صفحه اصلی > دیالوگ های ماندگار : اینجا بدون من ( دیالوگ های ماندگار )

اینجا بدون من ( دیالوگ های ماندگار )

1962686 489601304474331 1221800402 n

احسان : تو این دوره زمونه ،پسرای سالم دخترای سالمو نمیگیرن چه برسه شَلو

مامان : خفه شو.دهنتو ببند.به خدا یه بلایی سر اون رفیقت بیارم،مرغای آسمون به حالش گریه کنن

احسان : چرا ؟

مامان : چرا ! می بینی ! (در حال در زدن و صدا کردن یلدا)

احسان : مامان جان،آخه مگه رضا می دونسته…..می دونسته ما دعوتش کردیم،بیاد خواستگاری. اون فک کرده یه شب می خواد بیاد شام، مامان ‍…..

احسان : مامان اون کسی که باید حالشو بگیری خودتی،برا اینکه با این کارات داری دیوونمون می کنی.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها