صفحه اصلی > اخبار سینمای جهان : مصاحبه ای با تیم برتون / برتون از همکاری های پربارش با جانی دپ می گوید

مصاحبه ای با تیم برتون / برتون از همکاری های پربارش با جانی دپ می گوید

image 1396060212210204 1439350594

تیم برتون آدم غیرقابل درکی است. درباره او می‌گویند؛ باید بوربنک کالیفرنیا را دیده باشی که بتوانی تیم برتون و دنیایش را درک کنی! شهر کودکی تیم کوچک با حال‌وهوای شهرک‌های دهه پنجاهی یا دهه شصتی که هوایش همیشه آفتابی بود. آن‌جا و در آن آرامش شگفت بود که تیم برتون به فیلم‌های هیولایی علاقه‌مند شد، چون به گفته خودش کاملا در تضاد با محیطی بود که در آن بزرگ می‌شد.

به گزارش مووی مگ به نقل از روزنامه شهروند، تیم برتون به داشتن حسی تلخ و سیاه از طنز مشهور است، اما می‌گوید خودش را آدم تلخ و سیاهی نمی‌داند، چون حس می‌کند زندگی یکجور سفر است؛ بعضی وقت‌ها خوب و بعضی وقت‌ها واقعا وحشتناک. این گفت‌وگویی است که نیویورک تایمز با برتون انجام داده است.

درباره تو می‌گویند؛ به‌رغم این‌که یک گروه ثابت همیشگی نداری- مثل برخی‌ها که همیشه با یک گروه کار می‌کنند؛ اما در عین‌ حال بازیگران تمام کارهایت بارها و بارها در کارهایت بازی کرده‌اند.

این‌جا من نمی‌خواهم به انتقادهایی که شنیده‌ام پاسخ بدهم. مردم همیشه در این مورد می‌گویند که ‌ای‌بابا برتون که دوباره سراغ اون بازیگر زن رفته؛ یا دوباره که از اون بازیگر مرد استفاده کرده است، اما من باید بگویم که از وجود همه آدم‌هایی که تا به‌حال با آنها کار کرده‌ام، لذت می‌برم. در واقع اگر ببینم یک بازیگر برای یک نقش خوب است، خب خوب است دیگر، چه قبلا با او کار کرده باشم، چه نه.

مثلا جانی دپ. شما با جانی دپ نخستین‌بار در فیلم ادوارد دست قیچی کار کردید. چه چیزی باعث شد با او ارتباط برقرار کنی و دوباره بخواهی با او همکاری داشته باشی؟

روز اولی که جانی دپ را دیدم، به نظرم رسید او یکی از آن جوان‌های احمق و سرکش است، ولی هر چه زمان گذشت و وقتی با هم معاشرت کردیم، کم‌کم متوجه شدم چنین آدمی نیست. در واقع هرچه گذشت، دیدم کسی است که در موردش می‌شود گفت، متناسب با تمام ویژگی‌های شخصیتی مثل ادوارد دست قیچی بود. ما سر فیلمبرداری آن فیلم در دمای ٣٣ درجه در فلوراید کار می‌کردیم و او یادتان است که نقش و گریمش جوری بود که نمی‌توانست از دست‌هایش استفاده کند. او در فیلم باید لباس چرم می‌پوشید و از سر تا نوک پایش با گریم پوشیده شده بود. شاید به این دلیل بود که مرا بشدت تحت‌تأثیر قدرت و استقامتش قرار داد. یادم هست جک نیکلسون کتابی درباره تئاتر ماسک به من نشان داد و این‌که چطور این سبک کار می‌تواند چیز دیگری را در آن آدم رها کند. من همیشه تحت‌تأثیر کسانی قرار دارم که مشتاق هستند این کار را انجام دهند، چون خیلی از بازیگر‌ها نمی‌خواهند با ابزار پوشیده شوند.

آیا با گذر زمان و تثبیت جایگاهت رابطه‌ای که با جانی داشتی، تغییر کرد؟

در مورد او یک نوع ایجاز و به عبارت بهتر همیشه یکجور خلاصه‌نویسی وجود دارد. در واقع جانی دپ همیشه می‌تواند جمله‌های سخت و طولانی فیلمنامه را کوتاه کرده و به زبان معمولی و روزانه سینمایی تبدیل کند. می‌توانم بگویم که او برای من بیشتر یک بازیگر بوریس کارلوفی است؛ از آن‌هایی که در رسانه‌ها به نام یک بازیگر شخصیت شناخته می‌شوند، نه یک ستاره یا نقش اصلی. تنها چیزی که عوض شد و من خیلی به آن توجهی نشان ندادم، این بود که دنیای بیرون چطور این رابطه را درک می‌کند؛ اوه، چرا دوباره داری با جانی کار می‌کنی؟ چرا این‌بار با جانی کار نکردی؟ من از عهده‌اش برنیامدم. بالاخره این حرف‌ها را رها کردم.

در کارنامه‌ات به خیلی جاها رسیده‌ای. اما آیا هنوز هم جنبه‌هایی از موفقیت و شهرت هست که همچنان بخواهی آن را به دست بیاوری؟

چه‌جوری؟ مثلا نفوذ فراوان در ادارات دولتی؟

نه؛ چیزی مثل چندین‌بار بردن جایزه آکادمی اسکار.

من از کودکی تا امروز همیشه از فیلم‌هایی مثل دکتر فیبز خوشم آمده است. در واقع با فیلم‌هایی بزرگ شده‌ام که همیشه در تضاد با فیلم‌های مورد پسند آکادمی بودند. شاید به این دلیل باشد که هیچ‌وقت اسکار جایزه‌ای نبوده که بخواهم آن را به دست بیاورم. این موضوع را درباره فیلم‌ساختن هم می‌توانم بگویم. من قبلا هیچ‌وقت، چه در کودکی و چه جوانی نمی‌گفتم که می‌خواهم فیلمساز باشم یا مثلا می‌خواهم فیلم‌هایم را در فلان‌جا مثلا در موزه هنرهای مدرن به نمایش بگذارم. به‌عنوان فیلمساز، وقتی این‌طوری فکر کنی، یعنی توی دردسر افتادی، اما در عوض اگر چیزی تو را وادار به تعجب کند، اتفاق خوبی است. همین‌طور که جلوتر می‌روی، نایاب و نایاب‌تر می‌شود، اما هرچیزی مثل این می‌تواند کاملا ویژه باشد. در این جنبه از کار البته من هنوز خیلی مانده تا به وودی آلن برسم.

بچه‌هایت الان آنقدر بزرگ شده‌اند که بتوانند فیلم ببینند. آیا سعی کرده‌ای ذائقه‌شان را تحت‌تأثیر قرار بدهی؟

خیلی تحت‌فشارشان نگذاشته‌ام. وقتی فیلم محبوب دخترم جنگ گارگانتواس بود، خیلی احساس غرور می‌کردم، ولی حالا که سنش بیشتر شده، کمی سلیقه‌اش فرق کرده است. من علاقه خودم را به آنها تحمیل نمی‌کنم. باید به آنها اجازه بدهی راه خودشان را پیدا کنند.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها