صفحه اصلی > نقد و بررسی فیلم خارجی : نقد و بررسی فیلم Eden

نقد و بررسی فیلم Eden

Eden

اگر «Eden» به جای فیلم، یک کتاب بود، از همان جلدهای سنگین تاریخی می‌شد که پدرتان همیشه در صدر لیست کریسمسش می گذاشت.

اما به عنوان یک فیلم «Eden» همچنان داستان واقعی‌اش اساساً یکی از همان قصه‌های کلاسیک مخصوص پدرهاست؛ شاید حتی بتوان گفت «امپراتوری روم» ران هاوارد. هاوارد عاشق روایت داستان‌های واقعی است و «عدن» که شنبه در جشنواره فیلم تورنتو اکران شد، ورودی جسور و متفاوت در کارنامه اوست.

دکتر فریدریش ریتر (با بازی جود لا) و شریکش دورا (ونسا کربی)، برای داشتن زندگی آرمانی و دور از جامعه راهی جزیره بی‌سکنه فلوریانا در مجمع الجزایر گالاپاگوس می‌شوند. هدف ریتر این است که از دنیا فرار کند و شاهکار فلسفی خود را بنویسد؛ چیزی که به باورش می‌تواند بنیان جامعه را دگرگون کند. اما وقتی گزارش‌هایی درباره نامه‌هایش باعث شهرتش در اروپا می‌شود، آرامش آن‌ها به هم می‌خورد. ابتدا خانواده ویت‌مرها از راه می‌رسند؛ هاینتس (دنیل برول)، مارگارت (سیدنی سوئینی) و پسر بیمارشان هری (جاناتان تیتل).

Eden

اما با اینکه ریتر سعی می‌کند آن‌ها را با اسکان‌ دادن‌شان در منطقه‌ای بی‌رحم ناامید کند، ویت‌مرها برخلاف انتظار زندگی جدیدی برای خودشان می‌سازند. تا اینکه بارونس الوئیز با مجموعه‌ای از اسامی عجیب (آنا د آرماس) و معشوقه‌هایش با نقشه ساخت یک هتل مجلل سر می‌رسند. از همین‌جا، این بهشت فقیر اما صادق به یک جشنواره لرد آو د فلایز، سرشار از دوز و کلک، رقابت و خشونت تبدیل می‌شود.

هاوارد با فیلمنامه نوآ پینک مجبور است چندین خط داستانی را در فیلم «Eden»با هم پیش ببرد؛ روایت مدام بین فوران‌های عجیب و غریب که گاهی به طنز می‌رسد، و تنش‌های سراسر رقابت تغییر می‌کند. واضح است که با این همه بازی، چند ظرف هم لابد می‌شکند.

جود لا با تمام توان نقش ریتر، این شخصیت خودشیفته و مجذوب نیچه را جان می‌دهد. او همچنان روند انتخاب نقش‌های افراطی را ادامه می‌دهد؛ ولی باز هم جذابیت ذاتی بازیگری‌اش را به عنوان سلاح اصلی ریتر حفظ می‌کند. ونسا کربی به خوبی در برابرش قرار می‌گیرد؛ در نقش دورا، زنی که هرچه بیشتر از وضعی که کارهای خانه تماماً گردن اوست و مردش فقط دنبال آرمان‌هایش می‌رود خسته می‌شود. کربی دورا را با خوی حیوانی و گرسنگی به تصویر می‌کشد؛ زنی که از ته دل آرزو دارد معجزه‌ای دردش را تسکین دهد (از قرار معلوم دورا مبتلا به ام‌اس است). با اینکه کربی در بخش اول فیلم «Eden» درخشان است، اما متاسفانه خیلی کم دیده می‌شود و جزییات بازی‌اش زیر سایه اجرای پر سر و صدای جود لا قرار می‌گیرد.

Eden

برول که هاوارد او را با فیلم «رقابت» به آمریکایی‌ها معرفی کرد، در این فیلم بیش از بقیه بازیگران مسلط و واقعی است. شخصیت هاینتز با شرافت به دنبال زندگی بهتر است، حتی اگر مجبور باشد ارواح دوران سربازی در جنگ جهانی اول را در ذهنش سرکوب کند.

سوئینی برخلاف عادت همیشگی‌اش، در فیلم «Eden» نقش زنی کم‌حرف و سنتی را بازی می‌کند که سخت به دنبال پیدا کردن جایگاه خودش است. در بعضی صحنه‌ها، به ویژه وقتی مجبور است همزمان با درد زایمان، با گروهی سگ وحشی بجنگد، نشان می‌دهد قابلیت‌های بیشتری دارد. اما هنوز بازی کاملی ارائه نمی‌کند که من را قانع کند می‌تواند بازیگر بزرگی شود. بار احساسی فیلم بر دوش شخصیتی است که سوئینی بازی می‌کند، و این بار در حال له کردن اوست.

در مجموع، بازی او به کیفیت فیلم ضربه می‌زند. لهجه آلمانی‌اش اصلاً قانع‌کننده نیست. مشکل مهم‌تر این است که سوئینی اصلاً برای نقش‌های تاریخی ساخته نشده؛ او کاملاً روحیه یک زن مدرن را دارد و تصور اینکه این شخصیت قبل از اختراع اینترنت وجود داشته غیرممکن است. این ویژگی او تا آن حد برجسته است که هر بار دوربین رویش قرار می‌گیرد، بیننده از فضای قصه خارج می‌شود.

Eden

آنا دآرمـاس هم با جسارت نقش بارونس خودشیفته و باروحیه خطرناک را بازی می‌کند. او با غرور ساختگی و اغواگری اغراق‌شده، برای رسیدن به خواسته‌هایش تلاش می‌کند؛ اما از همان ابتدا برای تماشاگر و همه ساکنان فلوریانا مشخص است که شارلاتان است. درست مثل بازی‌اش در فیلم «بلوند»، بیشتر بر نمایش جنسی تکیه می‌کند تا عمق شخصیت، به امید اینکه جسارتش ضعف‌هایش را بپوشاند. بازی‌اش پر زرق و برق و شلوغ است و معلوم نیست بارونس واقعا در اغواگری ضعیف است یا این نقص تقصیر بازیگر است.

«Eden» انتخابی عجیب برای هاوارد به‌نظر می‌رسد. فیلم از لحاظ تاریخی در امتداد آثار ده‌ساله اخیر اوست که به سراغ داستان‌هایی غریب‌تر از واقعیت می‌رود (مثل «در دل دریا»، «سیزده جان» و غیره). اما خیلی بی‌رحم‌تر و تلخ‌تر از معمول فیلم‌های هاوارد است. فیلم از لحاظ بصری زیبا و چشمگیر ساخته شده، به‌ویژه در به تصویر کشیدن طبیعت بکر؛ اما فاقد همان روحیه دلگرم‌کننده و امیدبخشی است که اغلب آثار هاوارد را از فیلمسازان بدبین متمایز می‌کند.

داستان واقعی «Eden» آنقدر جذاب است که اگر مستندی از آن بسازند همین حالا تماشایش می‌کنم. این داستان به عنوان یک درام تاریخی ظرفیت این را دارد که به یک تریلر عالی بدل شود، اما در این فیلم نتیجه بیشتر یک ترکیب ناهماهنگ از بقای پرتنش، عجایب تاریخی و رقابت‌های خانوادگی است که درنهایت مجموعه‌ای از لحظه‌های برجسته را به دست می‌دهد، اما…

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها