رابرت زمه کيس کارگردان 63 ساله متولد شهر ايلي نويز در ايالت شيکاگوي آمريکا و مقيم سانتامونيکا در ايالت کاليفرنياي اين کشور هفته گذشته متذکر شد موج بازسازي فيلمهاي قديمي و موَفق هاليوود، قطعاً سه گانه پرفروش نيمه دوم دهه 1980 وي يعني «بازگشت به آينده» را در بر نخواهد گرفت و لااقل تا زماني که او زنده است، اين اتفاق نخواهد افتاد. زمه کيس که با بازي با عنصر سفر در طول زمان و با استفاده از مايکل جي فاکس در رل اصلي هر سه نسخه اين فيلمها را کارگرداني کرد، گفت: حوصله بازسازي يا دنباله سازي اين فيلمها را ندارم و قول ميدهم تا زماني که من و باب گيل (سناريست هر سه فيلم) نفس ميکشيم، اين اتفاق نخواهد افتاد. البته بعد از مرگم مطمئنم که استوديوهاي سودجوي هاليوود بدنبال احياي اين سري فيلمها خواهند رفت و بعيد ميدانم خانوادهام به عنوان ورثهام زورشان به آنها برسد.
به گزارش مووی مگ به نقل از بانی فیلم، « بازگشت به آينده» راجع به رجعت اتفاقي يک جوان (فاکس) به گذشته (عمدتاً دهه 1950) و تبعات اين قضيه و دردسرهاي اين ماجرا براي اوست و جالب اين که تا قبل از موفقيت تجاري زياد فيلم «Romancing the Stone» که با کارگرداني زمه کيس و با بازي مايکل داگلاس و کاتلين ترنر در رلهاي اصلي به سال 1984 ساخته شد، تمامي استوديوهاي عمده هاليوود پيشنهاد تهيه و حمايت مالي از «بازگشت به آينده» را رد کرده بودند اما وقتي «Romancing» جايگاهي محکم به زمه کيس بخشيد، موضع گيري آنها نسبت به «بازگشت به آينده» هم تغيير يافت و قسمت اول در سال 1985 اکران شد و موفقيت مالي فراوان آن ساخت قسمتهاي دوم و سوم را در سالهاي 1989 و 90 موجب گشت که آنها نيز پرفروش از آب در آمدند. اين عصر و زمانهاي بود که همه کارهاي زمه کيس به اصطلاح «ميگرفت» و موفق از آب در ميآمد و «چه کسي براي راجر رابيت پاپوش دوخت» که ادغامي از شخصيتهاي کارتوني و بازيگران زنده بود و در سال 1988 اکران شد و البته فيلم چندين و چند اسکاري «فارست گامپ» در سال 1994 نمونههاي روشن آن بودند. «مرگ به او ميآيد» (1993)، با بازي مريل استريپ و «پرت افتاده» (2000) با بازي تام هنکس ساير فيلمهاي پر سر و صداي زمه کيس بودهاند اما وي از سال 2000 به بعد زمانه آرامتري را سپري کرده و موفقترين فيلمهاي او در اين ايام با نامهاي «Beowulf» (2007) و «پرواز» (2012) هيچيک با کارهاي دو دهه 1980 و 90 وي برابري نکردهاند.
جديدترين فيلم زمه کيس به نام «قدم زدن» که در هفتههاي پيش رو اکران خواهد شد، درباره ماجراجو و بندباز شگفت انگيز فرانسوي يعني فيليپ پتي است که پيشينه راهپيمايي روي يک طناب مستقر در بين برجهاي دوقلوي سازمان تجارت جهاني را (که در سال 2001 طي واقعه 11 سپتامبر ويران شد) و دهها عمارت و مکان ديگر از اين دست را دارد و زندگي پرخطر اين مرد را توضيح ميدهد. وي طرح ساخت فيلمي ديگر پيرامون جنگ جهاني دوم با بازي براد پيت را هم در ذهن دارد اما توضيح بيشتري پيرامون آن ارائه نشده است. آنچه بدون توضيح قابل فهم و حتمي است. اين که زمه کيس در روزهاي آرامتر و کم فعاليتتر خود و در حالي که ديگر همان پديده جوان اواسط دهه 1980 نشان نميدهد، ميکوشد نه به گذشتهاي فکر کند که نمادهايش براي او غيرقابل تکرارند و نه بر حجم کارهايش در آينده بيفزايد که به هر روي براي او حلاوت گذشته را ندارند.