلم خالکوبی رز در سال ۱۹۵۵ برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن شد.
از دیگر جوایز بینالمللی او میتوان به جایزه بهترین بازیگر زن اصلی بفتا، جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر زن فیلم درام، جایزه انجمن ملی نقد برای بهترین بازیگر زن، جایزه انجمن منتقدان فیلم نیویورک برای بهترین بازیگر زن و خرس نقرهای برای بهترین بازیگر زن اشاره کرد.
نکاتی که احتمالاً درباره فیلم رم شهر بی دفاع (Rome, Open City) نمیدانید:
روسلینی برای طبیعی جلوه دادن داستان از سربازان آلمانی واقعی در فیلم استفاده کرد!
فیلمبرداری فیلم 2 ماه پس از خروج نازی ها از شهر رم در سال 1944 آغاز شد.
مدت زمان شکنجه رهبر مقاومت در فیلم «Rome, Open City» حدود 16 دقیقه است که یکی از طولانی ترین سکانس های شکنجه در تاریخ سینما به شمار می رود.
فدریکو فلینی، فیلمساز مشهور ایتالیایی در خاطراتش گفته بود که روسلینی برای نگارش فیلمنامه «رم شهر بی دفاع» او را دعوت به همکاری کرده بود.
به دلیل سیاست آشتی ملی ایتالیا در آن زمان، تمام ظلم هایی که در فیلم مطرح شده به آلمانی ها نسبت داده می شود.
وحشتی که در سکانس دستگیری دون پیترو در چهره کشیش ظاهر می شود واقعی است و دلیل آن این بود که در هنگام فیلمبرداری این سکانس، مردی که در آن نزدیکی بود با دیدن صحنه دستگیری کشیش تفنگی درآورد و به سوی آن ها گرفت اما بلافاصله به او اطلاع دادند که در حال فیلمبرداری هستند!
پاپ فرانسیس از «رم شهر بی دفاع» به عنوان فیلم محبوبش یاد کرده است.
نگاتیوهای اصلی فیلم برای مدت طولانی گم شده بود اما در سال 2004 یافت شد.
«رم شهر بی دفاع» توسط کمپانی Criterion Collection بازسازی تصویری شده و با بهترین کیفیت منتشر شده است.
تا سال 1960، صحنه های بدرفتاری سربازان آلمانی در سینماهای آلمان اجازه انتشار نیافت.
دیالوگ ماندگار:
دون پیترو: مردن کار سختی نیست، کار سخت خوب زندگی کردن بود!
نازنین آفاق
این مطلب بهصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگرد قانونی میگردد.
به صفحه اینستاگرام مووی مگ بپیوندید