صفحه اصلی > اخبار سینمای جهان : رتبه بندی شاهان و ملکه های سریال «بازی تاج و تخت» براساس منفور بودن! + تصاویر

رتبه بندی شاهان و ملکه های سریال «بازی تاج و تخت» براساس منفور بودن! + تصاویر

رتبه بندی شاهان و ملکه های سریال «بازی تاج و تخت» براساس منفور بودن! + تصاویر

 کسانی که در سریال بازی تاج و تخت (Game Of Thrones) روی سریر آهنین می نشینند، شاهان یا ملکه های هفت قلمرو هستند اما آن ها تنها حاکمان وستروس به شمار نمی آیند. از شاهان و ملکه ها در شمال تا پادشاهان گدا و پادشاهانی که در عمل قلمرویی ندارند، این سریال پر از شاهان و ملکه هاست و این افراد خلق و خو و رفتارهای متفاوتی دارند، از مهربان مطلق تا شرارت کامل. شاهان و ملکه های متعددی در سریال بازی تاج و تخت وجود دارند که علیرغم اشتباهات و خطاهایشان، انسان های بدی نیستند. با این وجود، بسیاری از شرورترین شخصیت های سریال نیز تجربه نشستن روی تخت سلطنت را داشته و در طول دوران حاکمیت خود شنیع ترین و هولناک ترین کارهای ممکن را مرتکب می شوند.

به گزارش مووی مگ به نقل از روزیاتو، در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با رتبه بندی شرورترین و شیطان صفت ترین پادشاهان و ملکه های سریال بازی تاج و تخت آشنا کنیم.

۱۵- سانسا استارک

اگر چه سانسا همیشه شخصیتی دوست داشتنی در سریال بازی تاج و تخت نبود، او توانست از آن رفتارهای کودکانه اش در ابتدای داستان سریال فاصله گرفته و به رهبری تبدیل شود که به وضوح بهترین چیزها را برای مردمش خواستار بود. فرمانروایی او تا زمانی که بزرگ ترین بحران های وستروس به پایان رسید آغاز نشد اما احتمال اینکه وی شخصاً در آینده مرتکب اعمال هولناکی شود بسیار اندک است.

۱۴- جان اسنو

۱۴- جان اسنو

جان اسنو مدت کوتاهی نقش شاه شمال را داشت و بدون شک یکی از خیرخواه ترین شخصیت ها در کل وستروس است که در تمام طول روایت سریال بازی تاج و تخت شخصیت مثبت خود را حفظ کرد. اگر چه شخصیت جان اسنو نقص ها واشتباهات خاص خودش را داشت اما همچنان قهرمانی است که برای دفاع از دیگران در طی تمام هشت فصل سریال علیه نیروهای شر جنگید و هیچگاه دست از مبارزه برای دفاع از مظلومان برنداشت. تنها گام اشتباه و ناخوشایند او (اگر چه اگر بخواهیم عادلانه قضاوت کنیم اشتباه بزرگی بود) این بود که مردمش را از شمال به جنوبی آورد تا برای دنریس مبارزه کنند و بسیاری از آن ها در این راه کشته شدند و در کشتار ناخوشایند کینگز لندینگ نیز نقش داشتند.

۱۳- راب استارک

۱۳- راب استارک

دلسوزی نکردن برای راب استارک بسیار سخت است، بزرگ ترین پسر استارک ها که مجبور به جنگ شد و در نهایت به این خاطر کشته شد که قلب و عشق را مقدم تر از وظیفه اش به عنوان پادشاه شمال قرار داد. راب یکی از شجاع ترین پادشاهان و اعضای خانواده استارک و کل شخصیت های سریال در دنیای وستروس بود و اصلاً نیز انسان شروری نبود، علیرغم این که مرتکب اشتباهات مرگباری شد که به مرگ خود و همسر و نزدیکانش انجامید.

۱۲- برن استارک

۱۲- برن استارک

یکی از بدترین و ناخوشایندترین جنبه های فصل پایانی سریال بازی تاج و تخت این بود که برن استارک به پادشاهی شش قلمرو رسید، چیزی که بسیاری از طرفداران سریال اگر می توانستند آن را تغییر می دادند. وقتی برن استارک به کلاغ سه چشم تبدیل می شود، به شخصیتی ناخوشایند و اغلب خسته کننده تبدیل می شود. اگر چه او شخصاً انسان شرور و بدذاتی نیست- او اخلاقیات را به طور کلی نادیده می گرفت- اما شخصیت او محبوب طرفداران سریال نبود و به ویژه نقشی که در اتفاقات فصل هشتم و پایانی بازی تاج و تخت داشت.

۱۱- تومن برثیون

۱۱- تومن برثیون

از تمام خاندان برثیون/لنیسترها در سریال بازی تاج و تخت، تومن برثیون کمترین شرارت را دارد و شاید شایسته نبود چنین مرگ تراژیکی داشته باشد اگر چه ساده لوحی او را نیز نباید نادیده گرفت. تومن اگر چه تاج و تخت جافری را به ارث برده بود اما شرارت، قساوت و اخلاق ناخوشایند برادرش را نداشت و بسیار دلرحم تر و مهربان تر بود. او برای پادشاه شدن خیلی جوان بود و تنها به خاطر نزدیکی با لنیسترهای شرور است که می توان او را پادشاهی بدتر از استارک ها دانست.

۱۰- منس ریدر

۱۰- منس ریدر

منس ریدر، پادشاه آن سوی دیوار، اگر چه از نظر بسیاری در داخل هفت قلمرو شخصیت شروری بود اما در واقع او مردی بود که تنها برای آزادی مردمش می جنگید. البته او کارهای ناخوشایندی برای رسیدن به جنوب به منظور نجات مردمش از حمله وایت واکرها انجام داد اما نمی توان او را به خاطر این کارها سرزنش کرد. او کارهایی بدتر از استارک ها انجام داد اما به خاطر ضرورت مجبور به انجام این کارها شد و نمی توان این کارها را با شرارت های دیگر پادشاهان و ملکه های شرور مقایسه کرد. در نهایت او کاری را می کرد که فکر می کرد به سود کسانی است که او را به عنوان رهبرشان تعیین کرده و در نهایت نیز شجاعانه مرگ را پذیرفت در حالی که می توانست با تسلیم شدن زنده بماند.

۹- رنلی برثیون

۹- رنلی برثیون

رنلی برثیون برخلاف دیگر برادرانش، مهربان ترین شخصیت خانواده و شاید مناسب ترین آن ها برای رسیدن به پادشاهی بود. اما در تلاشش برای رسیدن به سریر آهنین به عنوان یکی از پنج پادشاه ظهور کرده پس از مرگ رابرت برثیون، رنلی به خود به چشم قهرمان نگاه کرده و زندگی بسیاری را در خطر قرار می دهد، زندگی هایی که اهمیت زیادی برایش ندارند. شاید او کاملاً انسان بی اخلاقی نباشد اما چندان شخصیت خوبی نیز نیست و ابایی از کشتن مردم به خاطر انتقادشان از خودپسندی او نیز ندارد.

۸- رابرت برثیون

۸- رابرت برثیون

آیا رابرت برثیون شاهی ستمگر و شرور بود؟ نه نمی توان با قاطعیت چنین گفت. اما آیا رابرت پادشاه خوبی بود؟ به هیچ وجه. برثیون به اجبار و بر اساس ضرورت تاج و تخت وستروس را بدست گرفت و برای فرمانروایی بر هفت قلمرو انتخاب مناسبی نبود، مهم تر از همه به این دلیل که بیشتر به منافع خود فکر می کرد و به مقام پادشاهی اهمیتی نمی داد. بدرفتاری با همسر، بی توجهی به وظایفش به عنوان پادشاه و تمایلش به قتل کودکانی که امنیت سیاسی او را تهید می کردند، همه کارهای هولناک و شرورانه ای به شمار می آیند. بدین ترتیب می توان گفت که رابرت انسان خوبی نبود اما نمی توان او را انسانی شرور نیز تلقی کرد.

۷- بیلون گریجوی

۷- بیلون گریجوی

یکی دیگر از پادشاهانی که به دلایل خاص خود در نبرد پنج پادشاه مشارکت داشت بیلون گریجوی بود که البته شرورترین پادشاه وستروس نبود اما شاید بتوان او را منفورترین  و پست ترین آن ها دانست. بیلون بیشتر دوران زندگیش را غرق در وسواس های فکری اش گذراند. علیرغم این جاه طلبی ها، او شخصیتی بسیار ناکارآمد و نادان بود. نه تنها بیلون پدری بد و نالایق بود بلکه شخصیتی بد نیز داشت اگر چه مهارت و ذکاوت شرور بودن به اندازه دیگر شخصیت های شیطان صفت سریال بازی تاج و تخت را ندارد.

۶- یورون گریجوی

۶- یورون گریجوی

در سریال بازی تاج و تخت، یورون گریجوی گاهی اوقات شبیه یک شخصیت کارتونی و کاریکاتوری است. او گاهی اوقات فرصت پیدا می کند شبیه یک دزد دریایی وایکینگی خشن باشد اما همیشه به پتانسیل این شخصیت نمی رسد. اما پادشاه جزیره جزایر آهنین بارها ثابت می شکند که بسیار بیرحم تر و قصی القلب تر از برادری است که با کشتن او به پادشاهی رسیده است. در کتاب ها، او مظهر شرارت مطلق است که در نسخه سریالی به خوبی به تصویر کشیده نمی شود اما همچنان می توان بیرحمی و علاقه به خونریزی را در شخصیت یورون گریجوی در سریال دید.

۵- استنیس برثیون

۵- استنیس برثیون

همانند بسیاری از مدعیان ناموفق سریر آهنین، استنیس برثیون نیز به خاطر جاه طلبی هایش دست به کارهای هولناکی زده و چشمش بسیاری چیزها را نمی دید، از جمله سوزاندن دختر خودش به شکلی بسیار هولناک و تکان دهنده. برخلاف دیگران اما استنیس پیش از مرگ با اعمال هولناکش روبرو شد. او مردی بود که به خاطر جاه طلبی هایش به شخصیتی شیطانی تبدیل شد و در نهایت به وضوح از انتخاب هایش پشیمان بود هر چند گاهی اوقات انتخاب های بسیاری نیز نداشت.

۴- ویسریس تارگرین

۴- ویسریس تارگرین

در بسیاری از قسمت های فصل اول سریال بازی تاج و تخت، تقریباً نمی توان شخصیتی شیطان صفت تر و منفورتر از ویسریس برثیون یافت. در حالی که او رویای نشستن روی سریر آهنین را در سر پرورانده و خود را تنها فرد شایسته و محق برای حکمرانی بر هفت قلمرو می داند، تنها می تواند به جایگاه یک پادشاه بدون تاج و تخت یا پادشاه گدایان دست یابد. از رفتار بیرحمانه و آزاردهنده اش با خواهر خود تا نیت پلید و دمدمی مزاج بودن و البته حماقت هایش، ویسریس در ذات خود انسانی ناخوشایند است و طرفداران خوشحال شدند که در نهایت تاجی از طلای مذاب روی سر او گذاشته شد.

۳- دنریس تارگرین

۳- دنریس تارگرین

دنریس تارگرین در بخش زیادی از سریال بازی تاج و تخت شخصیت شروری نبود. در واقع در دوران حضور در اسوس می توان او را قهرمان دانست اگر چه شیوه فرمانروایی اش در خلیج برده ها چندان هم بدون خطا و مشکل نبود. اما وقتی به دوره حکمرانی او به عنوان ملکه هفت قلمرو تمرکز کنیم، دنریس شخصیتی شرور پیدا کرد که نیازش به نشستن روی سریر آهنین او را کور و دیوانه کرده بود. از سوزاندن کینگز لندینگ تا دیدگاه ها و برنامه های ترسناکش در اپیزود پایانی سریال، دنریس در نقش ملکه هفت قلمرو دوران تاریکی را خلق می کند که با آشوب و خونریزی بیشتری نسبت به دیگر پادشاهان و ملکه های هفت قلمرو همراه می شود، اگر چه وی هیچگاه موفق نمی شود به شکل واقعی روی سریر آهنین بنشیند.

۲- سرسی لنیستر

۲- سرسی لنیستر

همانطور که تیریون در یکی از کنایه آمیزترین دیالوگ هایش می گوید، تنها نکته مثبت در مورد شخصیت سرسی گونه های برجسته اش است. شرارت های سرسی بیشتر از هر شخص دیگری در داستان سریال بازی تاج و تخت دوام دارد و در فصل هشتم و پایانی سریال است که بیش از پیش مخاطبان سریال را از خود بیزار می سازد. او بدون شک یکی از بهترین شخصیت پردازی های سریال است اما در دوران حضورش به عنوان ملکه وستروس، او ابایی از قتل و شکنجه نداشته و به شکلی بی پایان و نامحدود، بیرحم و خودخواه است از طرف دیگر اما سرسی از نگاه بسیاری قربانی شرایط بوده و رفتارهای کنونی اش به خاطر رفتارهایی که در دوران کودکی و نوجوانی با او شده و شیوه پرورش او بوده است.

۱- جافری برثیون

۱- جافری برثیون

تنها یک نفر در سریال بازی تاج و تخت وجود دارد که شاید بتوان شیطان صفت تر و هیولاتر از جافری برثیون دانست و او کسی نیست جز رمزی بولتون. اما با این وجود حتی رمزی نیز به اندازه جافری غیرقابل تحمل و احمق نیست. جافری نوعی خاص از شخصیت های شرور است که یکی از بهترین شخصیت های سریال بوده و برای همیشه نقش یک نوجوان-پادشاه شرور را در تاریخ فرهنگ عامه ماندگار کرد. چه در شرایط بیمارگونه و بیرحمانه اش باشد و چه بداخلاقی غیرقابل تحملش، مخاطبان هرگز با پادشاهی به شرارت جافری مواجه نشدند.

در اینجا باید از شاه آریس دوم یا پادشاه دیوانه نیز یاد کرد که شرارت هایش او را به یکی از شرورترین شاهان تاریخ وستروس تبدیل کرد اما در داستان سریال بازی تاج و تخت او را نمی بینیم و به همین خاطر در این مطلب جایی ندارد.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها