داستان فیلم :
رابرت جوردن ( گری کوپر ) سربازی آمریکایی است که در جنگ های داخلی اسپانیا، به بریگارد بین المللی می پیوندد. وی یک متخصص مواد منفجره است و این تخصص وی سبب می شود تا او مامور به انفجار پلی شود که بر سر راه دشمن قرار دارد اما…
کارگردان :
سم وود : وی کارش را به عنوان دستیار کارگردان با سسیل بی دیمایل آغاز کرد و پس از دو سال توانست به واسطه دو ستاره مشهوری ( والاس رِید و گلوریا سوانسون ) که شخصا به سینما معرفی کرده بود، اعتباری دو چندان کسب کند. پس از اتمام قرار 7 ساله وود با کمپانی پارامونت، وی تصمیم گرفت اینبار خود بر صندلی کارگردانی بنشیند و به همین جهت به سراغ کمپانی مشهور MGM رفت و قراردادی 12 ساله با این کمپانی امضاء کرد.
اما وود در طی سالهای بعد ، تبدیل به فیلمسازی با آثاری متوسط شد که این رویه تا آغاز دهه ی 40 میلادی ادامه داشت. اما در ابتدای دهه ی 40 ، وود در 3 سال پیاپی موفق شد کاندید جایزه اسکار بهترین کارگردانی برای فیلمهای « سلسلهی شاهان / Kings Row » ، « کیتی فویل/Kitty Foyle » و « خداحافظ آقای چیپس / Goodbye, Mr. Chips » شود.
سم وود سرانجام در سال 1949 بر اثر عارضه قلبی دار فانی را وداع گفت.
بازیگران :
گری کوپر : رانک جیمز کوپر (گری کوپر)در 7 می سال 1907 در هلنای ایالت مونتانا بدنیا آمد.پدرش یک مزرعه دار متمول بود بنا بر این تحصیلات ابتداییش را در یک مدرسه مشهور در انگلستان به اتمام رساند.سپس در یک کالج در مونتانا به تحصیلاتش ادامه داد پس از اتمام درسش در یک روزنامه بعنوان کاریکاتوریست مشغول بکار شد در آنجا به تشویق یکی از دوستانش پا به عرصه سینما گذاشت.
بین سالهای 1925 و1926 در چندین نقش کوتاه و کم اهمیت بازی کرد ولی در سال 1926 در فیلم (پیروزی باربارا ورث) بازی کرد که فروش خوبی داشت و باعث شهرت گری شد.
گری با “کلارا بو- لوپه ولز-ایولین برنت” یک دوره عاشقانه را سپری کرد و در سال1933 با “ورونیکا بالف” ازدواج کرد.
او به فعالیتهای ورزشی علاقه داشت و خودش را همیشه با پیاده روی و اسب سواری،تنیس و گلف،تیراندازی و اسکی،ماهیگیری با قلاب و نیزه،شنا و پرش از دایو و رانندگی ماشین های تند رو روی فرم نگاه می داشت.به مشت زنی تاکسیدرمی (خشک کردن پرندگان)هم علاقه داشت.
اشتهایش حیرت آور بود و هر چقدر هم که غذا می خورد باز لاغر بود. اوایل حضورش در هالیوود با والدینش زندگی می کرد و شغل های عجیب و غریبی داشت. می گفت(البته با کمی غلو) رژیم غیرقابل تحملش شامل دوازده تخم مرغ،دو گرده نان،یک بشقاب ژامبون در روز بوده است…در زمان سفرهای تفریحی اش برای شکار هم منوی جالبی داشت: یک مرغابی وحشی که با نوارهای ژامبون پوشانده شده به همراه 4عدد تخم مرغ و یک استیک.او برای ناهار یک پای توت فرنگی و یک لیتر شیر هم می خورد.
هارمونیکا و گیتار می زد،تخته و ورق بازی می کرد و در مزرعه اش که در اوایل دهه 30 خریده بود ذرت و آووکادو کشت می کرد و عاشق کار با تراکتور در باغش بود.
با ارنست همینگوی برای مدت 20 سال دوستان صمیمی بودند. او در دو فیلم که داستان شان را همینگوی نوشته بود بازی کرد:وداع با اسلحه در سال1932 و زنگ ها برای که به صدا در می آیند در سال1942 .همینگوی یک ماه بعد از مرگ کوپر خودش را کشت!
شهرت او به عنوان یک محافظه کار بی فکر خیلی نا به جا به نظر می رسید .با این که پس از پیدایش کمیته فعالیت های غیر آمریکایی به عنوان یک شاهد حضور پیدا کرد، با این وجود خیلی مراقب بود که نام کسانی را که به فعالیت های کمونیستی در هالیوود مظنون هستند به زبان نیاورد. او بعد ها در ماجرای نیمروز(1952) که وسترنی تمثیلی درباره لیست سیاه هالیوود بود ظاهر شد و با قوت از کارل فورمن نویسنده فیلمنامه این فیلم که مکررا مورد حمله جمعیت دست راستی متحدان مراقبت از ایده آل های آمریکا در صنعت واقع می شود حمایت می کرد . کوپر انسان دوستی اش را وقتی ثابت کرد که در سال 1953 دوستش جان وین موضع انتقادی درباره فیلم ماجرای نیمروز گرفت و آن را ضد آمریکایی خواند،اما کوپر از وین خواست تا اسکاری را که به خاطر بازی در ماجرای نیمروز برده بود، به جای او دریافت کند.
وی سرانجام در 13 می سال 1961 بر اثر ذات الریه ، درگذشت
منبع : نامشخص!
اینگرید برگمن : او را اغلب با نگاه های معنادارش بخاطر می آورند. برگمن در سینما به نماد زنانی رنج کشیده تبدیل شد که بجای آه و ناله، با چشمانش تمام رنجهایش را منتقل می کرد. برگمن را باید ستاره بی رقیب دهه ی 40 آمریکا به حساب آورد. وی اصلاً یک سوئدی بود و به لطف بازسازی یکی از فیلمهایش به نام اینترمتسو در آمریکا، که توسط دیوید سلزنیک معروف صورت گرفت، توانست ورودی مقتدرانه به هالیوود داشته باشد. برگمن بعد از دیده شدنش به لطف اینترمتسو بود که توانست در کازابلانکا و در روبروی همفری بوگارت ایفای نقش کند و تبدیل به چهره ایی دست نیافتنی شود. چهره ذاتاً زیبای برگمن در آن دوران ، مورد علاقه بسیاری از فیلمسازان و چهره پردازان قرار داشت. چهره پردازان در آن دوران بر این اعتقاد بودند که چهره برگمن به حدی زیباست که احتیاج به گریم ندارد! یکی از نکات جالب درباره او در فیلم کازابلانکا این بود که همسر بوگارت در آن مقطع ، نسبت به رابطه ی بین او و بوگارت مشکوک بود و اعتقاد داشت که برگمن و بوگارت بصورت پنهانی با یکدیگر رابطه دارند! که البته تمام اینها شایعه بود و این دو تنها در هنگام فیلمبرداری همدیگر را ملاقات می کردند. برگمن در طول دوران بازیگری اش توانست 6 بار کاندید دریافت اسکار بهترین بازیگر زن برای فیلمهای زنگ ها برای که به صدا در می آید ، چراغ گازی ، ناقوس های کلیسای سنت مری ، ژاندارک ، آناستازیا ، قتل در قطار سريع السير شرق و سونات پاییزی شود که از این بین برای فیلمها چراغ گازی ، آناستازیا و قتل در قطار سریع السیر شرق توانست اسکار را تصاحب کند. برگمن سرانجام در روز 29 آگوست سال 1982 که روز تولد او محسوب می شد ، در سن 67 سالگی بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت.
نکاتی که درباره « زنگ ها برای چه کسی به صدا در می آیند » نمی دانید :
همینگوی شخصاً علاقه مند بود تا گری کوپر و انگرید برگمن ایفاگر نقشهای اصلی فیلم باشد. اما ظاهراً سازندگان با ورا زورینا به توافق رسیده بودند و حتی موهای او هم برای بازی در نقش ماریا کوتاه شده بود! اما در نهایت انگرید برگمن جای او را گرفت.
ورا زورینا که قرار بود در نقش ماریا حضور پیدا کند ، قصد داشت از کمپانی پارامونت به دلیل جایگزینی انگرید برگمن شکایت کند اما کمپانی مقداری پول به او داد تا از تصمیمش منصرف شود.
گفته شده که پائولت گادارد هم برای نقش ماریا تست داده بوده.
« زنگ ها برای چه کسی به صدا در می آیند » اولین فیلم رنگی انگرید برگمن بود.
فیلمبرداری در مجموع 24 هفته طول کشید. 12 هفته در منطقه نوادا و 12 هفته آخر در استودیو پارامونت در کالیفرنیا
دودلی نیکولز نویسنده فیلمنامه ، تمامی اشاره های سیاسی رمان را در هنگام برگردان سینمایی حذف کرد. این اشاره ها اغلب به دیکتاتور اسپانیا به نام فرانسیسکو فرانکو و خانواده اش مربوط می شد.
تنها از چند بازیگر اسپانیایی در فیلم استفاده شده بود.
رمان « زنگ ها برای چه کسی به صدا در می آیند » که نوشته اِرنست همینگوی می باشد، در سال 1940 یکی از پرفروش ترین کتابها بود و گفته می شود که امتیاز ساخت فیلم براساس آن ، با قیمت 100 هزار دلار به کمپانی پارامونت واگذار شده بود.
دخترِ گری کوپر اعلام کرده بود که همینگوی قبل از آغاز نوشتن رمان ، گری کوپر را برای شخصیت رابرت جوردن تصور می کرده است.
دیالوگ های فراموش نشدنی :
رابرت جوردن : یک مرد برای باورهایش می جنگد فرناندو!
امیر گلسفیدی
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگیرد قانونی می شود.
زنگ ها برای چه کسی به صدا در می آیند : For Whom the Bell Tolls
کارگردان : سم وود
نویسنده : دودلی نکیولز ( براساس رمانی نوشته اِرنست همینگوی )
بازیگران :
گری کوپر / رابرت جوردن
انگرید برگمن / ماریا
آکیم تامیروف / پابلو
محصول 1942
جوایز : برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای کاتینا پاکسیو
کاندید دریافت اسکار در رشته های بهترین بازیگر نقش اول مرد ، بهترین بازیگر نقش اصلی زن ، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، بهترین کارگردانی هنری ، بهترین فیلمبرداری ، بهترین تدوین، بهترین موسیقی و بهترین فیلم