داستان :
احترام السادات ( شیرین یزدان بخش ) و فروغ ( رابعه مدنی ) دو مادر سالخورده ای هستند که سالها چشم به راه بازگشت فرزندانشان از جبهه جنگ هستند و حالا در غم دوری فرزندشان، دوستی بسیار نزدیکی به یکدیگر پیدا کرده اند. آنها هر هفته به ستاد شهدا می روند تا خبری از فرزندانشان بگیرند اما همیشه به آنها گفته می شود که خبری از فرزندانشان نیست تا اینکه در یک روز که احترام السادات به تنهایی به ستاد شهدا مراجعه می کند، به او گفته می شود که جسد فرزندش پیدا شده و بزودی آن را تشییع خواهند کرد. اما احترام السادات به علت رعایت حال فروغ که به سرطان مبتلا شده و پزشکان هم گفته اند مدت زمان زیادی در قید حیات نخواهد بود، از مسئول ستاد ( صابر اَبَر ) خواهش می کند تا به فروغ بگوید جسد پیدا شده متعلق به پسر اوست، اما مسئول ستاد به شدت با این تصمیم مخالفت می کند و…
کارگردان :
همایون اسعدیان : یکی از کارگردانان محبوب سینمای ایران که پیش از کارگردانی ، سوابق بسیار زیادی در زمینه های برنامه ریز- دستیار کارگردانی – عکاسی – نویسندگی– مدیر تولید و… داشته است اما اولین فیلم خودش به عنوان کارگردان را در سال 1373 با عنوان « نیش » ساخت.
پس از ساخت چند فیلم تقریبا متوسط، اسعدیان در سال 1379 فیلم « آخر بازی » را روانه سینماها کرد که با استقبال خوب منتقدان روبرو شد و توانست دیپلم افتخار نوزدهمین جشنواره بینالمللی فجر را برای کارگردانی « آخر بازی » بدست بیاورد. اسعدیان همچنین چند مجموعه تلویزیونی را کارگردانی کرده که مهمترین آنها مجموعه محبوب « راه بی پایان » بود که در 26 قسمت ساخته شد.
درباره فیلم :
منوچهر محمدی تهیه کننده این فیلم ، در جایی گفته بود که ایده اولیه این فیلم بعد از شنیدن خبر اختلاس 3000 هزار میلیارد تومانی به ذهنش رسیده است!
« بوسیدن روی ماه » فاقد چهره های مشهور سینمایی است، به همین دلیل کارگردان با خیال راحت توانسته داستانش را تعریف کند و تنها به این جهت که یک بازیگر مشهورتر در فیلم قرار دارد، پلان بیشتری را بی جهت به او اختصاص ندهد!
آغاز فیلم و قاب تصویری که مشاهده می کنیم، این نکته را به ما گوشزد می کند که شاید می شد این فیلم را بصورت تلویزیونی ساخت و دیگر کار به سینما نکشاند!
« بوسیدن روی ماه » فیلمنامه ای کاملاً ایرانی دارد که شاید به جز خود ایرانی ها، کمتر کسی در فرهنگ های مختلف بتواند درک کاملی از آن داشته باشد. داستان دو مادر که فرزندانشان مفقود الاثر شده و رشادت یکی از آنها که خواستار کمک به دوستش است، یکی از موارد احساسی است که هیچ کجای دنیا نمی توان نمونه دومی برای آن با این قدرت یافت.
خوشبختانه ریتم فیلم کاملاً آرام و منطقی دنبال می شود. اسعدیان در معرفی دو شخصیت اصلی داستانش هیچ عجله ای به خرج نداده و بسیار آرام و با تکیه بر جزییات زندگی سنتی ایرانی، این شخصیت ها را به تصویر کشیده که در نوع خودش جای تقدیر دارد.
البته فیلمنامه « بوسیدن روی ماه » بی مشکل هم نیست. به عنوان مثال، احترام السادات شخصیتی است که در بین اهالی محل به شدت محبوب است و همگی اعضای محل به او احترام گذاشته و سعی در برطرف کردن مشکلاتش دارند. اما او به نوعی همواره یک حس پشیمانی را با خود حمل می کند که فیلم هیچ توضیح منطقی در مورد آن ارائه نمی کند، خبری هم از تعلیق و این چیزها هم در فیلم نیست!
« بوسیدن روی ماه » چندین شخصیت مکمل زائد هم دارد که اصلاً ربطی به فیلم و داستانش ندارند. این شخصیت ها از بقال گرفته تا دوست پسرِ نگار همگی کار خود را می کنند و اصلاً در فرم داستان قرار نمی گیرند.
اسعدیان با به تصویر کشیدن روابط نگار و دوست پسرش که مشخصاً خارج از سنت است، قصد داشته تا تفاوت فرهنگی دو نسل را نشان دهد و انتقادی هم از وضعیت جوانان و روابط امروزی آنها کرده باشد که روی هم رفته پخته و قابل قبول نیست چراکه نمی توان انتظار داشت جامعه همیشه روی یک خط ترسیم شده قدم بردارد و با گذشت زمان تغییرات جدید را در خود بوجود نیاورد.
یکی از موضوعات کاملاً ایرانی فیلم، درخواست احترام السادات از مسئول ستاد شهدا برای اعلام کردن این موضوع که جسد پیدا شده متعلق به پسر دوستش فروغ است، می باشد. شاید اگر این بخش از فیلم را در هر جای دنیا که به مردمانش نشان دهید، بی برو برگرد حق را به مسئول ستاد شهدا بدهند که با این کار مخالفت می کند و البته نتوانند دلیل این تصمیم عجیب احترام السادات را هم درک کنند. اما برای ما ایرانی ها ، رفتار این مادرِ شهید بسیار آشناست و نمونه های بسیاری از آن در موقعیت های مختلف مشاهده کرده ایم که شاید هیچ نمونه دومی برای آن در هیچ کجای دنیا یافت نشود.
اسعدیان پس از اینکه احترام السادات ناتوان در قانع کردن مسئول ستاد شهدا می شود، او را به سراغ مسئول سابق ستاد شهدا یعنی حاج آقا مصطفوی ( با بازی مسعود رایگان ) می فرستد و با اینکار انتقادات خودش را هم در جریان این ملاقات از برخورد مسئولین با افراد با وجدان نشان می دهد. اسعدیان ، شخصیت حاج آقا مصطفوی را در گورستان ماشین به تصویر می کشد که این مکان بیانگر این موضوع است که مسئولین حاج آقا مصطفوی را که مشکلات بسیاری از مردم را در زمان فعالیتش برطرف کرده، نهایتاً به گورستان ماشین فرستاده اند تا شاید او هم روزی به مانند این ماشین ها بپوسد و نابود شود. البته به نظرم می شد که این انتقاد تا این حد غلیظ بیان نمی شد و با روش های بهتری شخصیت حاج آقا مصطفوی برای تماشاگرِ ترسیم می شد. متاسفانه در « بوسیدن روی ماه » مسئول سابق ستاد شهدا کاملا خوب و مسئول ستاد فعلی کاملاً یکدنده و بد ترسیم شده است!
بهترین بازی فیلم متلق به شیرین یزدان بخش است که بدون اغراق و بزرگنمایی، یک مادر منتظر را به بهترین شکل ممکن به تصویر کشیده است و تماشاگر هم با دیدن او به راحتی قبولش می کند. دیگر بازیگر خوب فیلم صابر اَبَر است که مثل همیشه در فرم خودش عالی ظاهر شده و هیچ حرکت اضافه ای در بازی اش مشاهده نمی شود.
به پایان فیلم که نزدیک می شویم بیشتر احساس می کنم که فیلم شخصیت های زائد اضافه ای دارد! بقال ، مهندس شهرداری، زن منتظر در بنیاد شهید ( این یکی خیلی زائد هست! )، دوست پسرِ نگار … فکر کنید که همه اینها در فیلم یک شبه داستان برای خودشان دارند!
در مجموع باید بگم که « بوسیدن روی ماه » یک اثر کاملاً ایرانی است که می تواند خانواده ها را راضی کند. « بوسیدن روی ماه » فیلمی بی ادعا با به تصویر کشیدن برگ دیگری از زندگی سخت خانواده های شهید در کشورمان می باشد که ارزش معنوی آن بسیار بالاست اما از لحاظ فرم پرداخت سینمایی می توان گفت که ضعف های کوچک و بزرگ زیادی دارد.
منتقد : میثم کریمی
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگیرد قانونی می شود.
به جمع طرفداران مووی مگ در فیس بوک بپیوندید
نام فیلم : بوسیدن روی ماه
کارگردان : همایون اسعدیان
فيلمنامه: همايون اسعديان (براساس طرحي از منوچهر محمدي)
تهیه کننده: منوچهر محمدی
(با همكاري مشترك سازمان فرهنگي هنري شهرداري، موسسه تصوير شهر و موسسه فراديس)
مدير فيلمبرداري: حسين جعفريان
تدوین: هايده صفيياري
طراح گريم: مهرداد ميركياني
طراح صحنه و لباس: مرجان گلزار
بازیگران : شيرين يزدانبخش، رابعه مدني، مسعود رايگان، صابر ابر، سعيد پورصميمي، شيدا خليق، شاهرخ فروتنيان، شبنم مقدمي، اميرحسين رستمي و …