کیت بلانشت، بازیگر و تهیهکننده نامدار استرالیایی، در گفتوگویی با Radio Times از تمایل جدیاش برای کنار گذاشتن حرفه بازیگری صحبت کرده است. او با اشاره به این تصمیم احتمالی، میگوید هر بار که آن را مطرح میکند، با واکنش خانوادهاش روبهرو میشود، اما خودش این بار موضوع را کاملاً جدی میبیند:
«خیلی وقتها به این فکر میکنم که دیگه بازیگری رو کنار بذارم. خانوادهم باور نمیکنن، اما واقعاً جدیام. کارهای زیادی هست که میخوام توی زندگی انجام بدم.»
بلانشت که در کارنامهاش دو جایزه اسکار برای فیلمهای هوانورد (2005) و یاسمن آبی (2014) دیده میشود و شش بار دیگر هم نامزد این جایزه شده، در سالهای اخیر همچنان پرکار بوده. او در پروژههایی از فیلم شایعات ساخته گای مدین گرفته تا سریال سلب مسئولیت به کارگردانی آلفونسو کوارون و فیلمهای پرستارهای مانند سرزمینهای مرزی و کیف سیاه نقشآفرینی کرده است. جدیدترین فیلم او، پدر، مادر، خواهر، برادر به کارگردانی جیم جارموش است که برخلاف انتظار، در جشنواره کن به نمایش درنخواهد آمد.
بلانشت همچنین دربارهی احساساتش نسبت به شهرت و دیدهشدن صحبت کرده؛ احساسی که حتی پس از سالها هنوز هم با آن کنار نیامده:
«قرار گرفتن در مرکز توجه همیشه یه جور احساس معذب بودن با خودش داره. حتی وقتی توی برنامهای ظاهر میشی و بعد میبینی تکههایی از حرفهات رو جدا میکنن و بزرگ جلوه میدن، یه جور اغراق بهوجود میاد. واقعیت اینه که من از نزدیک، آدم قابلفهمتریام. هنوز با گرفتن عکس یا بودن جلوی دوربین راحت نیستم.»
او ادامه میدهد که همیشه نوعی فاصله با فضای غالب احساس کرده:
«اغلب حس کردم یه جورایی بیرون دایرهم. وقتی جایی پذیرفته میشم، تعجب میکنم. معمولاً با کنجکاوی وارد فضاهای جدید میشم، اما انتظار پذیرش ندارم. سالها طول کشید تا بتونم با اون حس ناآرامی کنار بیام.
بلانشت پیشتر هم در پادکستی با اجرای مت راجرز و بوون یانگ، پیشنهاد داده بود که مراسمهای اهدای جوایز به جای پخش تلویزیونی، به مهمانیهای خصوصی و خودمانی تبدیل بشن:
«بیاین دوباره برش گردونیم به یه جشن واقعی. جایی که آدما بتونن راحت باشن، بدون اینکه جلوی دوربین قرار بگیرن. این صنعت الآن تو یه وضعیت عجیبه؛ شاید مهیج باشه، شاید هم خستهکننده، اما یه نقطه عطفه. بهنظرم وقتشه که دور هم جمع بشیم و بدون تشریفات، فقط از کاری که میکنیم لذت ببریم. مد و این چیزها جالبن، اما شاید بد نباشه بفهمیم چه کسی برنده شده، بدون اینکه همه چیز علنی باشه. یه شب متفاوت خواهد بود.»
اگه بری طاقت نمیاری مثل دنیل دی لوییس دوباره برمیگردی