کسی در سریال حضور دارد که من بشناسم؟
بازیگران مشهوری در سریال «خائن کشی» حضور دارند. از جمله مهران مدیری، سارا بهرامی، پانته آ بهرام، امیر آقایی، فرهاد آئیش، نرگس محمدی و سام درخشانی
داستان سریال درباره چیست؟
گروهی از سارقان در حمایت از مصدق تصمیم می گیرند از بانک مرکزی دزدی کرده و پول را خرج قرضه ملی مصدق نمایند اما…
خالق سریال کیست؟
مسعود کیمیایی، یکی از مشهورترین کارگردانان تاریخ سینمای ایران که ابتدا این اثر را به عنوان فیلم سینمایی ساخت اما در نهایت به عنوان سریال از پلتفرم های پخش فیلم و سریال ایران پخش شد.
نکات مثبت سریال؟
اگر دیالوگ های سریال را به صورت مستقل و نه در ارتباط با فیلمنامه بخوانید جذاب هستند؛ چیزی شبیه به جملات قصاری که در شبکه های اجتماعی بیان می شود!
نکات منفی سریال؟
قصه ابداً گسترش پیدا نمی کند و دیالوگ ها بیشتر کارکرد مونولوگ دارند!
شخصیت پردازی در فیلم صورت نمی گیرد. مجموعه بازیگران پرستاره سریال صرفاً در مقابل دوربین حضور دارند که دیالوگ های قصار بگویند!
دیالوگ نویسی مسعود کیمیایی امضای شخصی این کارگردان است اما نحوه دیالوگ نویسی در این سریال شباهتی به فضای قصه ندارد.
بازی بازیگران بد است؛ مخصوصاً سام درخشانی و رضا یزدانی!
نکته عجیب اینکه بازیگران مشهور سریال اصلاً توانایی بیان دیالوگ های مسعود کیمیایی را ندارند!
این سریال محصول کدام شبکه است؟
نماوا
عامل تأثیرگذار برای تماشای سریال؟
مسعود کیمیایی و بازیگران مشهوری که در مقابل دوربین او رفته اند.
حرف آخر:
شاید وقت آن رسیده که مسعود کیمیایی بازنشسته شود و به جای فیلمسازی، تجربیاتش در اختیار هنرجویان قرار دهد یا در یک مقام فرهنگی از تجربیاتش استفاده شود. این که مسعود کیمیایی در این سن و سال می بایست سریالی به نام «خائن کشی» را با کیفیتی اینچنین نازل بسازد، واقعاً ناراحت کننده است.
منتقد: میثم کریمی
نقد و بررسی ویدئویی سریال «خائن کشی» را در ادامه ببینید:
افتضاح به تمام معنا یه ترکیب مضحک و قابل ترحم از فیلم فارسی و فیلمهای وسترن قدیمی
متاسفانه کیمیایی همچنان بر این اشتباهش داره پافشاری میکنه که هرجوری شده پسرش باید تو فیلمهاش بازی کنه چون بسیار بی استعداده آقای کیمیایی بین گذشته و امروز گیر کرده و اصرار داره فضای لوتی گری و داش مشدی بازی رو با روتوش روشنفکری به اصطلاح آپدیت کنه
داستان فیلم بطور کلی خیلی خوبه اما اجرای بسیار ضعیف داره مخصوصا بازیگران نابلد مانند سام درخشانی با صدایی که غبر طبیعی و تقلیدی است
نرگس محمدی که خیلی خیلی تابلوست به واسطه علی اوجی تو فیلم حضور داره
رضا یزدانی که از نظر گریم و دیالوگ و بژور کلی اصلا در حد نام کیمیابی نیست
بدترین قسمت فیلم دیالوگ علی اوجی است که بهیچوجه شباهتی به فضای دهه ۳۰ و ۴۰ نداره و جاابه علاقه عجیبی داره جا پای قلندر و داش آکل بزاره
غیر طبیعی بودن و بسیار ساختگی بودن داستان هم مشخصه یک نفر راه بیفته وسط میتینگ حزب و راحت ترور کنه هیچ نگهبانی هم باهاش کاری نداره یا زن سابق شاهرخ بیاد وکمک بخاد چه دلیلی یا رابطه عاطفی پشت این ماجراست ؟
محله ای که سارقان مخفی شدند گویی فقط هفت هشت نفر زندگی میکنند چون بعد از تیر اندازی سه چهارنفر میان ببینند چه خبره و تناقصات فیلم بحدی زیاده که قابل شمارش نیست و نقطه ضعف اصلی فیلم کارگردان میخاد داستان فیلم رو با دیالوگ بین کاراکترها به مخاطب منتقل کنه
بدترین بخش سریال فضای اون موقع است بخصوص در قمارخانه جند تا آدم پبر و گریم شده که مثلا جاهل و لات هستند
۵۰تا فیلم قدیمی دیدم هیچکدوم تشابهی با شخصیتهای سریال خائن کشی نداشت جلسه مطبوعاتی مصدق تو مدرسه برگزار شده بود شخصیت پردازی خبرنگارها بسیار غیر طبیعی ضمن اینکه جلسه حزب مونسکا خیلی خیلی ضایع بوده با وجود نگهبان و….یه نفر وارد مردم شد از جا رختی کلاه یکی دیگه رو روسر خودش میزاره و با اسلحه وسط اون همه آدم خیلی شیک قدم میزنه با کلت تو دست اصلا هم جلب توجه نمیکنه
گریم پولاد و بخصوص موتور سواری اش خیلی خیلی مسخره است
متاسفم وقت گذاشتم این سریال رو دیدم بخصوص بازی علی اوجی نرگس محمدی وسام درخشانی ورضایزدانی فقط نمره صفر داره
آخر فیلم دارن تیراندازی میکنند سهراب تک و تنهاست رفیفهاش تواتاق دارند بازی میکنند
بازی سام درخشانی افتضاح بخصوص با اون تون صدا
کل قصه غیر قابل باور
شاهرخ با اسلحه راه میفته وسط میتینگ تفنگ تو دستش هیچکس نمی بینه و مثل آب خوردن آدم میکشه خیلی خیلی مسخره است
یه لشگر سرباز و پلیس اومدن محاصره کردند با کلی تیراندازی و … اما از اهالی محل فقط سه نفر اومدن ببینند چه خبره ؟ لهجه لری گروهبان بسیار تابلو و غیر طبیعی است
شاهکار سوتی ها قفل چینی پابند زندانی است اون موقع همه قفلهای قدیمی بود
بسیار سریال ضعیف انگار زنگ انشا بود و هر کدوم باید دو تا دیالوگ فلسفی بگن
بدتربن بخش اینکه انگار تهران وبا اومدخ بود شبها تو خیابونهای تهران پرنده پر نمیزد و فقط هنرپیشه ها دیده میشن
فقط ادای رفیق بازی دیده شد و معلوم نشد رفاقت اینها از کجا بوده مخصوصا مرد ارمنی کافه دار هیچ سنخیتی با مهدی ندارد حدافل ۴۰سال اختلاف سنی بود و نقش علی اوجی و دیالوگهاش افتضاح
مثلا لوطی بود اما یه درصد بهمن مفید هم نمیشه
اگر مسعود کیمیایی رو یکی از کارگردانان نسل طلایی ایران بدونیم، ولی برآیند کارهاش و سیر نزولی کیفیت آثاری که داشته باعث میشه امتیاز متوسطی در فیلم سازی بگیره.
توی این سریال همه چیز خیلی بده به خصوص بازی ها. انگار بازیگرها اصرار دارن که بد بازی کنن. دیالوگ های شعاری و نچسب و داستان غیر منطقی و محیط تاریک و غیر جذاب باعث میشه به این کار نمره 1 هم ندم.
یه مسئله دیگه که آزار دهنده هست وجود بازیگرهایی مثل پولاد کیمیاییه که کاملا بر نام پدر سواره. آخه چطور ممکنه یک بازیگر همیشه بد بازی کنه ولی انقدر هم فیلم بازی کنه؟ متاسفانه این قضیه فقط مخصوص ایران نیست مثل جیدن اسمیت پسر ویل اسمیت.
به خدا خیلی مردی که برای یه همچین مزخرفی وقت گذاشتی و نقد نوشتی. در مورد دیالوگ ها هم “چطو به تو گیر ندادن” کیلومتر ها از این مونولوگ ها عمیق تر بود. همون اول که نوشت علی اوجی تقدیم می کند فاتحه سو خوندم.
دیالوگ شبیه شبکه اجتماعی رو خوب اومدی
بخاطر اینکه به عنوان گزین گویه جدی و عمیق نمی شه بهش نگاه کرد
وقتی داستان پردازی سست و ضعیفه
دیالوگ هیچ اصالتی نداره
بیشتر می شه باد هوا..حرف به مثابه حرف
نه چیزی که دلالت به واقعیت انسان و پدیده ها داره
درود بر جناب کرمی به خاطر این نقد کاملن درست و شجاعانه….اهل سریال وطنی نیستم اما با فکر دیدن یک سریال خوب از جناب کیمیایی قسمت اول رو دیدم…و حسابی توی ذوقم خورد …بازی های بد اگزجره و غلو شده…دیالوگهایی که به شدت غیر واقعی و شعار زده هستند….که الان هممون می دونیم شر و ور بوده …..و خط داستانی که معلوم نیست کدوم جریان فکری اسپانسرش بوده و به همین دلیل به شدت سر در گمه….و جدا از همه اینها…جناب کیمیایی که خودش ماله همون دورست انگار درک درستی از مد لباس اون دوران نداشته و…یا حداقل از سریالهای مشابه الگو بر میداشت….شخصیتهای اصلی فیلم همه شبیه اسپانیای زمان فرانکو لباس پوشیدن…و خانمها کلاه بره سرشون گذاشتن….بعد تو بک گراند زنها چادر و رو بنده عهد ناصری سرشونه…. و اون سکانس بانک زنی اول فیلم به نظرم ضایع ترین سکانس بانک زنی در تمام دوران هستش
دوست عزیز به عنوان افزونه بر کلامت باید بگم
تدوین سکانس بانک زنی از بدترین تدوین هایی بود که دیدم
اصلا سرگیجه و سرگردانی روایت سخره آور و احمقانه بود
خوردن یه لیتر شربت سرفه یا جویدن قرص سرماخوردگی حس و حال بهتری داره تا دیدن این سریال😁😁
مسعود کیمیایی سی سال پیش و بعد از دندان مار باید بازنشست می شد