ددپول و ولورین (Deadpool & Wolverine) از لحاظ کمپین تبلیغاتی یکی از بهترین آثار سالهای گذشته در سینما بوده است. اثری که با فروش بینظیر در گیشه توانست توجهات را به خود جلب کند و البته که برای قسمت سوم از یک اثر اَبَرقهرمانی، یک موفقیت بسیار بزرگ محسوب میشد. ازاینجهت میتوان گفت که «Deadpool & Wolverine» از لحاظ برگزاری کمپین تبلیغاتی یکی از بهترین نمونهها برای عاشقان بحث مارکتینگ به شمار میرود.
برای پرداخت به فیلم «Deadpool & Wolverine» شاید بهتر باشد در ابتدا به ویژگیهای مثبت فیلم توجه شود. قسمت سوم «ددپول» از لحاظ جلوههای ویژه و اکشن، یکی از بهترین آثار سال به شمار میرود. خوشبختانه در این بخش، سازندگان هیچگونه کمکاری انجام نداده و نسبت به دو قسمت قبل، این فیلم از سکانسهای اکشن بهمراتب بیشتری برخوردار است که همگی آنها نیز خوشساخت و باکیفیت هستند. اما مشکل اصلی «ددپول و ولورین»، همان معضل همیشگی است که در این چند سال اخیر طرفداران سینما را به دودسته تقسیم کرده است؛ یعنی فیلمنامه!
به طور مشخص میتوان گفت که سازندگان «Deadpool & Wolverine» شاهکار به خرج دادهاند و از هیچ، فیلمنامه قسمت سوم «ددپول» را به نگارش درآوردهاند. در واقع آنها برای روایت قصه، هیچ ایدهای نداشتهاند و به همین جهت، به هر چیز بی ربطی که دسترسی داشتهاند چنگ انداختهاند تا بتوانند دقایق فیلم را گسترش دهند.
شاید برای بسیاری از طرفداران کمسنوسالتر سینما، فیلمنامه اثری مثل «Deadpool & Wolverine» اهمیت چندانی نداشته باشد. آنها سالهاست که معتقدند اکشن جذاب، ارجح بر هر گونه فیلمنامه و روایت قصه و شخصیتپردازی است و این اختلافنظر در سالهای اخیر پررنگتر شده و حالا، قسمت سوم فیلم «ددپول» بار دیگر این مسئله را مطرح کرده که آیا فیلمنامه واقعاً تأثیری در جذابیت فیلم ندارد؟
شاید بهتر باشد برای پاسخ به این سؤال به سراغ قسمت اول «ددپول» برویم. در آن فیلم، شخصیت اصلی داستان که متحمل یک بحران بزرگ میشد و در تقابل با خودش برای چیرهشدن بر وضعیتش بود (با اتکا بر شوخیهای مداوم)، از لحاظ قصه و روایت اثری ارزشمند بود که مخاطبینش را با خودش همراه میکرد. در آن فیلم، ددپول دارای هویت بود و به همین جهت، تماشاگران با او همراه شدند.
اما این ویژگی در قسمت سوم این مجموعه به طور کامل کنار گذاشته شده است. دیگر نه خبری از عشق و بهتصویرکشیدن آن است و نه خبری از ملاحظات اخلاقی به سبک و سیاق ددپول! اگرچه سازندگان در نهایت در پنج دقیقه ابتدایی و پایانی، بحث خانواده را مطرح میکنند (مانند تمام آثار اَبَرقهرمانی) اما این اشاره تنها به جهت خالی نبودن عریضه مطرح شده وگرنه در طول قصه، تماشاگر هیچچیز جز شوخیهای بیپایان ددپول نمیبیند.
این شوخیها که سابقاً یکی از نقاط قوت فیلم محسوب میشدند حالا در قسمت سوم تبدیل به نقطهضعف فیلم شدهاند. شوخیهایی که تعداد آنها به شکل عجیب و غیرمنتظرهای افزایش پیدا کرده و از حالت تعادل خارج شده است و بسیاری از این شوخیها نیز کارکرد خود را ازدستدادهاند. شیمی بین ددپول و ولورین و شوخیهای متعددی که ددپول به زبان میآورد، از جایی به بعد، تماشاگر را دچار سردرد میکند و باعث میشود که حتی برخی از شوخیهای بامزه فیلم دیده نشوند.
نقد ویدئویی فیلم «Deadpool & Wolverine» را در ادامه ببینید:
اضافهشدن شخصیتهای اَبَرقهرمان به داستان نیز یکی دیگر از تصمیمات عجیب سازندگان بوده که در اینجا کارکرد منطقی ندارد. اضافهشدن ولورین (با بازی هیو جکمن) به داستان، فاقد هرگونه منطق است و جز مصرف تبلیغاتی و تضمین فروش، دلیل دیگری برای حضور این شخصیت در قصه وجود ندارد. شخصیتی که اتفاقاً در قصه سرگردان است و حتی خودش هم نمیداند که قصد انجام چه کاری را دارد! به این وضعیت باید حضور دیگر قهرمانان مانند الکترا و بلید را هم اضافه کنید که وضعیت اینها بهمراتب از ولورین خرابتر است!
بااینحال، همانطور که ذکر شد، «Deadpool & Wolverine» از لحاظ جلوههای ویژه و اکشن، اثری باکیفیت و سرگرمکننده است که میتواند برای آن دسته از تماشاگرانی که اعتقادی به فیلمنامه و شخصیتپردازی ندارند، جذاب و تماشایی باشد. اما تماشاگرانی که به دنبال چیزی بیشتر از اکشن در یک اثر هستند (موردی که حتی در قسمت اول ددپول هم وجود داشت)، تجربه چندان خوشایندی از تماشای «Deadpool & Wolverine» کسب نخواهند کرد.
نمره: 5/10
منتقد: میثم کریمی
چند نکته رو بگم دوست گرامیffff
یکی اینکه سخنانت کلی بود و هر کدوم بحث گسترده ای می طلبه
دو اینکه پراکنده بود و من کمی سخت متوجه شدم
سه اینکه . اینکه می گی هفتاد سال گذشته فیلم خوب نداشتیم
با احترامی که خودت می دونی برات قائلم باید بگم
سخنی مسخره و از روی هیجان و شاید نا آگاهی زیاده
خودت تو این مدت که آشنا شدیم بارها از فیلم و کارگردان خوب مثال زدی که الن یادم نیست
آیا شما به اعماق مسموم این فاضلاب نرفته بودی!! خب پس چرا به خودت و مخاطبت خیانت کردی و اون ها رو خوب جا زدی
چهار اینکه. چرا کل تاریخ سینما رو زیر سوال نمی بری
فکر کنم لازم نباشه فیلم ها و کارگردان های بی نهایت بزرگ تو این ده بیست سی چهل سال گذشته رو نام ببرم چه برسه به هفتاد هشتاد نود صد
و اینکه بارها گفتم و الان میگم
اسکورسیزی و کاپولا در جامعه ای زندگی میکنن که بایه تاکسی می تونن برن محصول ها و شرایط جامعه در یه دورهمی مارول رو از نزدیک برای چهار ساعت ببینن. یعنی تحقیق میدانی خب نظرش خوب یا بد ممکنه با منو توی ایرانی در جامعه ای بسته و با الگوریتم تنگ شوندگی روز افزون فرق داره
و این به معنای تایید حرف اونا نیست.
بارها از کارکنان و سینماگران مارولی خوندم که مارتی و کاپولا رو ستودند
و همین چند وقت پیش هم دواین جانسون در فیلمی هنری نقش مشت زنی رو بازی کرد و تهیه کنندش بود گفت می خوام فیلم انسانی بازی کنم (نه به معنای اینکه ابرقهرمانی ها و اثرای دیگش غیرانسانی اند)
و کارای دیگشو در این سطح نمی دونست
مارتی با زیاد شدن بیش از حد کارای ابرقهرمانی مشکل داره
در کل هر چه چیزی زیاد شود در صورت سلطه ایجاد کردن رو به فساد و زوال می ره
هفتاد سال حرف من نیست، حرف این فسیلبازای لعنتیه! من که خودم گفتم من بچه اواخر دهه ۹۰ میلادی ام و محصول زمان خودمم، اون فیلم هایی که یه آدم هشتاد نود ساله باهاشون رشد کرده، من نکردم. آیا این یعنی از خیلی از فیلم های دهه های پیشین لذت نبردم؟ خیر، منتها عتیقه پرست نیستم در صورتی که کاری برام نداشت بشم، منتها گفتم من اینجوری حال میکنم و نمیذارم دیگران به من دیکته کنن که چی بپسندم. یکی که تا دهن باز میکنه یا دست به کیبورد میبره هر دیسکاشنی رو به لجن میکشونه چون درمورد فلان جریان سینمایی یادگرفته باید بشه الگوی من؟! حاضرم تا آخر عمر فقط فیلم های لوید کافمن رو ببینم ولی تسلیم این موجودات نشم!
برای هر فیلمی میشه نقد منفی نوشت، برای هر اثری میشه ایراد تراشید. وقتی یه عده گویی تمام فلسفه وجودیشون زیر سؤال بردن علایق منه، خب منم علایق اونها رو زیر سوال میبرم. اون میگه تو چرا اونجوری هستی و منم برمیگردم میگم نه تو چرا اونجوری نیستی؟! اگه بگه من جریان فلان و بمان و بیسار رو نمایندگی میکنم اون موقع من هم چنان شمشیری علیه جریان فلان و بمان و بسار میکشم که طرف آرزو کنه کاش علایقش رو واسه خودش نگه میداشت!
با کل نظرت موافقم جز جایی که به قول تو فسیلبازا(نه به قول من) هفتاد سال گذشته رو زیر سوال بردن
من با هر کس رویکرد حذفی داشته باشه مخالفم.
و می دونم خود تو هم مخالفی با حذف رقیب
اما میگم حواست باشه به این رویکرد دچار نشی همونطور که خودمم باید حواسم باشه مانباید مطلق یه کارگردان که مخالفمونه رو زیر سوال ببریم به اعتبار کلام خودمون ضربه می خوره
عذر می خوام
بتمن تیم برتون هم ارزش هنری داره و بتمن أخری از مت ریوز شد هشت تا در طول چند ده سال
یه بزرگی یه جا گفت تو طبیعت هر موجودی از بین رفته، یه موجود از جنس خودش از بین بردتش.
بحث «جنگ» با ژانر ابرقهرمانی هم نتیجه اش مشخصه و هزار بار گفتیم، یه زمانی از شیش تا فیلم ابرقهرمانی در یه سال، پنج تاشون خیلی پرفروش بودن، الان دوتاشون به زور پرفروش میشن.
شما انتظار داری اون طیفی که من بهشون میگم فسیلباز بگن خب مخاطب به بلوغ رسید ولی مگه فسیلباز به این حد راضی میشه؟!
پارسال قهرمان نمادین این جریان مسموم فکری قبل اکران فیلمش اومد گفت باید با این ژانر مبارزه کنیم! یعنی ارقام و اعداد باکس آفیس رو نمیدونست؟! بگذریم که فیلمش با شرایط کاملاً مهیا و ستارگان سینما و بدون هیچ رقابتی بودجه اش رو نهایتاً بزور تونست برگردونه که یعنی اینکه طرفداران پرمدعاش در سطح جهانی یا خیلی کم و غیرتاثیرگذار هستند، یا همون بلایی رو سرش آوردن که فمنیست ها سر فوتبال و بسکتبال زنان میارن؛ اونها مدام میگن جای زنها گرفته شده و حق زنها خورده شده ولی روز مسابقه یه بلیط در حمایتشون نمیرن بخرن!!!
مورد کاپولا که اوضاع خیلی داغون تر هم هست، باز چهارتا منتقد هوای اسکورسیزی رو داشتن!
اون لوگان و بتمن و فلان هم که میفرمایی برای شما خوبه. قدم به اعماق فاضلاب این تفکر مسموم بذاری میفهمی اصلا فیلم خوب وجود نداشته تو ۷۰ سال گذشته، چه برسه به اینکه بخواد ابرقهرمانی باشه!
یعنی اینکه اگه تو متناسب با زمان خودت هستی تمام فردیت و سلیقه و شخصیتت کشک و باید براساس مدل و چهارچوب یه عده آدم در بهترین حالت نامربوط و در بدترین حالت فرومایه سلیقه خودتو تربیت کنی.
سر همین مدتها هدف من این بود که اینهارو در سطح همون مارول نگه دارم تا دهن نجسشون درباره فیلم های دیگه که دوست داریم باز نشه منتها ویروس اونها به شکل ناخودآگاه الان یه جورایی به بخش قابل توجهی از مخاطبان ما سرایت کرده و میبینی دیگه تو فضای اینترنتی فارسی از فیلم انگار کسی لذت نمیبره. نه رسالت یه فیلم دو ساعته فن سرویسی دونسته میشه، نه قدر خلاقیت یه فیلم دیگه.
میشه آسیب شناسی کرد و درمورد ریشه هاش بحث کرد؛ از معروفترین منتقد کشور بودنِ یکی مثل فراستی گرفته تا افسردگی مردم بخاطر مشکلاتشون، اینکه ذوق و شادابی زود و از سن پایین اینجا از بین میره و اینکه چون همه چی از ابتدا تحمیل میشه خیلی از افراد شخصیتشون بصورت ناسازگار و پس زننده شکل میگیره و موارد دیگه.
مخاطبان غربی اگه درگیر سیاست زدگی نباشن در کلیت ماجرا بنظر میاد هنوز اینجوری نشدن و این برای من مایه تسلی هست چون میدونم حداقل یه جا تو دنیا افرادی هستن که اون یه ذره شوق و علاقه باقیمانده رو باهاشون شریکم منتها اونجا بنزین اغلب از گور این فیلمسازان فسیلی در میاد و روی آتیش فسیلبازان و مخاطبان دلمرده اینجا میریزه که آخرسر نهایت دستاوردشون میشه مگافلاپولیس!!!
ابرقهرمانی رو باید در حد خودش دید
جز سه گانه بتکن و دوتای اول مرد عنکبوتی و لوگان(که اونم مرگ ابرقهرمان بود)
ابر قهرمانی ها در بهترین حالت یه سرگرمی خوبن که برای فارغ شدن از دنیا(که عادت هم نداشته باشی یه بار میبینی و خداحافظی با کل فیلم)
حالا پایان بازی و جنگ بی پایان یا بی نهایت
هم همینن نباید جدی گرفت
ولی دگتر استرنج و ثور و یه سرگرمی بر اساس عادته چون نوستالژی با ابرقهرمانی داریم میبینسم
پس سودش اینه
حالا بیای از حرفای شخصیت تا حدی جذاب تانوس فلسفه و دیالوگ عالی که بیشتر شعار و دیالوگ بی پشتوانه موقعیت درام بکشی بیرون اون دیگه یه مسئله پیگست
به عبارتی از بهترینش هم انتظاری نیست
ببین حالتو کن
حالت بهتر شد یه فیلم از مارتی از نولان از ویلنو از کن لوچ. وودی. برگمان.فورد از کورییدا . حتی سرگرمی سازی مث تاکشی میکه یا بی مووی از جو دانته (واقعا ارزشمندن) ببین
سرگرمی هم درجه های خوبی مختلف داره
مثلا کامیک آلن مور کجا کامیک های مارول کجا
بحث امیمیشن بتمن جداست اون یه اثر منحصر به فرده
یه کارگردان مزخرف ساز اورریتد از یه کارگردان مزخرف ساز اورریتد دیگه دفاع کرده، خود اون کارگردان از جوکر ۲ دفاع کرده!
پیرمرد پرحاشیه تر از اسکورسیزی، چندسال گوش فلک رو کر کرد که آی مردم… قراره یه چیزی بسازم بساط استودیوهای فرمول محور و کوکاکولا ساز هالیوود (که به درستی از مدتها قبل از همه فهمیدن که این بابا قابلیت های دهه هفتادش رو دیگه نداره) رو جمع کنه.
اینم نتیجه اش: یه فیلم کش دار و ملال آور درب و داغون که فقط با هدف ارضای روان یه پیرمرد پرمدعا و تمام شده پول پاش حروم شد!
فیلمی که حالا مردم به شوخی بهش میگن مگافلاپولیس و من لازم نیست چهرمو نشون بدم دیگه چون قول دادم اگه فیلمه موفق بشه نشون میدم!!
مشخص بود از اول؛ اسکورسیزی که فیلم های به مراتب با کیفیت تری میسازه در نهایت هم تو گیشه شکست میخوره، هم شب های اسکار تحقیر میشه و به کسانی میبازه که فقط اسمشون کابوس فسیلبازانه، کاپولا که دهه هاست فیلم خوب نساخته.
من مرده و شماهایی که آماده دیسلایک دادنید و تماشای ابرشاحکار مگافلاپولیس زنده، قول میدم تا سال های بعد هنوز هم افرادی قراره این فیلم ددپول و ولورین (که از قضا ضعیف ترین فیلم ددپول هست و در بدترین دوران سینمای مارول اکران شده) رو یادشون مونده باشه ولی خیلی خیلی خیلی سخت کسی رو پیدا خواهید کرد که تا آخر همین امسال حتی تریلر مگافلاپولیس رو تا آخر دیده باشه!!!
قاتلان ماه گل که پارسال عروس نشریات چپول بود رو الان ملت خجالت میکشن اسمشو بیارن، بعد فکر میکنید اسم مگافلاپولیس رو میارن؟!
شهربازی
استیون سودربرگ از مگالو پولیس تعریف کرده و گفته دیوانه ترین فیلم از روح آمریکایی که شب خوابشو دیدم
میگوئل لوییس الیویرا هم بزرگترین فیلم آمریکایی در سی چهل سال گذشته ازش یادکرده
نه این ستایش های حماسی و اپیک نه اون نقدهای نکوهشی و بمبی.
خودمون ببینیم با عقل خودمون بسنجیم
گفتنی هارو چه مثبت چه منفی درمورد فیلم گفتیم و دیگه حرفی نبود، منتها از اونجایی که دوستان با دیسلایک هاشون به بنده عنایت داشتند جا داره به این نکته اشاره کنم که عستاد کاپولا با همه اون پولا، در نهایت امتیاز فیلمش «مگالوپولیس» تا الان یه امتیاز زیر این فیلم در متاکریتیک ثبت شده که نشان دهنده حماسه پیروزی خون بر کوکاکولا هست و بار دیگر اثبات کننده حقانیت و اقتدار فسی… ببخشید… اسطوره های واقعی سینمای واقعی و ذلت استودیو های جنایتکار و سینماکُش هالیوودی و سربازان پیادهنظامشون: «کودکان مارول فن»؛
و از اینها هم گذشته همه میدونن که متاکریتیک اساساً معتبر نیست و بنده هم خودم بارها به این موضوع اذعان داشتم (آخه چطور سایتی که به فیلمی مثل Boyhood امتیاز ۱۰۰ میده میتونه متعبر باشه؟!) و قطعاً فیلم عستاد لرزه بر قوطی های کوکاکولای نابود کنندگان سینمای واقعی انداخته و درست مثل پدرخوانده ۳ در تاریخ ماندگار خواهد شد!
قبل از اینکه کسی پای امتیاز و واکنش ها به جوکر ۲ رو هم وسط بکشه باید بگم که من به جان خودم از روز اول با موزیکال شدن اون فیلم مشکل داشتم!
قرص صورتی…بنفشا نه…قرص صورتیاتو بخور:)
پروپرانولول؟ اون برای کنترل اضطراب و فشار خون هست. شما احتمالا منظورت هالوپریدول یا آلپرازولام هست که هیچکدام بنفش و صورتی نیستن اما اگه بخوام بخورم حتما با کوکاکولا میخورم!
تمام لحظات و تصورات خوبی که از ددپول داشتم با این فیلم خراب شد
مد مکس فیورسا که تو گیشه شکست خورد به این فیلم ترجیح میدم
اول فروش فیلمو دیدم گفتم تو این روزا که فیلمای ابرقهرمانی شکست میخورن حتما یه چیزی داشته بعدش که دیدم ناامید شدم به غیر از چندجاش که با مسخره بازی ددپول خندم گرفت چیز دیگه ای نداشت
من خودم به اون تیکه ش که کاساندرا نوا پوست جانی استوری رو کند خیلی خندیدم بقیه فیلم خودمم نمیدونم چیکار میکردم
می خوای. قهرمان بسازید؟
کسی از مارولو دی سی و…انتظار نداره چیزی در اندازه یک هزارم هومر و انه اید و شاهنامه و مهابهارات و گرشاسپ نامه و رامایانا تحویل بده یاارباب حلقه ها
اما میتونه کاری کنه که بگیم میشه بخشی از آرزوهای بشر امروز بخش بسیار کوچکیش در آیینه این فراانسان هاست
که متاسفانه نشد
بنظرم واژه ابرقهرمانو قهرمان به معنای اسطوره ای برای این فیلم ها هدر دادن واژه است
بخاطر صحنه های بزن بکوب سرگرم کنندست
اما با آسون گیری هم چیزی در فیلمنامه ندارن
حتی ثور اسطوره ای و داستان های جذابش با لوکی که خمیره خوبی برای فیلم می تونه باشه
در مارول به متن خوب تبدیل نمی شه
سریال شوالیه ماه و خود لوکی تلاش خوبی بودند اما ضعف های بدی هم داشتند
دست کم تانوس کمی پیچیدگی داشت.
حتلت اسطوره ای و صحنه های احساسی
دو قسمت اول مرد عنکبوتی و تا حدی پایان بازی
اگر تکرار میشد شاهد یک منظومه حماسی بودیم. اما متاسفانه مارول کاری کرد که اپرای حماسی اسطوره ای برای غرب و حتی بینندگان شرق یه آرزوی مسخره و بی مزه باشه
این فیلم هجویه هست و ایراد منطقی گرفتن به فیلمنامهاش اساساً چیزی جز وقت تلف کردن و خراب کردن لذتش برای خودتون و دیگران نیست.
رسالت شخصیت ددپول تو دنیای مارول کلا هجو و مسخره کردن سایر قهرمان ها و سیستم داستان گویی در این ژانر، شکستن دیوار چهارم و رفرنس زدن به فرهنگ پاپ بوده و تو این فیلم هم با شکست های بعد از اندگیم مارول و ایده مولتی ورس و cameo ها شوخی شده.
ددپول رسماً میگه مارول به ته خط رسیده و تنها منجی اش خودشه در حالی که پارادوکس که نماد سرمایه گذاران پشت صحنه هست میگه نه تو در مقابل اسطوره ای مثل لوگان عددی نیستی و اون شاخ ایکسمن تو دنیای تموم شده فاکس بود. ددپول چون حسودیش میشه میزنه جسد لوگان رو به فنا میده ولی چون جایگاه منجی بودن دنیای مارول رو جدی گرفته، میگیرده تنها ورژنی که لباس ولورین در کمیک رو پوشیده میاره تا به مخاطب حال بده و پارادوکس هم راضی کنه منتها پارادوکس اینجا میره تو فاز اون تهیه کننده هایی که پروژه های ابرقهرمانی رو قبل اکران شدن کنسل میکنن چون امیدی بهشون نیست ولی لوگان و ددپول با بازگشت از خلأ ثابت میکنن هنوز امید برای نجات مارول هست!
از یه جهات میشه گفت فیلم اون چیزی هست که لانا واچفسکی میخواست با ماتریکس ۴ درمورد سطح توقع سرمایه گذاران و استودیوهای فیلمسازی در مقابل انتظار و نیاز طرفداران بگه و نتونست چون بر خلاف عوامل این فیلم، بی میل و رغبت بود.
باقی روند فیلم از اون داستان های کلاسیک دو رفیق هست که به لطف شیمی قوی بین هیو جکمن و رایان رینولدز دیدنی شده.
من که خوشم اومد و بنظرم کم از دو قسمت قبل نداره. ددپول یک اولین فیلم ابرقهرمانی بزرگسالانه و با درجه R نبود ولی اولینشون بود که به موفقیت خیلی بزرگ رسید و یه جورایی جریان ساز شد و الان هم با این فیلم این موفقیت رو به با خودش به دیزنی آورده و باید دید از این پتانسیل چطور استفاده میکنن. آیا میفتن به تکرار فرمول و شیردوشی و بقول ددپول کار کشیدن از جکمن تا نود سالگیش، یا اینکه به آگاهی از نیازهای طرفداران بزرگسال و جدیشون میرسن و به خواسته هاشون احترام میذارن.
به شخصه حداقل درمورد سریال «دردویل: تولد دوباره» امیدوارم مورد دوم باشه.
فیلم ویژگی های مشترک با تمام فیلم های معدود موفق مارول بعد از اندگیم داره، اصلی ترینشون هم یه جور حس بستن یه چپتر، پایان یه دوره و بزرگداشت نوستالژی دهه های قبل هست؛ به عبارتی بیشتر حس یه بانگ خداحافظی تا شروع یه فصل تازه.
راهی به خانه نیست و محافظان ۳ همینطور بودن، فیلم هایی که انگار تو همون دهه ۲۰۱۰ یا ۲۰۰۰ ساخته شدن نه دهه ۲۰۲۰.
اینجا هم یجورایی پرونده فیلم های فاکس مخصوصا سری ایکس من بسته شد و با چندتا شخصیت که جایگاه خودشون رو به هرحال تو تاریخ ژانر داشتن (یا درمورد گمبیت چنینگ تیتوم، میتونستن داشته باشن) اما تو فیلم های خوبی آخرین بار ندیدیمشون، خداحافظی حماسی ای شد.
اگه بخوایم سخت بگیریم، مشکل فیلم از نظر منطق روایی اش هست. فیلم نمیگه که ددپول چطور و چرا قید دستگاه سفر در زمان کیبل رو میزنه، نمیگه چطور ددپول درمورد سرنوشت لوگان میدونه در صورتی که اتفاقات لوگان در سال ۲۰۲۹ اتفاق میافته و چرا سفر در زمان نمیکنه جلوی کشته شدنش رو بگیره جای اینکه بره تو مولتی ورس؟! بعلاوه اگه کسی سریال لوکی رو ندیده باشه از tva و وُید چیزی نمیدونه.
البته درکل مثل راهی به خانه نیست، اینجا هم فیلم با هدف فن سرویس اومد جلو و به موفقیت هم رسیده. کلی صحنه و سکانس ناب فن سرویسی تو فیلم هست و بازی جکمن و رینولدز هم درجه یک، اکشن و موزیک فیلم هم خوبه.
در کل با اینکه از دوتا ددپول دیگه ضعیف تره و تو بدترین دوران مارول اکران شده، برای منی که روزهای سختی رو میگذرونم هردوبار تماشاش کلی لذت داشت.