او در آن پست نوشت:
«کلاه قرمزی، موفقیتش را بیش از همه مدیون محبت هایی است که دنیا فنی زاده خرجش کرد و از جانش به او دمید. شخصی که حتی حاضر نشد وقتی دستش تا حدی لمس بود، عروسک گردانی این کاراکتر را رها کند و به فرد دیگری بسپارد.
کلاه قرمزی بیش از حد او را دوست دارد و به او وابسته است . . . برای دنیا، دست به آسمانیم.»
با انتشار این پست، بخشی از جامعه هنری کشور و علاقمندان به این مجموعه تلویزیونی طنز محبوب، از بیماری عروسک گردان معروف مجموعه آگاه شدند؛ اما صبح امروز، دست ها بار دیگر رو به آسمان شد تا برای عروسک گردان کلاه قرمزی، طلب آمرزش کنند.
ساعاتی پس از اعلام درگذشت این چهره معروف مجموعه تلویزیونی کلاه قرمزی، موجی از پیام های تسلیت توسط هنرمندان و چهره های معروف ایرانیان در اینستاگرام و دیگر شبکه های اجتماعی منتشر شد که برخی به انتشار خاطراتی از همکاری با دنیا در سالهای اخیر اشاره کردند و در گزارشی، به این موضوع خواهیم پرداخت.
حمید جبلی، دقایقی پس از انتشار رسمی خبر درگذشت دنیا نوشت:
«پس از چندین سال، از امروز دیگر کلاه قرمزی، رفیق و هم صبحتش را در کنارش ندارد. چقدر با او درد و دل میکردی و گویا از جان خودت به او دمیده بودی.»
پر کشیدنت بسیار برایمان زود بود و هیچوقت نبودنت را در کنارمان، باور نمیکنیم.
اما شاید برای شما جالب باشد که کمی درباره دنیا و فعالیت های ایشان در یک دهه اخیر بدانید و با این هنرمند فقید، بیشتر آشنا شوید. گزارش امروز سرویس هنری روزیاتو، نگاهی دارد به دنیا فنی زاده از قاب های گوناگون.
با ما همراه باشید.
داستان دنیا: داستان نوستالژی
۲۰ آبان ۱۳۴۶، روزی بود که دنیا به دنیا آمد، اما عروسک گردان یکی از نوستالژیک ترین شخصیت های عروسکی ایران، زود، هواداران کلاه قرمزی را تنها گذاشت.
دنیا فنی زاده، گر چه سالها در پشت صحنه در مجموعه تلویزیون کلاه قرمزی و برخی از مجموعه های عروسکی سیما، نقش آفرینی کرد، اما چهره وی را خیلی کم در کادر جعبه سیاه و یا روی مجلات شاهد بودیم. اما پدر ایشان که در اسفند ۵۸ درگذشت، چهره شناخته شده تری برای عاشقان سینما و تلویزیون قبل از انقلاب بود.
پدر دنیا، پرویز فنی زاده، کار خود را در روزنامه اطلاعات آغاز کرد و سپس بعد از گذراندن دوره های هنری در تهران، وارد فعالیت های تئاتر و سینما و تلویزیون شد. ۱۹ فیلم سینمایی و ۷۰ نمایش، بخشی از کارنامه هنری پدر دنیا را تشکیل می دهند و سریال های معروفی چون دایی جان ناپلئون و سلطان صاحبقران، از جمله شاخص ترین آثار وی به شمار می روند.
بیماری کهنه که مدتها پرویز با آن دست و پنجه نرم می کرد، سبب شد که وی در سن ۴۲ سالگی، در بیمارستان ایرانمهر تهران از دنیا برود. گویا بیماری در سنین میانسالی، افیونی برای خانواده فنی زاده است. دنیا نیز پس از مدت ها تحمل بیماری، در سن ۴۹ سالگی در تهران درگذشت.
او به واسطه شغل پدر که در جشنواره های مختلف هنری به خصوص در عرصه کودک و نوجوان حضور داشت، با عروسک گردانی برای کودکان آشنایی پیدا کرد.
وی از کودکی، علاقه خاصی به عروسک و عروسک گردانی و فعالیت های مختلف در این حوزه نشان داد و با تولیدات عروسکی شهرهای مختلف کشور آشنا گشت. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ایران، یکی از محفل هایی بود که سبب شد تا استعداد و ذوق هنری دنیا، پرورش یافته و او را وارد عرصه حرفه ای عروسک گردانی در ایران کند.
تحصیل در رشته عروسک گردانی سبب شد تا دنیا، آینده کسب و کار و فعالیت های هنری خود را در این عرصه که به فعالیت هنری پشت صحنه معروف است، اختصاص دهد. شاد کردن کودکان، یکی از آرزوهای دنیا بود که به نظر می رسد به عنوان یکی از سخت ترین و لذت بخش ترین کارهای دنیا، او توانست با نوستالژی موفقی چون کلاه قرمزی، در این مسیر به آنچه می خواست، یعنی موفقیت دست یابد.
وی گر چه در سالهای نوجوانی، پیشنهاد بازی در فیلم های کارگردانان صاحب نامی چون بهرام بیضایی را داشت، اما سعی کرد به علاقه دیرینه خود که فعالیت در عرصه کودکان بود، متعهد مانده و سلبریتی شدن روی پرده نقره ای را به لقایش بخشیده و در گمنامی، به شهرت برسد.
او عروسکگردانی فیلمهای سینمایی «کلاه قرمزی و پسرخاله»، «کلاه قرمزی و سروناز»، «نخودی»، «کلاه قرمزی و بچهننه»، مجموعههای تلویزیونی «زاغچه کنجکاو»، «هادی و هدی»، «بزبز قندی»، «اتل متل»، «صندوق پست»، «قصههای خاله عنکبوت»، «جقجقه و فرفره»، «جینگیل و فینگیل»، «قصههای خاله قورباغه»، «روباه و خروس»، «دارا و سارا»، «رفوزه»، «قصههای آتقی»، «قصههای هاجر»، «موش نمکی»، «خانه گلپرانیا»، «شنگول و منگول»، «عطر و گلاب بپاشید» و «کلاه قرمزی» را در کارنامه هنریاش دارد.
فعالیت هنری دنیا
دهه شصت، دهه نوستالژی های ایران به خصوص در عرصه سریال و کارتون های دیدنی بود. کسانی که متولد دهه شصت هستند، شاید برنامه عروسکی چتر با آواز باران را به یاد دارند که در اواخر سال ۶۴، روی آنتن شبکه اول سیما رفت.
این نخستین تجربه حرفه ای دنیا فنی زاده در عرصه عروسک گردانی در رسانه ملی بود که آن روزها، میلیون ها ایرانی را در طیف های مختلف سنی، پای جعبه سیاه می کشاند و از دنیای لایک و فالو و هشتگ ها هم خبری نبود.
در آن برنامه، ۲ عروسک جوجه وجود داشت که فنی زاده، عروسک گردانی و همچنین آواز خوانی یکی از آن ها را عهده دار بود. فعالیت در مجموعه زاغچه کنجکاو که اثری در کارنامه رضا فیاضی بود، از جمله فعالیت های عروسک گردانی دنیا در دهه شصت به شمار می رود.
موفقیت های عروسک گردانی دنیا در شبکه اول سبب شد تا کم کم، کارگردانان و تهیه کنندگان تلویزیون گروه کودک و نوجوان، به کار او اعتماد کرده و جای پایش در رسانه ملی تثبیت شود. گربه آواز خوان که اثری از استاد کامبوزیا پرتوی بود نیز در کارنامه هنری دنیا دیده می شود.
برنامه صندوق پستی که در سال ۱۳۷۳ با مجری گری ایرج طهماسب و حمید جبلی روی آنتن شبکه اول سیما رفت، زمینه حضور کلاه قرمزی را در رسانه ملی فراهم کرد. ژولی پولی، گلابی و فرفره در کنار عروسک کلاه قرمزی، شخصیت های دوست داشتنی این مجموعه بودند که راه را برای شهرت کلاه قرمزی و دنیا فنی زاده در آینده هموار نمود.
کلاه قرمزی با عروسک گردانی دنیا توانست از اوایل دهه هفتاد، به عنوان یکی از کاراکترهای عروسکی مشهور نیم قرن اخیر ایران، مسیر موفقیت را یکی یکی طی کند و حتی کارش به سینما نیز برسد.
عروسک گردانی کاراکترهایی مانند خاله قورباغه و شهر موشها، از جمله دیگر فعالیت های هنری دنیا در ۲۰ سال فعالیتش در عرصه مربوطه محسوب می شوند.
مجموعه تلویزیونی کلاه قرمزی در سال های ۸۸، ۹۰، ۹۱، ۹۲، ۹۳ و ۹۴ برای شبکه دوم سیما ساخته شد، معمولاً ۲۲ قسمت ۴۵ دقیقه ای بود و هر سال، به عنوان یکی از پر بیننده ترین برنامه های رسانه ملی به شمار می آمد. در این مجموعه تلویزیونی، علاوه بر عروسک های نوستالژی کلاه قرمزی و پسر خاله، عروسک های دیگر هم به دنیای این مجموعه وارد شدند که از آن جمله می توان به پسر عمه زا، جیگر، ببعی و فامیل دور اشاره کرد.
در مجموعه تلویزیونی عروسکی معروف کلاه قرمزی، بازیگرانی چون: حمید جبلی، محمد رضا هدایتی، بهادر مالکی، محمد بحرانی، نگار استخر، کاظم سیاحی، علی سرایی، هوتن شکیبا و محمد لقمانیان حضور داشتند.
از دنیا، چندی قبل در گفتوگویی، پرسیده بودند که «اگر کلاهقرمزی باشد و شما نباشید»، گفته بود:
«دو جور نبودن هست. این که من کلاً نباشم که این را فقط خدا میداند یا این که من دیگر عروسکگردانش نباشم. که غمانگیز است. نه این که تازه با این مسئله روبهرو شده باشم. قبلاً هم به آن فکر کردهام. اگر روزی گروهم که با آنها کار میکنم صلاح بدانند که کنار کلاهقرمزی نباشم، قبول میکنم. فقط یک خواهش از آنها دارم: این که اجازه دهند در کار باقی بمانم، حتی اگر قرار نباشد عروسکگردانی کنم.»
درباره بیماری دنیا
مرگ دنیا فنی زاده، خاطره تلخ درگذشت پوپک گلدره و برخی دیگر از شخصیت های فعال هنری عرصه کودکان و نوجوانان کشور را زنده کرد. فنی زاده، مهر ماه امسال در یک گفتوگوی تلفنی در برنامهی تلویزیونی، درباره بیماریش سخن گفته بود:
«من اکنون ۱۰ سال است که درگیر این بیماری هستم و حدود ۲ تا ۳ سال است که وضعیتم سختتر شده و دست راستم لمس شده و درگیر شیمی درمانی گشته ام.
سال گذشته هم توانستم با دست چپ عروسک گردانی کنم چون تا جایی که بتوانم عروسکم را به کسی نمیدهم. او دربارهی اینکه چقدر عروسک گردانی روی بیماری وی تاثیر داشته است، مطرح کرده بود: بسیاری از عروسک گردانها از من میپرسند که آیا عروسک گردانی باعث این بیماری شده است یا خیر، اصلاً اینگونه نیست و هیچ ارتباط علمی هم بین این دو وجود ندارد.»
بیماری دنیا فنی زاده که در نهایت سبب مرگ وی شد، سرطانی به نام سارکوم یوئینگ است. شاید تا کنون نام این بیماری عجیب را نشنیده باشید و شاید از این پس، به دلیل از پا در آوردن این شخصیت هنری محبوب عرصه کودکان، به فهرست بیماری های مورد نظر و توجه رسانه ها وارد شود.
در واقع، سارکوم یوئینگ، سرطانی است که عضلات دست دنیا را مورد حمله قرار داده بود. همان دستی که با آن به عروسک کلاه قرمزی روح می داد. متاسفانه علاوه بر عضلات دست، عضلات پشت گردن دنیا فنی زاده هم درگیر شده بودند.
بیماری سارکوم نوعی از سرطان است که در بافتهای نرم بدن به وجود میآید. مقصودمان از بافت نرم بدن هم شامل عضلات، اعصاب، چربیها یا اندامهای بدن است که احتمال دارد درگیر این بیماری شود. این نوع سرطان وقتی اتفاق میافتد که سلولهای بافت نرم بدن از شکل نرمال و طبیعی خود خارج شده و کمکم به سلولهای سرطانی تبدیل میشوند.
یعنی آنها از حالت نرمال خارج شده و رشد غیرنرمال پیدا میکنند. انواع مختلف سرطان سارکوم وجود دارد که به بافتی که درگیر میشود، بستگی دارد. این بیماری میتواند در هر جایی از بدن (حتی دیواره شکم یا قفسه سینه) مشاهده شود و بافتهای نرم بدن را درگیر کند اما معمولاً در بازوها و ساقها بیشتر از سایر اندامهای بدن رویت می گردد.
معمولاً بیماری مورد اشاره در مراحل اولیه علائم مشخص و واضحی ندارد اما شایعترین و اولین علامتی که بیمار متوجه آن میشود، تودهای است که چند هفته تا چند ماه وجود داشته باشد و از بین نرود. این توده معمولاً رشد آرام دارد و بیمار احساس درد نمی کند.
این توده روی بافتهای نرم شکل میگیرد و بیشتر شبیه یک برآمدگی است. البته این را هم باید گفت که هر برآمدگی که در بافتهای نرم بدن وجود داشته باشد به این معنا نیست که فرد حتماً به سارکوم بافت نرم مبتلا شده است، اما بههرحال یکی از علائم این بیماری وجود همین برآمدگیهاست که نیاز به بررسی دارد. بنابراین اگر فردی متوجه برآمدگی یا تودهای در بدن شد که به آرامی رشد میکند و برطرف نشده است حتماً باید با پزشک مشورت کرده و بررسیهای لازم را انجام دهد.
در مواقعی که بیمار در سطح پیشرفته بیماری قرار داشته باشد و بسته به محل توده، ممکن است درد هم با این تودهها همراه شود، خصوصاً اگر توده در ناحیه شکم باشد. بهعلاوه بسته به اینکه توده در کجای بافت (در این پرونده بافت دست) قرار گرفته باشد، تا چه حد عضلات، تاندونها و اعصاب آن را درگیر کرده باشد، اندازه توده چقدر باشد و… ممکن است در موارد پیشرفتهتر، حرکت دستها هم مختل شود.
گفتنی است، مراسم تشییع زنده یاد فنی زاده، امروز ۵ شنبه (۹ دی ماه) ساعت ۹:۳۰ صبح از خانه سینما، ساختمان وصال برگزار شد. پیکر خانم فنی زاده، در طبقه فوقانی مزار مرحوم مهین بزرگی (پیشکسوت عرصه گویندگی و دوبله سینما و تلویزیون) آرام گرفت.