صفحه اصلی > دیالوگ های ماندگار : ارتفاع پست ( بعد سوم )

ارتفاع پست ( بعد سوم )

324131

نرگس :تو از قاسم چی میدونی ؟! فِک کردی قاتلِ ؟ قاچاقچیه ؟! دزده؟! آدمکشه؟! اونم برا این مملکت زحمت کشیده. تو که خوزستانی نیستی! جنگ که تموم شده برگشتی سر خونه زندگیت. ولی اون موقع تازه اول بدبدحتی ما بود. نه کار بود؛ نه آب بود؛ نه برق بود.

ننه چرا از دامادت حرف نمیزنی؟! چرا خو نمیگی که یه تنه خرجی هممون رو میداد! فهمیدی با پسرات کاری ندارن خیالت راهت شد؟!

مالک خوشحالی؟! مهدی راضی شدی؟ خو این آقا شهادت میده توهم آزاد میشی .

شما که قاسم رو میشناسین! بگین قاسم چنتا شغل عوض کرد! ننه یادته وقتی شاهین رو زائیدم قاسم چه حال و روزی داشت؟! یه آمپول نبود که به این بچه بزنه! اگه بود الان سالم بود!

تو خیال کردی قاسم برای خوشگذرونی و عیاشی میخواد بره اونور آب؟! اون وقت که وقتِ خوشگذرونیش بود تو آبادان کنار جاده آب میفروخت؛ حمالی می‌کرد! به خدا ما چیز زیادی نخواستیم. گفتیم بریم تو یه جزیره که سرمون تو لاک خودمون باشه. کار باشه؛ امنیت باشه .. آب باشه ..

چرا همتون خفه شدین خو؟! نترسین کسی با شما کاری نداره! فقط قاسمِ اعدام میکنن.

شما همتون آزادین… خوش به حالِ غیرتتون ..

 

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها