از زمان تولد سینما تاکنون،فیلمهای زیادی ساخته شده است که هر کدام به دلیل خاصی نامشان در تاریخ سینما ماندگار شده است.
از عظیمترین لوکیشنها و پرهزینهترین فیلمها گرفته تا بازیگرانی که با نقشآفرینیهای برجستهشان خود و نقششان را در تاریخ ماندگار کردهاند. البته در این میان بازیگرانی نیز بودهاند که منفورترین نقشهای تاریخ سینما را به نام خود به ثبت رساندهاند.
_محبوبترین نقشهای سینمای جهان کدامند؟
*«وربال کیتز» با بازی «کوین اسپیسی» در فیلم سینمایی «مظنونین همیشگی»:
فیلم جنایی «مظنونین همیشگی» سال 1995 میلادی به کارگردانی «برایان سینگر» ساخته شد.
این فیلم داستان که در زمان خود توانست توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کند، داستان پنج خلافکار حرفهای است که یکی از آنها چلاقی ساده احوال به نام «وربال کیتز» است که به صورت یک باند جنایی دور هم جمع شدهاند و جنایات متعددی انجام میدهند. مغز متفکر این گروه شخصی به نام «کایزر شوزه» است که از طریق وکیلی به نام «کوبایاشی» با گروه در ارتباط است.
این پنج نفر هنگام سرقت از یک کشتی، بدلیل وجود مواد منفجره، کشته میشوند و فقط وربال زنده میماند که او نیز توسط پلیس دستگیر میشود ولی تحت بازجویی قرار گرفته و پس از آن به صورت مشروط آزاد میشود.
پلیس پس از آزادی متوجه میشود که «وربال» معلول و ساده، همان «کایزر شوزه» حیلهگر است که با نقشه قبلی تمام اعضای گروه را کشته و اکنون به همراه وکیلش کوبایاشی به جایی نامعلوم فرار کرده است.
«کوین اسپیسی» برای بازی درخشانش در این نقش، جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از آن خود کرد.
*«کوین» با بازی «مکالی کالکین» در فیلم سینمایی «تنها در خانه»:
فیلم سینمایی «تنها در خانه» با بودجهای معادل 18 میلیون دلار در سال 1990 در آمریکا ساخته شد و از همان روزهای نخست توانست در میان تماشاگران و منتقدان سینمایی از محبوبیت خاصی برخوردار شود، آنچنانکه نه تنها اصل پول را به جیب سازندگانش بازگرداند بلکه توانست برای هفتههای متوالی در صدر گیشه سینماهای آمریکای شمالی و جهان باقی بماند.
این فیلم در آن زمان حدود 500 میلیون دلار فروش کرد و توانست نام خود را به عنوان پرفروشترین فیلم لایو اکشن کمدی در کتاب گینس به ثبت رساند.
«تنها» در خانه داستان خانوادهٔ پرجمعیتی است که تصمیم میگیرند برای تعطیلات کریسمس به پاریس بروند ولی شب قبل از سفر بین فرزند کوچک خانواده «کوین» و بچههای دیگر مشکلی پیش میآید و پدر و مادر کوین، او را برای تنبیه به اتاق شیروانی طبقهٔ سوم میفرستند. صبح روز بعد کل خانواده در حالیکه کوین را فراموش کردهاند، به فرودگاه میروند، غافل از اینکه چه حوادثی در کمین کوین نشسته است.
«مکالی کالکین» 11 ساله برای بازی در نقش «کوین»، نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد فیلم موزیکال یا کمدی شد. او جوانترین فردی بود که تا به حال کاندید دریافت این جایزه میشد.
*«آنتوان دوانل» با بازی «ژان پییر لئو» در فیلم سینمایی «چهارصد ضربه»:
«ژان پیر لئو» اولین بار، سال 1958 میلادی، از سن 14 سالگی بازی در نقش «آنتوان دوانل» را آغاز کرد.
«آنتوان»، نوجوان رانده و ماندهای بود که اولین بار در فیلم «چهارصد ضربه» به کارگردانی «فرانسوا تروفو» به تصویر کشیده شد. «تروفو» ادامه سرگذشت «آنتوان» را طی 20 سال بعد در چهار فیلم دیگر خود به تصویر کشید که در همه آنها «پییر لئو» بازی کرده است.
«چهارصد ضربه» که دو سال گذشته، پوستر جشنواره فیلم ونیز با الهام از آن طراحی شده است، یکی از برجستهترین نمونههای سینمای موج نوی فرانسه به شمار میرود، فیلمی که بسیاری از ویژگیهای این انقلاب سینمایی را در بر دارد. این فیلم همان سال برنده جایزه بهترین کارگردانی جشنواره فیلم کن شد.
«آنتوان دوآنل» پسری در آستانه سن بلوغ است که نه تنها در خانواده دچار مشکل است بلکه به خاطر بیانضباطیهایی که انجام میدهد از مدرسه اخراج شده و سرانجام سر از مرکز سرپرستی نوجوانان بزهکار در میآورد.
«ژان پییر لئو»، بازیگر این نقش در فیلمهای کارگردانان بزرگ دیگری همچون «برناردو برتولوچی»، «ژانلوک گدار» و «آکی کوریسماکی» نیز بازی کردهاست.
*«ایس ونچورا» با بازی «جیم کری» در فیلم «ایس ونچورا: کارآگاه حیوانات»:
«ایس ونچورا» شخصیت اصلی فیلم «ایس ونچورا: کارآگاه حیوانات» در سال 1994 است.
این فیلم با بودجهای معادل 15 میلیون دلار و به کارگردانی «تام شادیاک» ساخته شده و بازیگرانی چون «جیم کری»، «کورتنی کاکس» ، «شان یانگ» ، «تونی لوک» و «دن مارینو» در آن ایفای نقش کردهاند.
ایس ونچورا فردی است که عاشق حیوانات است و به تحقیق بر روی حیوانات میپردازد و خود را کارآگاه حیوانات می داند. دلفین تیم فوتبال «دلفینهای میامی» دزدیده میشود و از او توسط یک خبرنگار به نام «ملیسا رابینسون» دعوت به کار میشود.
فیلم «کارآگاه حیوانات» از سوی منتقدان با انتقادات زیادی نیز روبرو شد ولی توانست حضور موفقی در گیشه داشته باشد و به فروش 107 میلیون دلار دست یابد.
*«تامی دویتو» با بازی «جوزف پشی» در فیلم سینمایی «گود فلاس» (رفقای خوب):
«جوزف پشی»، بازیگر و خواننده آمریکایی که در سال 1980 در فیلم «گاو خشمگین» به کارگردانی «مارتین اسکورسیزی» در نقش «جویی لاموتا» بازی کرد،ده سال بعد در سال 1990 بار دیگر در فیلم دیگری تحت عنوان «رفقای خوب» جلوی دوربین اسکورسیزی قرار گرفت.او در «رفقای خوب» در نقش «تامی دویتو» بازی کرده است و نکته جالب توجه آنکه «پشی» در یکی از مصاحبههایش مدعی شده که برای بازی در این نقش، بعضا از وقایعی که برای خودش رخ داده، مایه گذاشته است. «دویتو» یکی از اعضاء یک گروه جنایتکار گنگستری است.
پشی در دههٔ 60 در عرصه خوانندگی فعال بود و پس از آن حرفه بازیگری را با بازی در فیلم سینمایی «گاو خشمگین» آغاز کرد و در دهههای 80 و 90 به یکی از مشهورترین بازیگران فیلمهای مافیایی شد.او در سال 1999 از کار بازیگری دست کشید و خود را بازنشسته اعلام کرد ولی در سال 2005 با بازی در فیلم «چوپان خوب» بازگشت.
«رفقای خوب» داستان زندگی گنگستری مخوف به نام «هنری هیل» است که از کودکی آرزو داشته یک گانگستر شود به طوری که گانگستر شدن را از رئیس جمهور آمریکا شدن بهتر میدانسته است. او که در جوانی به عنوان پیشخدمت و راننده سازمانی جنایی فعالیت میکرده به مرور وارد گروه آنها شده و با کمک دو تن از دوستانش به نامهای جیمی و هنری به طور رسمی وارد گروه میشود.
_منفورتررین نقشهای سینمای جهان کدامند؟
*«الی ساندی» با بازی «پل دانو» در فیلم سینمایی «خون به پا خواهد شد»
فیلم سینمایی «خون به پا خواهد شد»، اقتباسی از رمان «نفت!» اثر «آپتن سینکلر» (سال 1927 میلادی) به کارگردانی و نویسندگی «پل توماس اندرسون» در سال 2007 میلادی است.
«الی ساندی» با بازی «پل دانو» کشیشی پروتستانی است که هدفش گرفتن پول از پلانیو،شخصیت منفور و تنهای فیلم است تا بتواند یک کلیسا بسازد. پلانیو با او موافقت میکند تا وقتی که زمان اولین پرداخت پول فرا میرسد. پلانیو او را با تندی رد و به او بیاعتنایی میکند و کینه و دشمنی مادام العمری بین آنها به وجود می آید.
شخصیت «الی ساندی» در این فیلم به قدری حقیرانه و تنفربرانگیز به تصویر کشده شده است که مخاطب دوست دارد ای کاش او در خلال فیلم کشته شود.
«خون به پا خواهد شد» داستان یکی از حفاران کارکشتهٔ نفت (با بازی «دنیل دی لوئیس» است که ناگهان مطلع میشود که در دشتی در غرب آمریکا چاهی از نفت در حال تراوش از زمین است، فوری دست پسرخواندهاش را میگیرد و به آنجا میرود تا شانسش را در گرد و خاک بوستون بیازماید.
*«جار جار بینکز» با صداپیشگی «احمد بست» در «جنگ ستارگان اپیزود اول: تهدید شبح»
فیلم سینمایی «جنگ ستارگان اپیزود اول:تهدید شبح» به کارگردانی و نویسندگی «جرج لوکاس»، چهارمین فیلم از مجموعه فیلمهای جنگ ستارگان است که در سال 1997 در نقاط مختلفی مثل استودیو لیوِسدن و صحرای تونس ساخته شد.
با وجود نقدها و ارزیابیهای متفاوت از منتقدان، فیلم به فروش جهانی 924٫3 میلیون دلار دست یافت و اکنون پرفروشترین فیلم مجموعه جنگ ستارگان (سومین فیلم پرفروش مجموعه با احتساب نرخ تورم) و هشتمین فیلم پرفروش دنیا بهشمار میرود.
این فیلم درباره یک فدراسیون تجاری است که رفتوآمد به سیاره صلح جو نابو را به منظور حل یک کشمکش تجاری کهکشانی مسدود کرده است. رئیس مجلس سنای کهکشانی به طور محرمانه دو شوالیه را برای دیدار با فدراسیون تجاری و حل بحران به آنجا میفرستد، غافل از اینکه فدراسیون تجاری با شخصی مرموز همپیمان گشته که به آنها دستور داده است تا با ارتش عظیم آنها حمله کرده و دو شوالیه جدای را به قتل برسانند. این دو شوالیه از مهلکه گریخته و با پنهان شدن در یکی از سفینههای جنگی فدراسیون به روی سیاره نابو میروند. آنها به یکی از گونگنها (تیرهای از موجودات محلی سیاره) به نام جارجار بینکز برخورد میکنند که از شهر زیستگاه همنوعانش در زیر دریا، تبعید شده است و او در این سفر با آنها همراه میشود.
برخی منتقدان سینمایی از «جار جار بینکز» به عنوان تنفربرانگیزترین موجود فضایی سینمای جهان نام بردهاند و مخاطبان ترجیح میدهد که او در خلال فیلم کشته شود.
* امپراطور «کومودوس» با بازی «خواکین فونیکس» در فیلم سینمایی «گلادیاتور»:
فیلم سینمایی «گلادیاتور» سال 2000 میلادی به کارگردانی «ریدلی اسکات» ساخته شده است.
در این فیلم «خواکین فونیکس» و «راسل کرو» در مقابل یکدیگر ایفای نقش میکنند.
«گلادیاتور» داستان ارتش روم به رهبری ژنرال ماکسیموس است که در مبارزات خود بر آخرین گروه بربرها غلبه میکند و روم را نجات میدهد. امپراتور در بستر مرگ بدون توجه به پسر مکارش «کومودوس» از ماکسیموس میخواهد تا زمام امور را به دست گیرد و یک جمهوری مستقل پدید آورد. کومودوس پدر را به قتل میرساند و دستور اعدام ماکسیموس و خانواده او را در اسپانیا صادر میکند. ماکسیموس از مرگ میگریزد اما قادر به نجات خانواده اش نمیشود. یک تاجر برده او را اسیر میکند و به پراکسیمو میفروشد که کارش تعلیم گلادیاتور است. بدین ترتیب ماکسیموس راز و رمز گلادیاتوری را میآموزد و لیاقت خود را ثابت میکند.
*«شاهزاده ادوارد» با بازی «پاتریک مکگوهان» در فیلم سینمایی «شجاع دل»
فیلم سینمایی «شجاع دل» یا «دلاور» به کارگردانی «مل گیبسون» در سال 1995 توسط کمپانی «پارامونت» و «فاکس قرن بیستم» ساخته شد.
این فیلم که با بودجهای معادل 72 میلیون دلار ساخته شد، داستان جنگجویی اسکاتلندی و شجاع به نام «ویلیام والاس» (با بازی «مل گیبسون» ) است.
«والاس»، رهبری اسکاتلندیها را در اولین جنگ استقلال طلبی علیه ادوارد یکم بر عهده داشت. این فیلم در زمان خود نامزد 10 جایزه اسکار شد که در این میان توانست 5 جایزه را از آن خود کند.
این فیلم با استقبال مثبت منتقدان نیز روبرو شد آنچنانکه در سایت «روتن توماتوز»، از مجموع 100 امتیاز توانست امتیاز 78 را از آن خود کند.
«راجر ایبرت»، منتقد مشهور سینمای آمریکا نیز به این فیلم امتیاز 3 و نیم از 4 را داد و درباره آن نوشت: «شجاع دل» یک فیلم حماسی اکشن است که روح فیلمهای کلاسیک و شمشیربازانه هالیوود در آن جاری است.
البته در این میان مجله امپایر انگلستان در نظرسنجی سال 2005 خود، این فیلم را در صدر بدترین فیلمهایی که برنده جایزه اسکار بهترین فیلم شدهاند، قرار داد.
* «لرد دنهتور» با بازی «آنتونی هاپکینز» در فیلم سینمایی «ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه»
«پیتر جکسون»، فیلم سینمایی «ارباب حلقهها:بازگشت پادشاه» را در سال 2003 میلادی براساس فیلمنامهای اقتباس شده از جلد سوم رمانی با همین نام نوشته «جی. آر. آر تالکین» ساخت.
«ارباب حلقهها» در مجموع توانست 11 جایزه اسکار را از آن خود کند و با فروش یک میلیارد و یکصد هزار دلاری خود، در سال 2003 ششمین لقب پر فروش فیلم تاریخ سینما را از آن خود کرد.
«دنهتور» در فیلم «ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه»، که یکی از منفورترین شخصیتهای تاریخ سینما نام گرفته است، فردی احمق، شیطان صفت و در عین حال ترسناک است که مخاطب را به قدری از خود متنفر میکند که خودکشی او در فیلم حس آرامش را برای مخاطب به ارمغان میآورد.
این فیلم پس از دو سری اول این سهگانه با نامهای «ارباب حلقهها:یاران حلقه» و «ارباب حلقهها: دو برج» ساخته شده است.