در حالی که هر بازیگر بسیار مطرحی نیز میتواند در کارنامهاش فیلمهایی داشته باشد که خیلی به وجود آنها افتخار نمیکند، نگاهی به چنین آثاری میتواند جالب باشد.
به گزارش مووی مگ به نقل از بانی فیلم، بسته به این که بازیگران چگونه برنامههایشان را انتخاب کنند و مدیر برنامههای آنها چه چیزهایی را به آنها پیشنهاد کند، می توان ترکیبی متنوع از فیلمها را در کارنامه بازیگران مشاهده کرد. داستانی که اما استون در فیلم «لالالند» تصویر میکند نیز یادآور همین روند است.
با این یک تست بازیگری بد تا مرحلهای در حد مسئلهای خصوصی باقی میماند، یعنی عموم مردم هرگز نمیتوانستند ببینند یک بازیگر مطرح چقدر راحت میتوانست شانس خود را برای شهرت خراب کند. این مساله حداقل مسئلهای خصوصی بود تا این که یوتیوب اختراع شد. با یک جستجو میتوان به این موارد برخورد.
اما بدترین فیلمهایی که بهترین بازیگران در کارنامه شان دارند کدامها هستند؟
کریس کلاین و «ماما میا»
با یکی از بداخلاقترین بازیهای این مجموعه از بدها شروع می کنیم. هر چند بازی کریس کلاین در نسخه تمرینی «مامامیا» همه فیلم را نابود نکرد، اما حسابی خود او را خراب کرد؛ اما به نوعی خود ماجرای فیلم را هم تغییر داد. در بازی ای که او ارایه کرده، به وضوح میتوان به این نتیجه رسید که شخصیتی که بهتر میبود توسط دومینیک کوپر اجرا شود، باید شخصیتی ملایم باشد نه شخصیتی که تصور کنی یک قاتل سریالی است که میتواند با شخصیت مندی مورشکننده کنار بیاید و جور شود! در واقع هم چنین اتفاقی افتاد و با انتخاب کوپر در عمل نتیجه خیلی بهتری به دست آمد . این فیلم که محصول سال ۲۰۰۸ است یک کمدی رمانتیک موزیکال به کارگردانی فیلیدا لوید است که با اقتباس از یک نمایش موزیکال بریتانیایی به همین نام ساخته شد. این نمایش موزیکال بر پایه ترانههای گروه موسیقی آبا در سال ۱۹۹۹ به صحنه رفت.
ترانههای خوانده شده در فیلم «ماما میا!»، همگی با صدای اصلی هنرپیشگان ضبط شدهاند و مریل استریپ برای بازی در این فیلم نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب در رشته بهترین هنرپیشه زن فیلم موزیکال یا کمدی شد. آماندا سیفرید، پیرس برازنان، کالین فرث، استلان اسکارشگورد، جولی والترز و کریستین برنسکی دیگر بازیگران فیلم بودند.
در حالی که ابتدا قرار بود کریس کلاین یکی از بازیگران فیلم باشد، اما در نهایت کوپر جایگزین وی شد. اما نسخه اودیشن وی که در یوتیوب قرار گرفت، همه را متفقالقول کرد که این جایگزینی باید انجام میشد. خود او هم اقرار کرد که اصلا انتخاب خوبی برای ایفای این شخصیت نبود.
برد پیت در «باز افروختگی»/ Backdraft
گرچه برد پیت هرگزدر این فیلم بازی نکرد، اما نسخهای از این فیلم وجود دارد که در واقع اودیشن برد پیت برای این فیلم است. در این نسخه تمرینی میتوان برد پیت را در فضای فیلم ران هاوارد دید که در نقش برایان مککافری بازی میکند. ودر این فضایی که با حضور برد پیت ایجاد شده مک کافری بیشتر یک گاوچران فضایی است و روش ارایه این شخصیت از سوی وی تنها شامل بیان یک ردیف از کلمات میشود که انگار حتی خود او نمیفهمد برای چه دارد از دهانش درمیآید و گویی یک گوی کوچک نامریی که روی شانه او قرار گرفته دارد همه این ها را زمزمه میکند. در این نسخه از فیلم رانهاوراد همه چیز انگار دارد برای همیشه میسوزد و خود مککارفی نیز در مرکز این شعلهها قرار دارد. در نهایت ویلیام بالدوین برای ایفای این نقش انتخاب شد.
«بازافروختگی» یک فیلم در سبک اکشن و مهیج به کارگردانی ران هاوارد است که در سال ۱۹۹۱ منتشر شد. کرت راسل، ویلیام بالدوین، اسکات گلن، جنیفر جیسن لی، ربکا د مورنی، دونالد ساترلند، رابرت دنیرو و جی تی والش بازیگران فیلم هستند. داستان فیلم درباره دو آتش نشان در آتشنشانی شیکاگو است که با هم برادر هم هستند. بال برادر بزرگتر است که کرت راسل نقش او را ایفا کرد.
اسکارلت جوهانسون در «جومانجی»
هر چند اسکارلت جوهانسون یکی از محبوبترین بازیگران سینمای آمریکاست، اما نمیشود در همه موارد بازیگری او با قطعیت این حرف را بیان کرد. در نسخه اودیشنی که او برای نقش دختر کوچک فیلم «جومانجی» ارایه کرد، همه چیز به شیوه شخصیت چارلی براون در داستانهای «پناتوس» بیان و به روشی ادا میشود که انگار دارد ارزش مادی آنها را اندازه میگیرد. او در جایی میگوید: «من شصت و هفت دلار و هشت سنت دریافت کردم» و این را با چنان لحنی میگوید که شما فکر میکنید که او یک ضربه فوتبال را از دست داده است. اگر او قرار بود نقشی را ایفا کند که در نهایت کریستن دانست نوجوان به عنوان جودی شپرد خواهر بزرگتر پیتر بازی کرد، «جومانجی» به فیلمی بدل می شد که او در آن به آرامی از کنار خیابان عبور میکند و در حالی که یک شیر دنبالش است، آهنگ کریسمس اینجاست پخش میشود.
«جومانجی» فیلمی محصول ۱۹۹۵ به کارگردانی جو جانستون است که رابین ویلیامز، بانی هانت، کیرستن دانست و برادلی پیرز در آن ایفای نقش کردهاند. داستان از جایی آغاز میشود که پسر جوانی به نام آلن پریش یک جعبه بازی پیدا میکند وبا کمک دختر همسایه با بازی سارا ویتل بازی را آغاز میکند ولی پس از آغاز بازی آلن به طرز عجیبی جذب حباب وسط صفحه میشود وسارا در حالی که توسط خفاشها محاصره شده فرار میکند. ۲۶ سال از آن زمان میگذرد تا خانواده شپرد به آن خانه نقل مکان میکنند و با پیدا کردن جومانجی بازی را از سر میگیرند.
متیو فاکس در «لاست»
متیو فاکس در واقع بازیگر سریال «لاست» هم بود و در نقش جک عالی ظاهر شد. او یک جک فوقالعاده بود. او واقعا از آن ظرفیت برخوردار بود که سطحی از بیکلگی را به نمایش بگذارد که لازم بود تا قهرمان اصلی سریال «لاست» از آن برخوردار باشد. اما او اودیشنی هم برای ایفای نقش جذاب ساویر متقلب ارایه کرد که واقعا مفتضحانه است. در واقع کمتر کسی میتوانست نقش ساویر شبکه فاکس را دربیاورد.
ساویر فاکس از متیو فاکس در این اودیشن که بسیار کم گوتر از جاش هالووی بود، آدمی سرگردان پر از خشم و رگ های برجسته گردن ارایه میکند که به هیچ وجه نمی شد او را دوست داشت. در واقع، فاکس بعدها همه این بخشها را باید به عنوان یک قاتل سریالی از مجموعه آلکس کراس پخش می کرد، که البته کسی هم در آن صورت نگاه نمیکرد، چرا که زندگی کوتاه است و وقت خیلی بیشتر از این چیزها ارزش دارد!
«لاست» یا «گمشده» مجموعه تلویزیونی آمریکایی است که زندگی بازماندگان سقوط هواپیمایی را که از سیدنی به لسآنجلس میرفت، به تصویر میکشد. آنها در جزیره مرموز و گرمسیری در اقیانوس آرام جنوبی گیر افتادهاند. شیوه بیان داستان این سریال منحصربهفرد است. در طول هر قسمت، معمولاً بخشهایی از زندگی شخصیتهای داستان در جزیره و بخشهایی از زندگی گذشتهٔ (یا گاهی آینده ی) آنها را میبینیم. «لاست» بیش از ۴۸۰ بار نامزد دریافت جایزه در زمینهها و جشنوارههای مختلف شدهاست و ۱۰۶ جایزه را از آن خود کرد. در این مجموعه تلویزیونی متیو فاکس، اوانجلین لیلی، جاش هالووی، دامینیک مانهن و تری اوکوئین بازی کردهاند که نامزد دریافت جایزههای فراوانی در جشنوارههای مختلف شدهاند و برخی از آن هارا از آن خود کرده اند. به طور مثال در سال ۲۰۰۶ مجموعه بازیگران لاست برنده جایزه عملکرد برجسته گروهی بازیگران مجموعه تلویزیونی درام شدهاند. این سریال به انتخاب مجله تایم به عنوان برترین سریال تاریخ برگزیده شد. دو شخصیت اصلی و متضاد این سریال را نقش دکتر جک شفرد و ساویر جیمز فورد تشکیل میدهند.
جولیا رابرتز در «هفت دقیقه در بهشت»
فیلمی که جنیفر کانلی یکی از اولین نقشهایش را به دست آورد، یعنی فیلم «هفت دقیقه در بهشت» فیلم خوبی نیست. شاید دلیلش این باشد که جولیا رابرتز نقشی را که کانلی بازی کرد، بازی نکرد و دلیلش هم این بود که این نقش را درک نکرده بود. اودیشن او پر است از چرخشهای آرام و لحظههای سرشار از سرخوشیهای آشکار و این آنقدر واضح است که اگرکسی در انتهای این تولید بخواهد به آن نگاه کند حیرت زده و خسته به جای میماند؛ و فکر میکند آنها دارند خط های دیالوگ خود را از روی کارتهای نشانه که کمی بیش از اندازه دور نگه داشته شدهاند، میخوانند. جولیا رابرتز این بخش را نگرفت چون خیلی بیش از آن خسته بود که بخواهد بگوید چقدر خسته است.
«هفت دقیقه در بهشت» ساخته لیندا ففرمن محصول ۱۹۸۵ فیلمی نوجوانانه با بازی جنیفر کانلی است. جین برنشتاین نویسنده فیملنامه و بایرون تامس و مادیا کورمن دیگر بازیگران فیلم بودند. داستان فیلم درباره ناتالی با بازی کانلی است که به همکلاسیاش جف اجازه میدهد تا وقتی با پدرش دعوایش شده و از خانه فرار کرده بیاید و در خانه آنها بیسروصدا زندگی کند.
مریل استریپ در «کینگ کونگ»
و سرانجام مریل استریپ! گرچه هیچ فیلمی از اودیشن او باقی نمانده، اما داستان این تست بازیگری را خود او نقل کرده است. در نیمه دهه ۱۹۷۰، استریپ برای بازی در نقش جسیکا لانگ در فیلم «کینگ گونگ» رفته بود. اودیشن در دفتر تهیه کننده بیمزه فیلم یعنی دینو دی لورنتیس انجام شد.استریپ وارد اتاق شد. دی لورنتیس فوری به ایتالیایی گفت: «او که خیلی زشته»استریپ هم به ایتالیایی جواب داد تا او بفهمد که فهمیده او چه گفته است. صرف نظر از این که اگر استریپ در این فیلم بازی می کرد چه می شد، نکته اخلاقی ماجرا این جاست که فقط یک آدم احمق واقعی سر به سر مریل استریپ می گذارد.