بعضیها از خواب میترسند. میگویند مثل مردنه. بابا که میگوید همین ترس از خوابه که باعث میشود آدم زن بگیرد. دنبال جفت میگردد که تنهایی نخوابد. با همه این حرفها من باز هم خواب را بیشتر از بیداری دوست دارم. ولی کاریش نمیشود کرد. باید بیدار شوی. مشکل من هم همیشه درست از همینجا شروع میشود. وقتی چشمهایم را باز میکنم. وقتی متوجه میشوم هنوز زندهام، دوباره تنهایم. مجبورم ادامه بدهم و چیزیم راضیم نمیکند. حتی کار هر روزهای که انتظارم را میکشد و یک وقتی عاشقش بودم…