به گزارش مووی مگ به نقل از صبا، مونا زندیحقیقی، مستندساز و کارگردان فیلم تحسینشده «عصرجمعه»، در انتشار نامهای سرگشاده نسبت به وضعیت کنونی فرهنگ و هنر و همچنین حمله یکی از نشریات هفتگی به سینماگران اعتراض خود را به حسن روحانی اعلام کرده است. متن نامه مونا زند حقیقی به این شرح است:
«با سلام و احترام به رئیسجمهور روحانی؛ آقای روحانی عزیز من به شما رأی دادهام و ایکاش امروز میتوانستم به پای رأیی که دادهام بایستم.
آقای روحانی شما و تمام سیاستمداران دیگر تا امروز هربار نیاز به رأی و حضور مردم در حماسههای سیاسی داشتید دست به دامان هنرمندان شدید و در تمام تنگناهای حلنشدنی، از نفوذ هنرمندان در دل مردم استفاده کردید و آنها را به میدان آوردید.
آقای روحانی، هنرمندان یک جامعه شأن آن جامعه هستند، آنها با اختلاس و زیرمیزی به محبوبیت نرسیدهاند که با تعویض دولت مهرشان از دل مردم بیرون برود. آقای روحانی از زمانی که شما پا به میدان گذاشتید انواع و اقسام بیحرمتیها، بیتوجهیها و سختگیریها را به هنرمندان بهویژه سینماگران به جان خریدیم چراکه امید بهبودی داشتیم و صبر! از جایگزینکردن مهرههای کلیدی به افراد ناکارآمد و غیرمتخصص در حوزه هنر گرفته تا انحصاریکردن سرمایه در دست افرادی که بدون آشنایی و سابقه کار فرهنگی، ناگهان تهیهکنندگان آثار هنری شدند. بیخاصیتی شوراها در صدور مجوزهای لازم برای خلق یک اثر و عقیمکردن ذهن هنرمندان و جهتدادن به تخیل و رؤیاهایشان.
اگرچه این رفتارها برای ما تازگی ندارد، اما قرار ما در دولت شما براساس گفتههایتان چیز دیگری بود.
آقای روحانی شما هم مثل دیگر سیاستمداران چند صباحی هستید و سپس میروید و بهتدریج خاطراتتان در ذهن مردم کمرنگ میشود اما هنرمندانی چون عباس کیارستمی، محمدرضا شجریان، بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی و بسیاری از هنرمندان ناب این کشور که حضور یک نفرشان برای اعتبار یک سرزمین کافی است، تا ابد نسلبهنسل در دل و یاد مردم با آثارشان زنده خواهند ماند.
آقای روحانی! شما که از ایستادگی و حق و حقوق و استقلال صحبت میکنید، چطور تاب میآورید اینهمه بیقانونی و بیحرمتی فرهنگی را؟!
شما که از فرهنگ و تمدن ارزشمند این سرزمین داد سخن میگویید چطور با اینهمه بیاحترامی و گستاخی و چنگزدن به حریم خصوصی هنرمندان شب آرام به بستر میروید؟!
بازشدن دوباره یک روزنامه… و فحاشی در برنامه سینمایی و تلویزیونی و… اگرچه نشان بیتفاوتی به فرهنگ و هنر و حیثیت کسانی است که سر بزنگاه آنان حاضر ميشوند اما یک خبر خوش دارد! قانونی برای منع هنرمند وجود ندارد!
اگر فرض کنیم روزنامهنگاران و نویسندگان این روزنامه هم از هنرمندان همین سرزمین هستند و درست شبیه به هنرمندانی که مورد اهانت قرار گرفتهاند، اتفاقا بعد از انقلاب اسلامی چشم به جهان گشودهاند و اتفاقا تمامشان در همین سرزمین رشد کردهاند و در همین کشور مدرسه و دانشگاه رفتهاند و تلویزیون دیدهاند و اتفاقا هیچکدامشان در کشورهای اجنبی درس نخواندهاند و توسط دشمنان ایران آموزش ندیدهاند، پس چه خبر خوشی!
هنرمند حق دارد اعتقاد و نظرش را بیمجوز به گوش مردم برساند. جسارت مدیران این هفتهنامه در بازنشرکردن نظراتشان نشان میدهد جامعه هنری نیاز به مجوز ندارد و نشان میدهد تمام شوراهای بیخاصیت باید صندلیها را تحویل بدهند. نشان میدهد هنرمند آزاد است حرف بزند! نقد کند! هرطور که میخواهد. بخش مثبت این حرکت نشان میدهد آنکس که خلق میکند آزاد است بیپروا حرف بزند و این خبر خوشی است که متأسفانه بهای سنگینی دارد!
با تأسف باید یادآور شوم این هرجومرج و بیاحترامیها در دوره شما اتفاق افتاده است، شما که مدیرانی در عرصه فرهنگ و هنر به کار گرفتید که به استناد بازگشایی همین یک هفتهنامه علیرغم اعلام سخنگوی ارشاد مبنیبر لغو مجوزش کارآمد نیستند! حرفهای نیستند! عاشق تصویر و عکس یادگاریاند! عاشق رسانه و سخنوریاند. چیزی شبیه به سفیران صلح!
آقای روحانی بهراستی چه کسانی سر کارند؟
ما؟
هنرمندان این سرزمین بیش از بقیه فعالان اجتماعی پوستکلفت شدهاند. شما نباشید، آقای احمدینژاد، ایشان نه، دیگری، اما این هنرمندان سالها ماندهاند پشت درهای بسته! تلفنهای بیپاسخ! بیجیرهومواجب!
آنها به شوق حسابهای بانکیشان در سوئیس کار نمیکنند، آنها با عشق به سرزمینشان کار میکنند، به افتخار عشق نام سرزمینشان در جهان کار میکنند. کاش شما سیاستمداران میدانستید چه سربازان ازجانگذشتهای دارید بیآنکه برایشان هزینه کرده باشید.
آقای روحانی عزیز کاش شما علمدار شوید
کاش دست از سر هنرمندان بردارید
کاش آنها را به حال خودشان بگذارید
کاش شما با خواندن الفاظ این هفتهنامه جریحهدار میشدید
کاش باور میکردید جامعه هنری تا سالها داغدار ازدستدا دن آقای کیارستمی خواهد ماند
کاش ما را رها میکردید
آقای روحانی من بهعنوان یک فیلمساز و یک شهروند که به شما رأی دادم، با وجود امکانات قابلقبول برای ترک وطنم، مثل بسیاری از هنرمندان دیگر زندگی در این سرزمین را ترجیح دادهام.
از شما میخواهم و خواهش میکنم بهعنوان رئیسجمهورم هرچهسریعتر به آشفتهبازاری که مدیرانتان در فضای هنرمندان به وجود آوردهاند سروسامانی دهید تا خدایناکرده حقی ناحق نشود!
از شما میخواهم به حقوق شهروندی ما احترام بگذارید.
از شما میخواهم تجدیدنظری جدی در مدیران فرهنگی و رویکردتان به موضوع هنر و فرهنگ بکنید.
شما یکبار در این سرزمین پیشقدم باشید!
فرهنگ و هنر و هنرمند را دوست بدارید!
آقای رئیسجمهور ما خستهایم!
دولت فرهنگی شما یک عذرخواهی بزرگ به جامعه هنری بدهکار است!»