نگین توانا : مهمترین اتفاق این هفته جمع شدن نویسندگان سایت در یک مکان واحد بود! البته در این بین تنها آقای علیزاده به دلیل بُعد مسافت و اینکه هزاران کیلومتر سفر در عرض کمتر از 3 روز هر انسانی را دچار تشنج و کمردرد می کند، ترجیح داده شد که در این ملاقات نباشند. البته چیزی را هم از دست ندادند چراکه این قرار باعث شد تا ما با یک تصمیم عجیب و غریب از آقای کریمی روبرو بشیم و آن هم اینکه ایشان همه ما را مجبور کردند تا مبلغی را به عنوان کمک مالی به قحطی زدگان سومالی اهدا کنیم! باید نکته ایی را اعتراف کنم و آن اینکه تابحال چنین کاری را انجام نداده بودم و این اولین تجربه ام بود! احساس بسیاری خوبی دارم هرچند جیبم خالی شد.! تا هفته بعد خدانگهدار
دُرسا کیانفر : خب من به این دوستان گفته بودم که جمع شدن نویسندگان در یکجا آن هم با توجه به اینکه هیچکدام در یک مکان نیستند، می تواند آثار مخربی به همراه داشته باشد اما به گوشی کسی نرفت که نرفت. البته نگین و امیر فکر می کردند که این جمع خیلی هیجان انگیز می شود اما این آقای میثم طبق معمول یکدفعه ایی به سرشان زد و اینبار حس انسان دوستانه شان گل کرد تا به قحطی زدگان سومالی کمک کنند! بنابراین نه تنها خودش دست به کار شد بلکه ماها رو هم مجبور به انجام این عمل خیرخواهانه کرد و به همین دلیل جیب مبارک بچه ها به نفع مردم سومالی به جنبش افتاد! البته فکر می کنم برعکس بیشتر تصمیمات غلطی که که مردها در زندگی شان می گیرند، گرفتن این یکی تصمیم هوشمندانه بود. مطمئنم سوژه رو به دست یکی دادم! تا هفته بعد خدانگهدار
محب زاهدی : پیشنهاد کمک به سومالی از نظر من فکر خوبی بود. به نظرم لازمه که در اوج خوشحالی به یاد مشکلات مردم باشیم و سعی در فراهم کردن اسباب راحتی آنها داشته باشیم. چقدر یه لحظه شبیه این اخبارها صحبت کردم! این هفته بخاطر اینکه با همه بچه ها ( به جز محمد عزیز که امیدوارم در قرار بعدی او را ملاقات کنم ) ملاقات کردم بسیار خوشحالم. این بچه ها بسیار پرانرژی تر از آن بودند که فکر می کردم. ترغیب شدم تا بیشتر آنها را ببینم. البته امیدوارم میثم مجبورمان نکند که دارایی مان را در همان لحظه به حساب سومالی ها بریزیم! تا هفته بعد خدانگهدار
امیر گلسفیدی : واقعاً جا خوردم ! اصلا انتظار نداشتم که مهمترین اتفاق هفته من کمک مالی به قحطی زدگان سومالی باشد. هرچند که شاید مبلغی را از دست داده باشم اما احساس رضایتی که از این کار دارم لذت بخش تر از هرچیز دیگری است. شاید لازم باشه اهدای خون هفتگی رو هم آزمایش کنم!
میثم کریمی : این هفته ویدئویی از شرایط زندگی مردم کشور سومالی مشاهده کردم که کل روز من را خراب کرد! در این صحنه کودکی از فرط تشنگی و گرسنگی به زمین افتاده بود و توان حرکت نداشت و در پشت او حیوانات و پرندگان ( لاشخورها!) به آرامی به او نزدیک می شدند تا کارش را یکسره کنند!. تاثیر این صحنه بر من به قدری بود که تصمیم گرفتم از ملاقات به وجود آمده بین بچه های سایت استفاده کنم و در حد توانمان مبلغی را به عنوان کمک به سومالی اهدا کنیم. منِ کمترین از شما هم می خواهم در حد توانتان به این کشور کمک کنید زیرا اگر وضع به همین منوال پیش برود این کشور به زودی تبدیل به گورستانی عظیم با میلیون ها جنازه خواهد شد. تا هفته بعد خدانگهدار
محمد علیزاده : واقعا باورم نمیشه یه هفته گذشت و در حال نوشتن مطالب این هفته هستم واقعا شکفت انگیزه که چگونه زمان اینفدر سریع می گذره فکر کنم علتش خوب و مفید بودن همکاریم با مووی مگه یعنی الان دو هفته ای میشه که تو مووی مگ می نویسم ولی یه بار هم احساس خستگی نکرده ام مووی مگ به من انرژی میده یه چیز دیگه این که استقبال خوانندگان عزیز از خبر مرگ ناگهانی اندی ویتفیلد واقعا برای من شگفت انگیز بود در طی فقط 3 روز مطلبم 2200 بازدید کننده داشته که شوکه شدم.
حالا اونقدر که از مووی مگ راضیم از خودم راضی نیستم من خانم توانا رو خیلی اذیت می کنم امیدوارم از دلش در بیارم در عرض این دو هفته خیلی به من کمک کردن من فکر می کردم شاگرد اول کلاس انشا بودن به معنی بهترین نویسنده سایت بودنه ولی تازگی ها فهمیدم اینطور نیست شاید مفید باشه ولی کاملا هم اینطور نیست
با تشکر از شما و خانم توانا و سایر نویسنده ها هفته خوبی داشته باشید.