لیلا حاتمی: سیما کی بود؟
علی مصفا: سیما…یکی از بچه های دانشگاه
لیلا حاتمی: دوسش داشتی؟
علی مصفا: مثلآ,خیلی شبیه مینا بود همون دختر داییم که از تاریکی میترسید
لیلا حاتمی: اون چی؟ اونم تورو دوست داشت؟
علی مصفا: نمیدونم من هیچوقت هیچی بهش نگفتم,من اینجوریم همیشه هر وقت باید یه کاری بکنم یه دفه اصلآ هیچ کاری نمیکنم