داستان فیلم :
اسپارتاکوس ( کرک داگلاس ) که یک برده است، توسط اربابی خریداری می شود تا پس از آموزش تبدیل به یک گلادیاتور شود. اما او و دیگر بردگان با شورش در مدرسه موفق به فرار می شوند و…
کارگردان :
استنلی کوبریک : کارگردان و تهیهکنندهٔ یهودی تبار آمریکایی بود. بیشتر فیلمهای کوبریک اقتباسات ادبی هستند. فیلمهای کوبریک معمولاً جنجالی و همینطور مورد ستایش منتقدان واقع شدهاند. کوبریک به دقیق بودن و به نمایش درآوردن همه جزئیات دقیق در فیلمهایش معروف بود. به همین علت روش او در فیلمسازی کند و طولانی بوده، تا آنجا که گاهی میان دو فیلم او سالها وقفه میافتادهاست. او در طول ۴۸ سال فعالیت در حیطه کارگردانی تنها ۱۳ فیلم بلند ساخت. سبکهای گوناگون فیلمهایش و انزوای او چه در روش فیلمسازی و چه در مورد شخصیت فردی وی، او را مشهور ساختهاست. استنلی کوبریک یکی از معدود کارگردانان کمالگرا در تاریخ سینما به شمار میآید. کوبریک جزء معدود کارگردانهایی بود که همواره در انتخاب فیلمنامه ریسک میکرد. او فیلمهای خود را در ژانرهای گوناگونی میساخت.
وی در سال 1997 و در سن 70 سالگی درگذشت.
منبع : ویکیپدیا
بازیگران :
کرک داگلاس : کرک داگلاس با نام واقعی ایشور دانیلویچ و سپس ایسادور دمسکی و در نهایت با نام کرک داگلاس در سال ۱۹۱۶ در آمستردام ایالت نیویورک در خانوادهای یهودی به دنیا آمد.
وی در سال ۱۹۳۸ از دانشگاه سنت لاورنس فارغالتحصیل شد او پیش از جنگ جهانی دوم و پس از آن نقشهای کوتاهی را در برادوی ایفا میکرد. تا اینکه در سال ۱۹۴۶ برای اولین بار وارد سینما شد و در فیلم عشق عجیب مارتا ایورس به نقش والتر اونیل (یک الکلی ضعیفالنفس) در کنار باربارا استانویک و به کارگردانی لوییس مایلستون حضوری خاطره انگیز داشت.
پس از این فیلم داگلاس در فیلم مهم و با اعتبار از درون گذشته در کنار رابرت میتچم و به کارگردانی ژاک ترنر ایفای نقش کرد. حضور قدرتمند داگلاس در سینما با جریان مک کارتیسم در آمریکا همزمان گردید و شهرت و اعتباری که داگلاس در مدت کوتاهی بدست آورده بود بسیاری از شکاکان هالیوود را به این جوان یهودی بدگمان کرد.
حضور داگلاس در سینما تا سال ۱۹۴۹ با چهار فیلم دیگر همراه بود که مهمترین فیلم این دوره تنهایی قدم میزنم در کنار برت لنکستر بود اما سال ۴۹ برای داگلاس خوشیمن بود و وی در دو فیلم نامهای به سه همسر (جوزف ال منکیه ویچ) و قهرمان (مارک رابسون) ایفای نقش کرد.
نامزدی نقش اول اسکار برای فیلم «قهرمان» به نقش میدج کلی همهٔ نگاهها را به سوی داگلاس فراخواند. در سال ۱۹۵۰ کرک در دو فیلم «مرد جوان با یک شیپور» (کورتیز) و «باغ وحش شیشهای» (در کنار جین وایمن) حضور یافت. اما سال ۱۹۵۱ سال همکاری کرک با سه کارگردان افسانهای هالیوود بود که هر سه اثر نیز موفقیتهایی به همراه داشتند. یک داستان کارگاهی (ویلیام وایلر)، در امتداد مرگ و زندگی (رائول والش) و فیلم محبوب تک خال در آستین اثر بیلی وایلدر پرونده داگلاس را رنگین تر از گذشته کردند.
شیوه هر سال سه فیلم بازی کردن داگلاس تا سال ۱۹۵۵ ادامه داشت و وی در این سالها با کارگردانهای برجسته سینمای آمریکا همکاریهای متعددی داشت. وی در سال ۱۹۵۲ در سه فیلم درختان بزرگ، آسمان بزرگ هوارد هاکس و بد و زیبا وینسنت مینلی حضور یافت. فیلم بد و زیبا بهترین دستاورد وی در این سال بود.
در سال ۱۹۵۳ داگلاس سی و هفت ساله برای دومین بار بار با مینه لی همکاری کرد و حاصل این همکاری فیلم درخت سه عشق بود که موفقیت فیلم قبلی را تکرار نکرد دو فیلم تردست (ادوارد دیمیتریک) و کار عشق (آناتول لیتواک) دیگر کارهای داگلاس در این سال بودند.
سال ۱۹۵۴ داگلاس برای بار دوم ازدواج کرد که بر خلاف ازدواج قبلی اش دوام بسیار بیشتری داشت و این ازدواج تا به امروز برقرار میباشد. داگلاس از همسر اول خود دایان داگلاس صاحب دو پسر میباشد که مایکل داگلاس هنرپیشه فیلمهای (وال استریت، ترافیک، سندرم چینی و بازی) یکی از آنها میباشد. همسر کنونی وی آن بایدنس نام دارد که از وی صاحب دو فرزند میباشد.
اما در همین سال (۱۹۵۴) داگلاس فیلمهای اولیس در کنار آنتونی کویین و بیست هزار فرسنگ زیر دریا (شاهکار بیادماندنی ژول ورن) را در کارنامه هنری خود ثبت کرد سال ۱۹۵۵ کرک در فیلم اغلب مردها خطرناکند (مسابقه دهندهها) به کارگردانی هنری هاتاوی به نقش یک راننده اتوبوس ایتالیایی که آرزویش حضور در مسابقات جایزه بزرگ به عنوان یک راننده مشهور است حضور یافت.
مبارزه گر سرخپوست (آندره دتوت) و فیلم مهم مرد بدون ستاره (کینگ ویدور) دیگر کارهای وی در سال ۱۹۵۵ میباشند. یک سال بعد وی تنها در یک اثر ایفای نقش کرد که فیلم ارزشمند میل برای زندگی نام داشت و او را نامزد جایزه اسکار کرد در این فیلم داگلاس برای بار سوم با مینه لی همکاری کردو توانست نقش ونسان ون گوگ نقاش نامدار سبک پست امپرسیونیست را ایفا کند آنتونی کویین برای این فیلم صاحب جایزه اسکار گردید.
سال ۱۹۵۷ حضور داگلاس در دو فیلم خاطره انگیز جدال در اوکی کرال (در کنار برت لنکستر) و راههای افتخار (استنلی کوبریک) به نقش کلنل داکس همهٔ نگاها را به سوی وی جلب کرد. موفقیتهای پی در پی داگلاس باعث شده بود که دستمزد این ستاره سینما از ۲۵ هزار دلار برای فیلم از درون گذشته به ۳۵۰ هزار دلار برای فیلم راههای افتخار برسد.
وایکینگها (ریچارد فلیشر) ۱۹۵۸، آخرین قطار گان هیل (جان استرجز) ۱۹۵۹ دو فیلم مهم دیگر داگلاس پیش از ساخت اسپارتاکوس میباشند.
اسپارتاکوس اولین تجربه داگلاس در مقام تهیه کنندگی بود که وی در این فیلم بزرگ و یکتا با نوشتن نام دالتون ترامبو در تیتراژ فیلم تابوی ذکر نکردن نام شخصیتهای لیست سیاه مک کارتی را شکست و نام خود را به عنوان یکی از شخصیتهای تاثیر گذار تاریخ سینمای آمریکا ثبت کرد.[۲] همچنین تغییر کارگردان فیلم از آنتونی من به استنلی کوبریک دیگر خدمت داگلاس به عالم سینما میباشد بازی خیره کننده داگلاس در این فیلم او را به بالاترین مقامهای بازیگری در تاریخ سینما سوق داد به طوری که رای گیری با اعتبار AFI از او به عنوان هفدهمین ستاره سینما یاد کرد.
پس از اسپارتاکوس پرونده کاری داگلاس از فیلم خوب و مهم خالی شد و مهمترین کارهای وی بعد از سال ۱۹۶۰ به این شرح است: هفت روز در ماه می، راه پر خطر، دلیجان آتش، نظم، خشم.
کرک داگلاس در سال ۱۹۹۵ برای ۵۰ سال حضور در سینما مفتخر به جایزه با اعتبار اسکار گردید.[۳] همچنین در سال ۱۹۹۹ و ۲۰۰۱ به ترتیب جوایز یک عمر دستاورد AFI و مدال ملی هنر را دریافت نمود.
لورنس اولیویه : در ۲۲ مه ۱۹۰۷ در دورکینگ، سوری به دنیا آمد مادرش در جوانی درگذشت. اگر چه پسر پنج نسل از روحانیون انگلیکان محسوب میشد، اما گرایش خاصی به تئاتر و نمایشنامه در وجود خود احساس میکرد. همچنین پدرش تصمیم گرفت که پسرش هنرپیشه شود از این رو در سن ۱۷ سالگی به مدرسه هنرهای نمایشی رفت. او در کودکی کارش را در عرصهٔ هنر با اجرای نمایشنامه های شکسپیری آغاز کرد و در طی چند سال به یکی از بهترین بازیگران تئاتر لندن بدل شد او خیلی سریع در تئاتر پیشرفت کرد به طوری که بسیاری او را بهترین هنرپیشه تئاتر قرن بیستم میدانند. در سال ۱۹۲۶ به «کمپانی رپرتوار بیرمنگهام» پیوست. نخستین نقش مهم سینمای اش را در فیلم بلیت زرد بازی کرد، هرچند که خودش برای بازی در سینما چندان ارزشی قائل نبود. وی در سال ۱۹۴۸ برای بازی در فیلم هملت برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد گشت، وی کارگردانی فیلم را نیز بر عهده داشت و نامزد جایزه اسکار بهترین کارگردانی نیز گشت. اولیویه نقش «آرچی رایس» شخصیت برجستهٔ اثر «مهماندار» (۱۹۵۷) نوشته جان آزبرن را بر عهده گرفت. در سال ۱۹۷۰ به دلیل حمایت مردم، از زندگی شاهانه و اشرافی برخوردار گردید. در سال ۱۹۷۴ به بیماری اختلالات عضلانی و پوست دچار شد. از این رو بیش از هشت بار در هفته، نمیتوانست بر روی صحنه برود. در آخرین روزهای زندگی اجرای نقش شاه لیر نوشته شکسپیر را برای برنامه تلویزیونی پذیرفت. وی سرانجام بر اثر نارسایی کلیوی در ۱۱ ژوئیه ۱۹۸۹ در سن ۸۲ سالگی در خانه اش در نزدیکی استینین، ساسکس غربی درگذشت و در Poets’ Corner کلیسای وستمینستر به خاک سپرده شد.
جین سیمونز : در ۳۱ ژانویه ۱۹۲۹ در شهر لندن در انگلستان به دنیا آمد. وی در اوایل ۱۹۵۰ به دنبال قراردادی با هاوارد هیوز از بریتانیا به هالیوود مهاجرت کرد.
اوایل ۱۹۵۰ با بازی در فیلم آرزویهای بزرگ ساخته دیوید لین صاحب اعتبار ویژه شد. بعدها در فیلم هملت در کنار لارنس اولیویه نقش اوفلیا را عهده دار شد. سیمونز در فیلم بعدی خود بنام مردان و عروسکها درکنار مارلون براندو بسیار خوش درخشید. در سال ۱۹۶۰ در فیلم اسپارتاکوس ساخته استنلی کوبریک و در کنار کرک داگلاس هنر نمایی کرد فیلمی که برنده چهار جایزه اسکار شد و در نزد منتقدان جزو ماندگارترین آثار حماسی محسوب میشود. وی برای بازی در فیلم هملت نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد. از مهمترین فیلمهای وی میتوان به طلاق به سبک آمریکایی و المر گنتری و آخرین فیلم وی سایههایی در خورشید اشاره کرد. سیمونز در اواخر ۱۹۷۰ کمتر بر پرده سینما حاضر شد و فعالیت خود را به تئاتر و تلویزیون معطوف کرد.
جین سیمونز دوبار ازدواج کرد و جدا شد. او در ۲۰ دسامبر ۱۹۵۰ با استوارت گرانجر در آریزونا ازدواج کرد. در سال ۱۹۵۶، او و گرنگر شهروند آمریکا شدند. آنها در سال ۱۹۶۰ از هم جدا شدند.
در ۱ نوامبر ۱۹۶۰، او با ریچارد بروکز کارگردان ازدواج کرد و در سال ۱۹۷۷ جدا شدند. اگرچه هر دو مرد به طور قابل توجهی از سیمونز بزرگتر بودند، او انکار کرد که در همسرشان به دنبال وجهه پدرمانندی بوده است. پدرش وقتی او تنها ۱۶ ساه بود، درگذشت ولی او گفت “شوهرانم اصلاً شبیه پدرم نبودند. پدرم یک مرد ملایم و مهربان بود. همسرانم شلوغ تر و مستبدتر بودند… این اصلاً به سن ربطی ندارد… این به تلالو و شوخ طبعی مربوط است.
در مصاحبهای در سال ۱۹۸۴ در کپنهاگ، او در حال بازی در فیلم صفحات زرد بود و دربارهٔ ازدواجهایش گفت:شاید ساده باشد، ولی شما میتوانید دو ازدواج مرا اینطور خلاصه کنید که من وقتی میخواستم یک همسر باشم، جیمی (استوارت گرنگر) گفت: “من فقط میخواهم تو زیبا باشی.” و وقتی میخواستم آشپزی کنم ریچارد گفت: “پختوپز را فراموش کن. ما برای بازیگری آموزش دیدهایم -پس بازی کنیم!” بیشتر مردم فکر کردند در طول ازدواج اولم من درماندهام. این ریچارد بروکز بود که فهمید این غلط است و کمکم کرد روی پای خودم بایستم. من شکایت کردم که میترسم و او گفت که هیچ وقت از شکست نترس. هربار که صبح بیدار میشوی، به پیش میروی.
او دو دختر دارد؛ تریسی گرانجر و کیت بروکس که هرکدام از هر ازدواج او هستند. سیمونز در اواخر ۱۹۷۰ به به ایست کوست نقل مکان کرد صاحب خانهای در نیومیلفورد شد. بعداً او به کالیفرنیا برگشت و در سنتا مونیکا ساکن شد و تا زمان مرگش همانجا بود.
تونی کورتیس : با نام حقیقی برنارد شوارتز در سال ۱۹۲۵ در نیویورک متولد شد.در جوانی در زمان جنگ جهانی دوم به خدمت سربازی رفت. پس از پایان جنگ در سال ۱۹۴۹ اولین نقش سینمایی خود را به عهده گرفت.او در سال ۱۹۵۱ با جانت لی، هنرپیشه فیلم معروف روح هیچکاک، ازدواج کرد. دختر آنها جیمی لی کرتیس امروزه از ستارههای موفق هالیوود است.تونی کرتیس پس از جدا شدن از جانت لی با کریستینه کاوفمان، هنرپیشه آلمانی ازدواج کرد.تونی کرتیس در اواخر دهه ۱۹۴۰ به سینما راه یافت و در بیش از ۱۲۰ فیلم ظاهر شد.تونی کرتیس در فیلم ستیزه جویانمحصول ۱۹۵۸ به کارگردانی استنلی کریمربازی درخشانی ارائه داد و به خاطر آن نامزد جایزه اسکار شد.او در این فیلم به همراه هم زنجیر سیاهپوست خود (سیدنی پوآتیه) از زندان فرار میکنند، اما سرانجام دستگیر و به زندان عودت داده میشوند.
تونی کرتیس در سال ۱۹۵۹ با فیلم کمدی بعضیها داغشو دوست دارندبه کارگردانی بیلی وایلدربه شهرت جهانی رسید.او در این فیلم در کنار جک لمونو مریلین مونروبازی میکرد.بازی او در فیلم اسپارتاکوسبه کارگردانی استنلی کوبریککه در نقش یک برده آرام و مهربان در کنار رهبر بردگان (کرک داگلاس) ظاهر شد، از نقشهای به یاد ماندنی اوست.تونی کرتیس، به خاطر برش کوتاه موی سر، اندام ظریف و چهره آرامش بیشتر در نقش افراد بیآزار و ملایم ظاهر میشد، اما در زندگی عادی زیاد آرام نبود.نام او به خاطر ماجراهای عشقی یا مشروب و مواد مخدر بارها بر سر زبانها افتاد. او در طول زندگی شش بار ازدواج کرد و از او شش فرزند به جا مانده است. تونی کرتیس از اوایل دهه ۱۹۷۰ به بازی در سریالهای تلویزیونی پرداخت و به ویژه با سریال دو که در آن در کنار راجر مور (جیمز باند قبلی) ظاهر شد، محبوبیت فراوان پیدا کرد.
تونی کرتیس در بیست سال آخر زندگی در کنار بازیگری، به عنوان نقاش نیز مطرح شد. او در سال ۲۰۰۵ کتاب خاطرات خود را منتشر کرد به عنوان: یک شاهزاده آمریکایی. او در این کتاب از کودکی ناشاد و ماجراهای عشقی بیشمار خود گزارش داده است.
قلب تونی کرتیس هنرپیشه نامی هالیوود شامگاه چهارشنبه ۲۹ سپتامبر، ساعت ۹ و ۲۵ دقیقه به وقت محلی در خانهاش در نزدیکی لاس وگاسدر ایالت نوادادر سن ۸۵ سالگی از تپش بازایستاد
نکاتی که احتمالا درباره « اسپارتاکوس » نمی دانید :
استنلی کوبریک تسلطی به اجزای فیلمنامه نداشت و احساس می کرد پر از لحظات احمقانه است! او بعد از این فیلم، تصمیم گرفت کنترل کامل بر فیلمنامه داشته باشد تا هر تغییری که دوست دارد در آن اعمال کند.
کرک داگلاس که از کار کردن با کارگردان آنتونی مان در این فیلم ناراضی بود، او را از فیلم اخراج کرد و استنلی کوبریک را جایگزین کرد!
داگلاس برای اینکه بتواند ستارگان بزرگ سینما را در نقش های مکمل فیلم بازی دهد، به هرکدام از آنان فیلمنامه های متفاوتی نشان داد تا اهمیت نقش هایشان را به آنان یادآوری کند.
پیتر اوستینوف که برای بازی در این فیلم برنده اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد، تنها بازیگر فیلمهای استنلی کوبریک می باشد که برنده اسکار بهترین بازیگری شده است.
کرک داگلاس یکبار از استنلی کوبریک پرسید که نظرش درباره سکانس « من اسپارتاکوس هستم » چه هست؟ و کوبریک هم بلافاصله گفته : « ایده احمقانه ای هست! » . گفته می شود که داگلاس بی درنگ پس از شنیدن این جملات می خواسته کوبریک را اخراج کند!
صدایی که در جمعیت فریاد می زند : « اسپارتاکوس، اسپارتاکوس » در اصل متعلق به تیم فوتبال راگبی هست که در سال 1959 ضبط شد و در فیلم استفاده شد!
اینگرید برگمن، جین موریو و الا مارتینلی بازی در نقش وارینیا را نپذیرفتند.
برای مدتی کارگردانی فیلم به لارنس اولیویه نیز پیشنهاد شده بود اما او معتقد بود که حضورش به عنوان بازیگر – کارگردان میتواند به ضرر فیلم تمام شود.
زمانی که استنلی کوبریک نمای کلوز آپ از چهره اسپارتاکوس را در انتهای فیلم حذف کرد، کرک داگلاس از فرط عصبانیت با صندلی به او حمله کرد!
حدود 4 دقیقه از فیلمِ « اسپارتاکوس » مفقود شد و هرگز پیدا نشد! با اینحال صدای این سکانس موجود هست.
کرک داگلاس چندان با حضور جین سیمونز که بریتانیایی بود و لهجه بریتانیایی هم داشت، در فیلم موافق نبود. اما در نهایت به دلیل اینکه او بسیار زیبا بود حاضر شد قبول کند بازیگر فیلم باشد!
نویسنده دالتون ترامبو علاقه مند بود تا اورسن ولز نقش pirate را ایفا نماید.
کرک داگلاس در کتاب خاطراتش گفته که به این دلیل آنتونی مان را از کار اخراج کرد که او بیش از حد مطیع ستارگان فیلم بود!
در طول زمان فیلمبرداری، لارنس اولیویه به تونی کورتیس درس های بازیگری می داد تا عملکرد او بهتر شود و در عوض، تونی کوریتس هم به اولیویه بدنسازی می آموخت تا فیزیک بدنی اش بهتر شود!
کرک داگلاس علاقه مند بود تا در نقش اصلی « بن هور » بازی کند اما ویلیام وایلر چارلتون هستون را برای آن نقش می خواست و حتی با حضور داگلاس درنقش های فرعی این فیلم نیز موافقت نکرد. داگلاس گفته که در آن مقطع « اسپارتاکوس » را ساخت تا به وایلر ثابت کند که کمپانی او توان ساخت یک فیلم بهتر از « بن هور » را هم دارد!
استنلی کوبریک علاقه مند بود تا از آدری هپبورن در نقش وارینیا استفاده کند.
لارنس اولیویه برای بازی در این فیلم از یک بینی مصنوعی استفاده کرد.
جین موریو به دلیل اینکه در پاریس اقامت داشت و نمی خواست از این شهر خارج شود بازی در فیلم را نپذیرفت!
لارنس اولیویه در جریان فیلمبرداری درگیر جدایی اش از ویوین لی بود.
جوزف ال مانکویچ کارگردانی این فیلم را نپذیرفت.
نازنین آفاق
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگرد قانونی می گردد.
به کانال رسمی مووی مگ در تلگرام بپیوندید!
اسپارتاکوس : Spartacus
کارگردان : استنلی کوبریک
نویسنده : دالتون ترامبو
بازیگران :
کرک داگلاس / اسپارتاکوس
لارنس اولیویه / کراسوس
جین سیمونز / وارینیا
تونی کورتیس / آنتونینوس
زمان : 197 دقیقه
محصول : 1960
مهمترین افتخارات : برنده اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای پیتر اوستینوف ، بهترین فیلمبرداری ، بهترین کارگردانی هنری ، بهترین طراحی لباس. نامزد اسکار بهترین تدوین و بهترین موسیقی.