لحظات جذاب در فیلم ترسناک مذهبی «Heretic» ساخته اسکات بک و برایان وودز، به آقای رید مربوط میشود، یک متخصص مذهبی که با قانعکنندگی تأثیرگذاری توسط هیو گرانت، در حال مبارزه فکری با دو مبلغ جوان مذهبی به جریان میافتد.
گرانت که چشمان مشتاق و لبخند بازیگوشش برنده قلب بریجت جونز رنه زلویگر و آنا اسکات جولیا رابرتز (در «ناتینگ هیل») بود، از جذابیت خاص خود برای آزمایش مرزهای اعتقادات این مبلّغان جوان استفاده میکند. او شخصیت خود را، یک گوشهنشین بدذات، با روحیهای نیکخواهانه پر میکند که بهزودی به دامافکن نگرانکنندهای تبدیل میشود. «Heretic» که در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو پیش از اکران در سینماها در 15 نوامبر به نمایش درآمد، گرانت را بهعنوان یک شرور قانعکننده به نمایش میگذارد و شما را به این فکر وامیدارد که چرا او نقشهای بیشتری ازایندست را بازی نکرده است.
آقای رید از آن دسته افرادی است که نگاه شدید و شوخیهای نامناسبش شخصیتی عجیب را نشان میدهد که در ابتدا طبیعی است که نادیده گرفته شود. این همان چیزی است که برای خواهران پکسون (کلاو ایست از «فیبلمن») و بارنز (سوفی تاچر از «یلو جکتس») اتفاق میافتد، دو مبلّغی که توسط شعبه کلیسای عیسی مسیح و قدیسان آخرالزمان برای تبدیل این روح کنجکاو به کار گمارده شدهاند. وقتی زنان به خانهاش میرسند – در بالای یک پله کوهی شیبدار که به سبک فرانک لوید رایت در تپهای سبز ادغام شده – باصداقت و گرمی آقای رید آرام میشوند. اکثر مردم با مبلّغان مانند طاعون رفتار میکنند. صحنهای اولیه که در آن خواهر پکسون به طور عمومی تحقیر میشود، موقعیت آنها را در این جامعه را به تصویر میکشد.
اما آقای رید متفاوت است. او خواهران پکسون و بارنز را به داخل دعوت میکند، به آنها اطمینان میدهد که همسرش در خانه است (به دلیل این که زنان مؤمن نمیتوانند تنها با یک مرد باشند) و حتی پای بلوبری به آنها پیشنهاد میدهد. اهمیتی ندارد که حرکات او نشانههایی از شرارت را نشان میدهد، اینکه نمیتواند از نگاهکردن به علامت جراحی روی بازوی خواهر بارنز دست بردارد یا اینکه سؤالات شخصیتر بپرسد. توجه او به ایمان آنقدر نادر است (او نسخه حاشیهنویسی شده خود از کتاب مقدس مؤمنان را در اختیار دارد) که خواهران پکسون و بارنز تصمیم میگیرند که نگرانیهای خود را نادیده بگیرند.
بک و وودز که بیشتر بهخاطر خلق «یک مکان ساکت» شناخته میشوند، به طور مطمئن چالشهای اولیه «Heretic» را تنظیم میکنند. با همکاری با فیلمبردار قدیمی خود، پارک چان – ووک، چونگ – هون چونگ و طراح تولید «بازیهای گرسنگی» فیلیپ مسینا، این دو کارگردان بر جزئیات عجیب خانه آقای رید تمرکز میکنند تا یک لحن تسخیرکننده ایجاد کنند. کاغذدیواری – الگوی زرد بیمارگونه – به همراه عدم وجود پنجرهها و چیدمان دقیق مبلمان، در ذهن ما و دختران درباره قابلاعتماد بودن میزبانشان تردید ایجاد میکند.
هر چقدر خواهران پکسون و بارنز با آقای رید صحبت میکنند، فضای خانه ترسناکتر میشود. اشتیاق رید به سمت فشار میزند، نشانهای که بهویژه بارنز را با وضعیت خطرناکشان آگاه میکند. آقای رید خود را بهعنوان نوعی وسواس مذهبی، یک محقق خودآموخته ایمان و باور معرفی میکند. مطالعات او را به برخی نتیجهگیریهای نگرانکننده رسانده است که در یکی از صحنههای سرگرمکننده و متمایز «Heretic» برای پکسون و بارنز ترسیم میکند؛ صحنهای که شامل مونوپولی، جار جار بینکس، رادیوهید و هالیها است.
گرانت افکار طولانیاش را با آرامش یک استاد و سرعت یک متعصب ارائه میدهد. او در اتاق پشتی، جایی که مهمانانش را جمع کرده، قدم میزند و وسایل را برای بیان منظورش به نمایش میگذارد. چونگ از نماهای هوایی برای ضبط میز کار آقای رید استفاده میکند – یک نمایش منظم از متون مذهبی و نسخههای بازی مونوپولی – که یادآور یک تریپتیک رنسانس است.
«Heretic» در این لحظات اولیه بسیار جذاب است که شامل ورود پکسون و بارنز و همچنین ارائه آقای رید میشود. بازیهای ایست و تاچر نقش بزرگی در ایجاد تعلیق دارند. اگر گرانت شرور زیرک باشد، این بازیگران قهرمانان ترسناک باهوش هستند که ارزش حمایت دارند. یک انتقال جذاب اتفاق میافتد زمانی که آقای رید به طور فکری این زنان را غافلگیر میکند که ایمانشان به شدیدترین شکل آزمایش میشود. خواهر بارنز با مشاهدات تیزبین و انتقاد بیپروا از منطق آقای رید ما را جذب میکند. اما بهزودی شاهد تاچر هستیم که به طور هوشمندانه از سادگی ظاهری پکسون در طول فیلم بهرهبرداری میکند.
مانند «ارزیابی»، یک اثر دیگر در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو امسال، «مرتد» بهعنوان یک درام اتاق سهنفره بسیار جذاب است. بک و وودز در ابتدا به نظر میرسد که قصد دارند به مشکلات دین مدرن بپردازند، اما روایت آنها هرگز به طور کامل در انتقادشان پیش نمیرود. وقتی آقای رید از سخنرانیهایش به سمت ترفندهای ترسناک و شرورانهتر میرود، «مرتد» نیز از آتشینترین نظریاتش فاصله میگیرد. درحالیکه این موضوع هیجان تماشای شخصیت گرانت را در لذتبردن از هوش فرضیاش کاهش نمیدهد، اما این کار باعث میشود که این پروژه ناامیدکننده سطحی باشد. یک خط داستانی با یک رهبر مذهبی که به دنبال جستجوی صادقانه برای دختران گمشده است نیز به جایی نمیرسد و تنها به یک شوخی سطحی تبدیل میشود که قبلاً به شکل بهتری در فیلم انجام شده است.
در نهایت رابطه بین پکسون، بارنز و آقای رید در طول «Heretic» جذابترین بخش فیلم باقی میماند. حتی زمانی که فیلمنامه به سمت بخشهای ناامیدکننده میرود – با مبادله تندخویی بالقوه برای نتایج خنثیتر – بازی موش و گربه آنها ما را کنجکاو و مشتاق نگه میدارد.
مترجم: نگین میناسیان
نمره: 7/10
منبع: هالیوود ریپورتر
چرت ترین فیلم ممکن. مخصوصا آخرش. ارزش دیدن نداره.
ایمان نیمی از درمان است ولی مهم این به چی و کی ایمان داری همون ایمانی که انسان به مریخ رسوند همون ایمان باعث بمب گذاری هم هست از علم هم میشه استفاده خوب و بد کرد مهم این هست که علم و ایمان در دست کی باشه میتونه باعث سعادت انسان باشه یا عامل نابودیش یکی با علم بمب اتم میسازه ولی کسی گیر میده که علم بده یکی با علم واکسن هاری میسازه مبگه علم خوبه یکی با ایمانش مدارس خیریه میسازه و به فقرا کمک میکنه یکی با اون جنگ راه میندازه بستگی به تفکر عاملش داره هر کسی بت خودشو داره یکی پوله یکی خانواده شه یکی ایدیولوژیکشه یکی فلسفشه یکی انسانیته شه هیچ وقت عقل انسان خودشو زیر سوال نمیبره برای همین فلاسفه میگن شکاک شکاکان وجود ندارد
من ندیدمش ولی عاشق فیلم ترسناکم به نظرتون برم ببینمش یا ضعیفه؟
من اسم آقای رید را شکگرای جوینده میزارم , شخصیتی که به نوعی نمایندهی شک گرایی فلسفیس ودرتضاد همیشگی میان عقل و احساس، علم و ایمان، و حتی معنا و پوچی گرفتار شده. رید بیشتر شبیه فردیس که زندگیاش را وقف جستجوی حقیقت کرده، اما این جستجو باعث شده به همهی باورهای قطعی و دینی با تردید نگاه کنه از طرفی ، اون دو دختر مبلغ، نماد ایمان ساده و تجربه نشده هستن باوری که هنوز در معرض چالشهای جدی قرار نگرفته و در تقابل با ذهن تحلیل گر رید به آزمون گذاشته میشون ؛ به نظرم این تعارض میان یقین و تردید، یکی از لایههای عمیق روایت فیلمه که مخاطب خودش را به تفکر دربارهی ماهیت ایمان و شک دعوت میکنه…/
🌀
در ابتدای فیلم…فکر کردم با یکی از بهترینهای 2024طرفم….اما هر چه فیلم بیشتر جلو میرفت….تبدیل به آشی شد که ملغمه ایی از کلیشه های رایج در چنین فیلمهایی با رنگ و لعاب شر و ور های به ظاهر عمیق و فلسفی بود…اما از همه اینها که بگذریم….این خبر دقیقن در بیست شهریور در هالییود ریپورتر پست شده و خانم میناسیان عزیز لطف کرده اونو برای من بیسوات ترجمه و در مووی مگ پست گذاشته..دسش درد نکنه…..اما ای کاش قبل از انتقال متن از مترجم گوگل به این پست کمی به سرو صورت متنتون دستی می کشیدید …ویرایشی….بزک دوزکی….حداقل یه نقطه کم و زیاد می کردی
متن خارجی رو توی مترجم گوگل میندازید ٫ حداقل یبار بخونید بعد منتشر کنید ٫ چیه اخه این اراجیف :
او شخصیت خود را، یک گوشهنشین بدذات، با روحیهای نیکخواهانه پر میکند که بهزودی به دامافکن نگرانکنندهای تبدیل میشود.
خب سایت محترم
ما که آخرش متوجه می شیم گوگل ترانسلیته
خب شما همون اولش به خودتون و ما احترام بذار بنویس ترجمه ماشینی
خب چرا اسم همکارتون رو می ذارید
شما که فضای خوبی در دست مخاطبتونگذاشتید و ما هم نوشته های آقای کریمی رو دنبال می کنیم
کار نااخلاقی و نادرست انجام ندید
و فرهنگ دروغ رو تتبلیغ نکنید
این پیامی از سمت یکی از دوستداران شماست
سپاس از شما
من از این فیلم خوشم اومد.
ممکنه بنظر بیاد که در دفاع از مذهب هست اما از نظر من فیلم در دفاع از «ایمان» بود بعنوان یه منش در زندگی. این موضوع به وضوح در اواخر فیلم و پاسخ دختر عینکیه به هیو گرانت که بهش میگه «دعا بگو» مشخص میشه.
بعلاوه به درستی نشون داد که نمیشه اتوماتیک یه نفر رو بخاطر دانش بالاش ستود؛ شخصیت هیو گرانت که علامه دهر دین پژوهی و… هست در نهایت خودش یه فرد ظالم با عقده خدایی هست و دختر مبلغ مذهبی ساده لوح که همه رفرنس هاش از کمیک بوک هست و رویاهای بچگانه مثل تبدیل شدن به پروانه داره، در نهایت انسانیتش خیلی از همچون شخصی بیشتره.
بازی بازیگران خیلی قوی بود.
بزرگترین ضربه رو به فیلم البته گرفتار شدن بیش از اندازه در دام کلیشه های ژانر زده.
اقا یا خانم.واقعا این متن کوتاه شما به کل متن بالا می ارزید.ممنون.
کوتاه واضح و جذاب
اتفاقن به نظر من….مشکل فیلم همین مدح و ستایش ایمان بود…چون مذهب چیزی نیست به جز ایمانی رادیکال…این نظر شخصیمه اما بزرگترین مشکل بشر ایمانه…همین ایمان هستش که لیسانس هر نوع جنایتی رو به بشر میده..ایمان بر اساس باور هایمان شکل میگیره واگه باورها کد غلط داشته باشه …عمل ما به شدت به سمت تاریکی میره و کاتالیزورش ایمانه….من معتقدم عملکرد ما نه بر اساس ایمان که بر اساس استنتاج منطقی و کوتاه مدت به افراد و رویدادها باشه…هیچ چیز و هیچ کس روی این سیاره مقدس نیست….در عربستان زمان جاهلیت…بر خلاف انچه گفته میشه…در دین به شدت دموکرات بودن…کسی حق توهین به دین یا بت دیگه ایی رو نداشت…اما اگر بتی رو ستایش می کردند و بعد از مدتی میدین جواب دعاهاشون رو نمیده بت رو عوض می کردن…در ادیان ابراهیمی ابتدا پیامبران با این اسلحه وارد شدن که خدای ما قویترینه…باید بهش ایمان بیارید….ولی بعد که ملت براشون سوال پیش اومد پس چرا خدای شما هم خواسته دعاهای ما رونمیده….دومین اسلحه و اختراع ایدئولوژ بشر…رو شد که بت پرستها نداشتند…مشیت الهی…یعنی پیامبران ادیان ابراهیمی در جواب این سئوال گفتن…هیس…اگه خدای قدرتمند ما جوابتو نداده مشیت الهی بوده…و همانطور که در مزامیر نوشته..
(سکوت کن و به خدا ایمان داشته باش. این خواست خدا بود و نباید در این مورد بحثی باشد)
بشریت در طول تاریخ هرچه خواسته و بهش نیاز داشته رو ساخته. بازار مذهب به این دلیل گرم بوده در دنیا چون تقاضا براش وجود داشته؛ همونطور که اگر اسلحه ساخته میشه براش تقاضا هست و هرزهنگاری اگر ساخته میشه براش تقاضا هست!
مسئله ایمان و مذهب اونقدرا هم که بنظر میاد از بالا به پایین نیست، باید در لایه لایه جوامع دنبال دلیل اینکه چرا مردم بهش تن دادن یا بهش پناه بردن گشت.
اینکه بشریت بخواد منطقی فکر و استنتاج کنه یک رویای آرمانیه! بعضی آدمها تنها دلیل براشون که نزنن همه چی و همه کس رو به آتیش بکشن اینه که فکر میکنن در یه آخرتی قضاوت خواهند شد و تقاص پس خواهند داد! افرادی هستن که بدون باور و ایمان، تمام ساختار و معنای زندگیشون فرو میپاشه و هر نوع توانایی و بازدهیشون رو از دست میدن؛ و صدالبته اون طرفش هم همونطور که اشاره کردید داریم که بخاطر ایمان بدترین جنایت هارو انجام میدن.
به هرحال چه خوشمون بیاد چه نیاد… باور، ایمان، دین، تقدس سازی… همه بخش جدایی ناپذیر از تاریخ و فرهنگ و هویت و فلسفه بشریت بودند. همین هنر رو نوع آتئیستیش رو میتونیم بستاییم ولی اون شاهکار های معماری و موسیقی که از دل کلیسا بیرون اومدن رو به هیچ وجه نمیتونیم نادیده بگیریم.
همینه که هست… ما چنین موجوداتی هستیم!
عزیز ایمانی که سین می گه
هنگامیست که به قدرت می رسه یا در تکاپوی قدرته
و همچنین ایمان مذهبی به دلیل نوع متافیزیکش و مرکز دادن به ذهنی گرایی
یه جور کیش شخصیت بوجود میاره و هم اینکه راه بسیار مناسبی برای حکومته
اتفاقا اون پیشرفتی که ما می بینیم میان دین باوران بیشترش مربوط به کسانیست که سعی در وزن دادن به عقل و تعادل بخشیدن به ترازوی عقل و ایمان داشتند.
در همین آزادی نسبی است. که فارابی را داریم یا ادب فارسی گاهی به اوج می رسه
در دیگر نقطه های جهان هم همینگونه است. و گرنه تصادف حکم می دهد در یک جایی حافظ باشد یک جایی نباشد یک جایی شکسپیر باشد یک جا نباشد
اون نقاشی و مجسمه ها هم که میگی
همه از دل چنین انسان هایی میان.
به عبارتی هر نوع ایمانی می تواند شخص را ایده چپان یا ایدئولوگ کند
اما ایمان مذهبی به دلیل ویژگی های خاص آن جهانی خطرناکتر است.
و اینکه میگویی کسانی بخاطر تقاص اون دنیا جرمی نمی کنند
شاید اگر خوب بشکافی این مورد را به این برسی بیشتر بخاطر تقاص در این دنیا بوسیله خدا باشد. اما چنین باوری اگر در جایی نباشد که حکومت قانون و عقل خودمختار ویژگی بارز آن باشد
حکومتداران از چنین احساسی بهره بزهکارانه می کنند
پ ن: عرفان تلاشی است برای شخصی کردن و بردن مفهوم دینی زیر مفهوم انسانی..گرایشی که در ذات خود شورشی است اما اگر با حکمرانی آمیخته شود فاجعه پیش میاید و دیگر عرفان نیست می شود صوفی گری .. حالت مبتذل و کاریکاتور عرفان
ایشون کلیت ایمان رو زد چون از نظرش «بزرگترین مشکل» بشره و «عملکرد ما نه بر اساس ایمان که بر اساس استنتاج منطقی و کوتاه مدت به افراد و رویدادها باشه»
این نوع از نگاه به شدت مکانیکی و الگوریتمی هست و بشرِ احساساتی نپذیرفته و نخواهد پذیرفت وگرنه بشر نیست!
انسان اومده که تقدس بسازه، اگه خدا نباشه، ملیت و خاکه؛ اگه اون نباشه خانواده هست؛ اگه اون نباشه تقدس زندگی هست.
دیگه مَثَل «تنها موجود بی رگ، سیب زمینی هست» رو که من نساختم!
جرج کارلین فقید به شوخی در جواب سوال فلسفی انسان که میگه چرا وجود دارم و هدفم روی زمین چیه میگه «تولید پلاستیک… عوضی!»
من میگم اون و تولید تقدس!!!
حالا من میگم اینا ایمان و تقدس هست شما الان خواهی گفت که نه و براساس فلان گزاره از فلان چیز میاد که اون هم فلان چیزه! یجوریه انگار من هرچی بگم شما میخوای به یه شکلی تصحیحش کنی و یه گریدی بهش بدی!! اینجا دانشگاه نیست که من بخوام از شما نمره بگیرم، من براساس فهمم نظر میدم تا الان هم چیزی از طرف جنابعالی نخوندم که بخوام براساسش موضعم رو عوض کنم هرچند به دیدگاه شما احترام میذارم و از مطالب شما استفاده میکنم.
بحث اصلی درباره یه فیلم ساده هست با دوسه تا نتیجه گیری ساده که من از قضا باهاشون موافقم و معتقدم شما قرار نیست یه فیلم درباره همه چیز بسازی!
نه ایشون ایمانی رو زد که بر اساسش یک شخص خودش رو مرکز و محور می دونه
و این هنگامی است که شخص بتونه به سوی قدرت بره و بدونه نمی تونه از تخت بکشوننش پایین. ایمان در ذات خودش باید شخص رو جستجوگرتر بکنه نه همهچیزدان .
بنده هم گفتم ایمان مذهبی به دلیلهایی خطرناکتر از بقیه است.( نگفتم ایمان های دیگر که می تونه ایمان تمام به عقل انسان باشه و خودخدا پنداری بسازه)
زیاناور نیست
قرار نیست چون بشکر قدسی گراست هر جنایتی کنه.
قدسی گرایی هم اگر به چیزهای مادی باشه راحت تر می شه باهاش جنگید و عظمت خودساختشو شکست.
و اینکه من در پی درس دادن به کسی نیستم.
قرار نیست پیر حکیم و خیراندیشی باشم.
به عبارتی شما صفر یا صدی نگاه میکنی
یا این ایمان باید باشه یا نباشه
اما من به چگونه بودن یه چیز نگاه میکنم
من اصلا به باید و نباید کار ندارم، شما خودت از واژه های «باید» و «نباید» و «قرار هست» و «قرار نیست» مدام داری استفاده میکنی! این یعنی چی؟ یعنی تفکر آرمانی!
من فلسفهام در زندگی این هست که من وسط آشغالدونی دارم زندگی میکنم، مسئولیتم این هست که باید دور و بر خودمو تمیز کنم. تو آشغالدونی هم چیزهای کثیف و چندش آور هست، هم چیز های بدرد بخور؛ من واینمیسم بحث آرمانی کنم که ماهیت آشغال و ابزار باید اونطور که من دلم میخواد عوض بشه! این کار شماست!
میخوای تغییرات بنیادین ایجاد کنی برو حزبی چیزی تشکیل بده و ادعای رهبری کن تا رای بگیری برای تغییر دنیا! من از قضا باور دارم انسان ها میتونن عوض بشن… ولی در اکثریت قریب به اتفاق مواقع بدتر میشن!
در نهایت هم من ترجیح میدم خود سین بیاد منظورش رو روشن بگه.
حداقل در این متن پیشین که الان پاسخ دادی من باید نباید ندیدم در کلامم
من با کیفیت و چگونگی کار دارم
نه اینکه همینی هست که هست
ما با نوع کارکرد و رویکرد به ایمانکار داریم.
ما در طول تاریخ شاهد خرابکاری این نوع ایمان که به قدرت می رسه و احساس و هیجان های مذهبی نابکارانه بهره می بره هستیم. و گرنه ایمان یه مسئله قلبی و سنجش نا پذیره