صفحه اصلی > اخبار سینمای ایران : از نام «گنج قارون» تا تصویر کارلوس کروش / در شب افتتاحیه جشنواره فیلم فجر چه گذشت؟

از نام «گنج قارون» تا تصویر کارلوس کروش / در شب افتتاحیه جشنواره فیلم فجر چه گذشت؟

15 2 1 05231 MG 562733

 

تهران، برج میلاد، ۱۱ بهمن ۱۳۹۳. قرار است مراسم افتتاحیه سی و سومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، این بار در سالن اصلی مرکز همایش‌های برج میلاد برگزار شود. همان جایی که از ۱۲ تا ۲۲ بهمن «کاخ جشنواره» نام می‌گیرد.

هوا این بالا سرد است. در محوطه بیرونی صدای یکی از سرودهای انقلابی پخش می‌شود: «برخیزید، برخیزید، ای شهیدان راه وطن…» هوا صاف است و ستاره ها پیدا.

در سالن اصلی برج میلاد اما همه اینها پشت در مانده است. باز چهره‌های آشنای همیشگی و سلام و علیک‌های دوستانه. بازار دست تکان دادن‌ از راه دور داغ است. سلفی گرفتن هم. چند ردیف جلوتر زن و مرد جوانی با پایه دوربین از چهار جهت از خودشان عکس می‌گیرند؛ جوری که پس زمینه تصویرشان سن شلوغ و آشفته مراسم باشد.

تاخیر هم که جزو لاینفک مراسم افتتاحیه و اختتامیه است. همه منتظر وزیرند. بعد از رسیدن وزیر، سیدمهدی شجاعی، نویسنده می‌آید و متنی ادبی می‌خواند. در منقبت پیامبر و اهل بیت. از مهربانی می‌گوید و از رافت اسلامی. پشت سرش صدای فرهاد مهراد در سالن می‌پیچد که آهنگ وحدت را می‌خواند: «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم.»

مجری مراسم احسان کرمی است. همان «عزیزم ببخشید» کلاه قرمزی. اجرایی شسته رفته و سنگین و رنگین. در قدم اول از علیرضا رضاداد دعوت می‌کند به روی سن برود و حرف بزند.

دبیر جشنواره سی و سوم هم همان حرف‌های همیشگی را می‌زند. این که جشنواره فیلم فجر همه سینمای ایران نیست و در ایام نوروز سینمای ایران هستیم و با هم مهربان باشیم.

طبق روال هر سال یادی هم از درگذشتگان می‌شود. احمد رسول‌زاده، مرتضیاحمدی، ناصر گیتی‌جاه، باقر صحرارودی، اکبر خواجویی، مازیار پرتو، پروینمیکده، انوشیروان ارجمند و … تعداد درگذشتگان آنقدر زیاد است که احسانکرمی بعد از پخش کلیپ می‌گوید: «جناب عزرائیل در عرصه هنر پرکار بوده‌اندبعد هم نوبت معرفی هیات انتخاب و داوران بخش‌های مختلف جشنواره می‌شود

کرمی می‌گوید که علی جنتی قصد نداشته که در مراسم افتتاحیه سخنرانی کند. اما با این حال از وزیر ارشاد می‌خواهد پشت تریبون برود و چند کلمه‌ای حرف بزند. وزیر هم از صبوری اهالی سینما تشکر می‌کند که به فرصت‌طلبان اجازه ندادند فضای سینما را به هم بزنند. از علی ربیعی وزیر تعاون هم که در مراسم حضور دارد می‌خواهد به فکر بیمه بیکاری و درمانی هنرمندان باشد.

وقتی وزیر کار و تعاون پای «گنج قارون» را به میان می‌کشد

اما نوبت به علی ربیعی وزیر تعاون که می‌رسد، دیگر خبری از سخنان کوتاه نیست. او در سخنرانی‌اش نگاهی به تاریخ سینمای ایران می‌کند. می‌گوید که حتی فیلمفارسی هم به معضلات اجتماعی نظر داشته است و در پی مدرنیزاسیون اجتماعی شکل گرفته بودند.

او به «گنج قارون»، «قیصر» و «گاو» اشاره می‌کند که هر کدام به نوعی مشکلات اجتماعی را نشان می‌دادند. از فیلم «گاو» به عنوان «آن اقتباس زیبا از اثر بزرگ ساعدی» یاد می‌کند که دغدغه روشنفکران جامعه را نشان می‌داد و می‌گوید که سینما همیشه جریان‌های مختلف فکری جامعه را نمایندگی کرده است. در آخر حرف‌هایش هم با صدایی بغض‌آلود از موضوعات خوبی حرف می‌زند که می‌توانند قصه‌های خوبی شوند ولی قصه‌ها خوب تعریف نمی‌شوند: «می‌خواهم از مادران و همسران شهید یاد کنم. از کارگر بیکار شده‌ای که هر روز فیلم به سر کار رفتن را برای خانواده‌اش بازی می‌کند» و …

احسان کرمی اما از حرف‌های وزیر متعجب است: «واقعا آقای وزیر از «گنج قارون» اسم برد؟ما جرات نداشتیم توی مدرسه اسم این فیلم رو بیاریم. پارسال آقای راد یک چیزی در همین مایه‌ها گفت کلی …» و حرفش را ناتمام می‌گذارد.

بعد هم می‌گوید اگر حالا دارد راحت‌تر حرف می‌زند به خاطر این است که شنیده شبکه نمایش این مراسم را به صورت زنده پوشش نمی‌دهد: «شنیدم که شبکه نمایش پخش مستقیم نداره. داره الان سریال پخش می‌کنه. لابد فردا هم آن تکه‌هایی که خودش دوست دارد را انتخاب می‌کند و نشان می‌دهد.»

نوبت اهدای سیمرغ اقلام تبلیغی و اطلاع‌رسانی که می‌شود هیات داوران به روی سن می‌روند. داورانی که در میان آن‌ها نام رامبد جوان هم به چشم می‌خورد. لابد متوجه بی‌حالی برنامه و حوصله سر رفته حاضران شده که تا پشت تریبون می‌رود ناگهان به هیات مجری «خندوانه»‌در می‌آید:

«موافقید فضا رو یه کم عوض کنیم؟ اونهایی که موافقند، دست‌هاشون رو بگیرند بالا.»

مردم که دست‌شان را بالا می‌گیرند، می‌گوید که از جای‌شان بلند شوند و حسابی کف بزنند. بعد هم جایزه را می‌دهند و به قول معروف سیمرغ‌ها پر می‌کشند.

نوبت به بخش بزرگداشت‌ها می‌رسد. تجلیل از لابراتوارها، اما دیگر واقعا حوصله مردم سر رفته و یکی یکی صندلی را ترک می‌کنند. بعد مجری از حجت‌الله ایوبی می‌خواهد که برای سخنرانی به پشت تریبون برود.

او می‌گوید که برای امشب چند صفحه سخنرانی آماده کرده بوده که البته حالا دیگر آن را نمی‌خواند. ایوبی می‌گوید که سینما یکی از باارزش‌ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی است و نباید به نام ارزش‌ها این مهم را زیر سوال ببریم. او سال ۹۳ را سال سلام به سینما می‌نامد و خطاب به وزرای تعاون و ارشاد می‌گوید در سال خشکسالی اقتصاد سینما همکاری شما و دیگر دستگاه‌ها نم نم بارانی است بر این خاک تشنه اما بسیار حاصل‌خیز.

پس از سخنان ایوبی یک گروه موسیقی به اجرای برنامه پرداخت. ترانه اول که ترانه‌ای حماسی بود با چندین عکس از قله دماوند، کی‌روش مربی تیم ملی فوتبال و بازیکنان تیم ملی همراه بود و ترانه بعدی نیز شعری از مولانا.

پرده آخر این افتتاحیه تجلیل از محمدعلی کشاورز و حسین جعفریان بود. بهرام رادان و حمید فرخ‌نژاد در میان تشویق‌های ممتد حاضران کشاورز را کمک کردند تا به روی سن بیاید و روی صندلی بنشیند. او از همدلی گفت. از مهربانی و از این که هر چقدر می‌توانیم باید برای سربلندی ایران بکوشیم. گفت که سه سال است به خاطر شکستگی پایش خانه نشین شده و از وزیر ارشاد تشکر کرد که او را به این مراسم دعوت کرده است. بعد هم به مردم گفت تشکرش از وزرای تعاون و ارشاد را به حساب چیزی نگذارند.در آخر حرف‌هایش هم «زنده باد ایران و ایرانی» گفت که با تشویق‌های طولانی و مکرر مردم روبرو می‌شود.

حسین جعفریان هم در سخنانی کوتاه از همه تشکر کرد و گفت که آرزو دارد سال آینده شاهد نمایش فیلم پسرش در جشنواره فیلم فجر باشد. فیلمبردار «درباره الی» به تنهایی روی سن آمد و بعد از سخنانش بود که تازه محمود کلاری و نیکی کریمی به روی سن دعوت شدند تا لوح تقدیر را به او بدهند. اتفاقی که حسابی محمود کلاری را عصبانی کرده بود: «خیلی حالم گرفته شد. تجلیل از حسین جعفریان نباید آخرین بخش این برنامه باشه. جایگاه او خیلی خیلی بالاتر از این حرف‌هاست.»

و به این ترتیب مراسم افتتاحیه سی و سومین جشنواره فیلم فجر هم تمام شد. هنگام خروج از سالن، آسمان هنوز صاف بود و در محوطه باز هم صدای یکی از سرودهای انقلابی به گوش می رسید: «هوا دلپذیر شد گل از خاک بردمید…» کمی آن طرف‌تر دست‌اندرکاران اجرایی جشنواره بساط آتش‌بازی راه انداخته بودند و دم اتاقک نگهبانی راه ورودی ــ خروجی برج میلاد، صاحب دکه گلفروشی بیرون آمده بود تا از سیمرغ‌های رنگ رنگی که خاموش و روشن می‌شدند و فشفشه‌هایی که به هوا می‌رفت با موبایلش فیلمبرداری کند. فیلمبرداری از جشنی که تازه آغاز شده است.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها