ابوالحسن داودی درباره میزان شوخیهای جنسی در فیلم «هزارپا» گفت: شعار ندهید! ما فیلمی ساختهایم که داستان چند آدم از کف خیابان را روایت می کند. اینها نمیتوانند مثل پروفسورها یا لفظ قلم حرف بزنند. کافیه خودتان روزی پیاده در خیابان راه بروید تا میزان فحشهایی را که برخی از مردم به زبان میآورند متوجه شوید. مطمئناً اگر آنها را بشنوید عرق شرم بر صورتتان خواهد نشست!
به گزارش مووی مگ به نقل از صبح نو، هزارپا فیلمی کمدی با بازی آقایان و خانمها رضا عطاران، جواد عزتی و خانم سارا بهرامی است که در حالوهوای دهه60 تولید شده است. ابوالحسن داودی کارگردان این فیلم یکی از فیلمسازان برجسته سینمای ایران است.
هزارپا درحال فروش است و البته برخی از مسائل مرتبط به این فیلم بهانهای شد تا با کارگردانش گفتوگویی صریح داشته باشیم.
ایده فیلم از خودتان است؟
نه! این ایدهای بود که فیلمنامهای اولیه از آن نوشته شده بود. آن را خواندم و نظرم را جلب کرد و سپس با همکارانم آن را اصلاح و تکمیل کردیم.
باتوجه به زمان دوساعته «هزارپا» این زمان برای یک فیلم کمدی ایرانی قدری طولانی نیست؟
این موضوع را قبول ندارم. فیلم «نان، عشق و موتور هزار» حدود 125دقیقه بود. یعنی از هزارپا هم کمی طولانیتر بود. آن فیلم با آن زمان اکران شد و مردم هم پسندیدند؛ هیچکس هم درباره طولانی بودن فیلم حرفی نزد. قانون نوشته شدهای وجود ندارد که کمدی حتماً باید 90 دقیقه باشد. فیلم به هرمقدار که کشش داشته باشد باید ساخته شود.
باتوجه به وجود برخی از سکانسهای نمایش داده نشده در طول فیلم، در تیتراژ پایانی، شاید اینطور تصور شود که شما سکانسهای زیادی گرفتهاید که بعداً در تدوین انتخاب شود!
مگر دیوانهایم سکانس بگیریم و بعداً در تدوین از فیلم دربیاوریم؟! از ابتدا این صحبت بود که اگر لازم باشد این فیلم در دو قسمت تولید شود. اما بعداً تصمیم گرفتیم که بهتر است دریک فیلم جمع شود. بخشی از سکانسهایی را داشتیم که میشد کنار گذاشت یا در جای دیگری استفاده کرد. اما از آنجایی که من اهل آببستن و کمفروشی نیستم به همان یک فیلم قناعت کردم.
سکانسهای نمایشدادهشده در تیتراژ پایانی، بخشهای ممیزیشده نیستند؟
اصلاً اینطور نیست. سکانسهایی هستند که به انتخاب خودمان در فیلم نیامده بودند.
با توجه به اوج عطاران و عزتی در این سالها، این نقد بهوجود میآید که درجهت شخصیتپردازی این دو کاراکتر در فیلم تلاش خاصی صورت نگرفته و بازی جدیدی از آنها نمیبینیم؛ نظرتان چیست؟
البته لزوماً فیلمهای عطاران در سالهای اخیر نفروخته و مثلاً «دراکولا» که خودش ساخته و دوستش هم دارد فروش خوبی نداشت. اینکه میگویید چیز جدیدی از بازی آنها ندیدیم؛ متوجه نمیشوم. مگر حتماً باید بازیگر در هر فیلم شخصیت کاملاً جدیدی خلق کند که هیچ چیزش با فیلم قبلی مشابه نباشد؟ خیلی از کمدینهای بزرگ سینما یک جنس بازی قالب را داشتهاند که در اغلب موارد همان را ارائه کردهاند. جک لمون، جری لویس، چارلی چاپلین و… همه همینطور بودهاند. برخی توقع دارند بازیگر تمام تواناییهایش و آن چیزی را که مردم از او دیدهاند و دوست داشتهاند فراموش کند و چیز دیگری از خود ارائه کند. کلیشهها همیشه بد نیستند و اگر انتخاب و استفاده درستی از آنها داشته باشید، موفق بودهاید و این به معنای تکرار نیست.
عطاران، عزتی، رقص و آواز و فضای نوستالژیک دهه60 مولفههای مشخصی برای فروش هستند؛ اینها فرمول تضمین شدهای هستند که شما استفاده کردهاید؟
هر فیلمی با قصد و منظوری ساخته میشود. فیلم «رخدیوانه» با این هدف بود که دیگران را قضاوت نکنیم. مقصد هزارپا تماشاگر عام است و البته درعینحال سعی کردهام که کف سطح سلیقه مخاطب را نشانه نروم و جاهایی آن را ارتقا هم دهم. هزارپا شاید شبیه به فیلمهای دیگرم نباشد. این فیلم براساس شرایط اجتماعی روز ساخته شده و مردم رنجدیده اقتصادی نیاز دارند که لااقل دوساعت از روزشان را با یک فیلم سینمایی بخندند. دنبال به رخ کشیدن خودم یا نشان دادن استانداردهای کلان سینمایی نبودهام. دنبال ایجاد زمینه تفریح برای مردم بودم.
برای پرداخت به شخصیتهای منافقین در فیلم زمان کافی نداشتید یا اراده؟
این نظر یک قضاوت است که به نظرم درست نیست! در تمام قسمتهای این فیلم به همه شخصیتها پرداخت معین و بدون قضاوتی وجود داشت که براساس نوستالژی آن دوره بود. بهدنبال موضعگیری سیاسی یا حتی ورود به تفکرات ایدئولوژیک شخصیتها نبودیم. به همین دلیل هیچ اشاره مستقیمی را استفاده نکردیم چون فیلم یک فیلم سیاسی نیست. برخلاف فیلم نان، عشق و… که هجو سیاسی داشت در این فیلم از ورود به این مجرا دوری کردم. در سکانسهایی که از فیلم کنار گذاشته شدند شخصیتپردازی تمام کاراکترها قوام پیدا میکرد. اگر روزی قرار باشد نسخه کاملتری از فیلم ارائه شود، طبعاً آن زمان متوجه خواهید شد که همه اینها در فیلم موجود است اما در نسخه فعلی، متناسب با زمان محدودی که داشتم این خروجی شکل گرفت. نسخه اولیه 185 دقیقه بود که اگر آن را ببینید تمام سؤالات شما پاسخ داده میشود. این انتخاب من بوده که کدام شخصیتها را بیشتر و کدام را کمتر ببینیم.
برخی از دیالوگهای فیلم شما، شوخیهای جنسی هستند. آیا واقعاً نیازی به آنها بود؟
من صریح پاسخ شما را میدهم. شما اگر در خیابان راه بروید متوجه میشوید که فضای جامعه ما چگونه است!
فضای کوچه و خیابان با فضای فرهنگی سینما متفاوت نیست؟!
شعار ندهید! ما فیلمی ساختهایم که داستان چند آدم از کف خیابان را روایت میکند. اینها نمیتوانند مثل پروفسورها یا لفظ قلم حرف بزنند. کافیه خودتان روزی پیاده در خیابان راه بروید تا میزان فحشهایی را که برخی از مردم به زبان میآورند متوجه شوید. مطمئناً اگر آنها را بشنوید عرق شرم بر صورتتان خواهد نشست!
برخی از دیالوگها مکالمه عادی آن شخصیت جیببر نیست؛ شوخی است که با رندی نویسنده گنجانده شده است! مثلاً سکانس باز کردن طناب از پاهای شخصیت دختر توسط عطاران!
شما چرا فقط به بخش آلوده ذهن آدمها مراجعه میکنید؟! به بخش خوب هدف نویسنده توجه کنید. این همان قضاوت مطلق است. نباید قضاوت را بهصورت حکم مطرح و سپس براساس آن تنبیه کنیم.
پس معقدید دیالوگها تفاسیر مختلفی دارند که هرکس میتواند به منفی یا مثبت آن رجوع کند؟
اصلاً زبان مفهومش این است. در همه جای دنیا قدرت کمدی به تفسیر و تعبیرش است. اگر قرار باشد یک زبان مستقیمی باشد که استالینیستی و یکطرفه است. با جامعهای روبهرو هستیم که همه زبان تفسیر و تمثیل داریم. چرا در زبان سینما وقتی قرار است شخصیتهایی از کف خیابان آن هم در دوره دگرگونی فرهنگها نشان دهیم، همهشان با زبانی روحانی با هم صحبت کنند؟ این امکانپذیر نیست. البته درست است که فرهنگ حاکم بر کشور حد و مرزی دارد که باید رعایت شود. اما اگر دنبال نزدیکی به زبان مردم و درعینحال جلوگیری از سوءاستفادهها باشیم، باید با توجه به آن مرز حرکت کنیم که به نظرم من در این فیلم این کار را کردهام. ممکن است دوستانی باشند که همین مقدار را هم تاب نیاورند و آنها حق دارند هرطور لازم است نظر بدهند. به نظرم فرهنگ موجود در جامعه بسیار فراتر و بیپرواتر است از آنچه ما نشان میدهیم. برای درآوردن یک شخصیت لازم است تا جایی که میشود به آن نزدیک شد البته تا جایی که حرمتهای عمومی خدشهدار نشود. قطعاً زبان این فیلم را نمیتوان با زبان رخ دیوانه، تقاطع و زادبوم مقایسه کرد.
خودتان از بازخوردها راضی هستید؟
اخیراً یکی از سرگرمیهایم کامنتهای مردم در فضای مجازی درباره هزارپاست. به شدت جذاب است و از آنجایی که یکی از مراحل تحصیلیام جامعهشناسی بوده است، به شدت درک جامعهشناسی عمیقی از طیفهای مختلف مردم بهواسطه این اتفاق بهدست آوردهام. چه آنها که شیفته فیلم هستند و چه آنها که آن را قضاوت میکنند به من کمبودهای مختلف را نشان میدهد. احساس میکنم فیلم هدف درستی انتخاب کرده و سرخوشی که به مخاطبانش داده برایم جذاب است.