هشدار اسپویل: در این مطلب پیرنگ فیلم Cherry شرح داده شده است.
چری (Cherry) فیلمی است ناچیز و بی رمق. برخوردار از ایدهای خوب که با پرداخت ضعیف ˍ در اجرا ˍ هدر میشود. فیلم، روایت دختر جوانی است که به واسطة بارداری ناخواسته در دو راهی قرار گرفته و از رهگذر مواجهة با اطرافیان در مورد سرنوشت خود تصمیم میگیرد. روایتی که کارگردانی صحیح آن را به اثری کوچک و اندازه بدل میساخت اما با تمهیدات ناپخته غیر قابل دیدن تبدیل شده است. فیلم شروع خوبی دارد و در دقایق ابتدایی موضوع درام بیان میشود. چهرة مصمم چری در خیابان و حرکت آزادانة وی و ترس ˍ هنگامی که از بارداری مطلع میشود ˍ به خوبی در بازی و میزانسن نمایان شده است. فضای در هم و بر هم محل کار چری و رفتار قلدرمابانه رئیس وی در شرایط پریشانی او بر مالیخولیای فضا میافزاید.
تمام فیلم از لنز دوربین روی دست مشاهده میشود که غیر از نابلدی کارگردان در شناخت منطقِ دکوپاژ و چگونگی بیان قصه دلیل دیگری نمیتواند داشته باشد. در روایتی که بر اساس احساس شخصیتها ˍ در مدیوم کلوز و کلوز آپ بنا میشود دوربین جنبنده و پلان سکانسهای پیوسته امکان تمرکز دوربین ˍ و تمرکز تماشاگر ˍ را سلب میکنند. به بیان دیگر، فرم حسی خلق شده در فیلمنامه با قاب بندی ناشیانه کاملاً از بین رفته است که این ضعف اساسی فیلم محسوب میشود. با وجود این کارگردانی بد نمیتوان انتظار بازی سمپاتیک داشت و در نقاط عطف فیلمنامه ˍ همچون لحظة آگاهی چری از پذیرفته شدن گروه اسکیت سواران در تور دور آمریکا و یا مجادلة نیک و چری درباره بارداری بیرون از سالن اسکیت ˍ ارزیابی ابتکار و توانایی بازیگران ˍ به دلیل زاویة غلط دوربین ˍ ممکن نیست.
تمهیدات گل درشتی چون بارداری پزشک معالج، اعلام خبر فرستادن مادربزرگ ˍ از سوی مادر ˍ به خانه سالمندان در روز مادر، گریة خواهر در زمان صرف شام، برچسبِ Security روی لباس پدر ˍ که حتماً به منظور ایجاد حس امنیت در چری «هوشمندانه» اندیشیده شده ˍ نیز بدون کارکرد و آماتوری هستند. شوخیهای مادربزرگ مبتلا به زوال عقل نیز رقت انگیز است و به تلطیف فضا کمکی نمیکند. بی پولی چری تحمیلی است و در سراسر فیلم اثری از نگرانی مالی وی مشاهده نمیشود. ایدههایی چون اصرار برای حفظ شغل و خوابیدن در ماشین هم کاملاً نمایشی و مفروض هستند. رابطه چری و گروه اسکیت سوار نیز معلوم نیست. ظاهراً هر زمان که بخواهد میتواند از گروه خارج و مجدداً به آن باز گردد! تنها بازی نسبتاً خوب در فیلم متعلق به مادر است که با کنترل صحنه و بیان قوی شخصیتی سختگیر را میسازد. تعامل او با چری در سکانس آشپرخانه نیز ˍ منهای دوربین سیّال ˍ تا حدودی به فرم نزدیک میشود.
تلاش چری برای برقراری ارتباط با پدر بی حوصلهاش ˍ که صرفاً نقش خود را در تعمیر خودرو و حمل اثاثیه میبیند ˍ نیز ترحم برانگیز است و هر میزان که چری برای عمق بخشیدن به گفتگو تلاش میکند با ساده لوحی بیشتر از سوی پدر مواجه میشود. همچنین مشخص نیست که چگونه این گفتگو بر تصمیم چری در انتهای فیلم اثر میگذارد. از سوی دیگر مشاهده عکس کودکی در کیف پول پدر و آگاهی از اهمیت جایگاه وی در زندگی پدر کاملاً برخلاف تصمیم پایانی چری است. گفتگوی شبه روشنفکرانة چری و نیک در زمان جدایی نیز به هیچ وجه در قواره این دو شخصیت نمیگنجد و گویی با اشخاص دیگری طرف هستیم.
هپی اندِ پایانی فیلم ˍ و چهره شاد چری در مسیر رفتن به کلینیک سقط جنین و پخش بادکنک میان عابران پیاده ˍ همه را ˍ غیر از جنین ˍ راضی میکند. تماشاگری که در طول فیلم با توجه به واکنشهای چری ˍ به ویژه در مجادله با نیک ˍ نسبت به جنین کمی سمپاتی پیدا کرده با شنیدن تصمیم چری به دلیل دفعی بودن غافلگیر میشود که این موضوع خام دستی نویسندگان را مینمایاند. ایدة اولیه فیلم قابل تأمل است اما پردازش ˍ هم در فیلمنامه و هم در کارگردانی ˍ مانع از حصول نتیجه مطلوب شده است. فیلم در شکل ایدهآل میتوانست در پرتو تردیدهای چری و واکنش اطرافیان وی قطعهای از زندگی او را به درامی قابل قبول بدل کند اما آنچه در فیلم میبینیم مشقِ کارگردانی ابتدایی و دوربین سردرگمی است که ضد منطق دراماتیک قصه عمل نموده و مانع خلق حس میشود.
منتقد: آرش ملکی