مطمئنا در حین تماشای فیلم « اسکای فال » از جلوه های ویژه و صحنه های اکشن آن لذت زیادی برده اید و بارها لب به تحسین از سازندگان گشوده اید. امروز در سایت مووی مگ میزبان 3 بدلکاری هستیم که فعالیتشان را در ایران آغاز کردند و پس از تلاش فراوان بالاخره موفق شدند در پروژه بزرگ « اسکای فال » به عنوان بدلکار حضور داشته باشند و البته در روزهای اخیر افتخاری دیگر برای ایران رقم زده اند و آن هم دریافت جایزه « SAG » ( معادل اسکار برای رشته بدلکاران ) برای همین فیلم بوده است.
در این مقاله می توانید مصاحبه اختصاصی میثم کریمی و این 3 بدلکار حرفه ای را مشاهده کنید.
میثم کریمی – در وهله اول قصد دارم تا از شما 3 هنرمند گرامی بابت انجام مصاحبه اختصاصی با سایت « مجله فیلم » تشکر کنم.
پیش از اینکه به سراغ حرفه تان بروم و درباره آن سوال کنم، می خواهم تا خودتان را برای خوانندگان « مجله فیلم » معرفی نمائید و نحوه ورودتان به این رشته را بیان کنید.
ارشا اقدسی : من از شما بخاطر وقتی که به ما اختصاص دادید ممنونم.
متولد سال 1361 در تهران هستم. من مربی آی کیدو بودم که با آقای پیمان اَبدی آشنا شدم. پس از مدت کوتاهی، در رشته تربیت بدنی در ایتالیا پذیرفته شده بودم، اما به دلیل آشنایی با آقای اَبدی و علاقه به بدلکاری، تصمیم گرفتم ایران بمونم و فعالیت کنم و اینطور شد که ماندگار شدم.
افتخار این رو داشتم که سرمربی باشگاه آقای اَبدی باشم و بعد از 2 سال که بانجی افتتاح شد، اولین مربی بانجی ایران شدم و اونجا تیم خودم یعنی « تیم 13 » را تشکیل دادم. در این گروه با بچه های پر انرژی کار کردم که از بین آنها فقط خانم مهسا احمدی ماندگار شد و همه رفته رفته کم آوردند.
مهسا احمدی : ممنونم از شما. من مهسا احمدی متولد ۲۳ مهرماه سال 1368 در شهر کرج هستم. قهرمان سابقه رشته ورزشی ژیمناستیک هستم و از طریقه ورزش ، حدود ۶ساله پیش بدلکاری رو با ارشا اقدسی شروع کردم. من اولین دختر بدلکار ایرانی هستم که جلوی دوربین عملیات بدلکاری انجام داده و اولین و تنها دختر بدلکار ایرانی هم هستم که در فیلمهای خارجی عملیات بدلکاری انجام داده که مهمترین آن مربوط به آخرین قسمت از فیلم « جیمز باند » به نام « اسکای فال » ( Skyfall ) بود.
همچنین اولین دختر ایرانی هستم که پس از انقلاب اسلامی ایران، پرش سقوط آزاد از هواپیما را انجام داد؛ کاری که هنوز هم دختران ایرانی نتوانسته اند آن را انجام دهند! و در آخر هم باید بگویم که اولین دختر ایرانی هستم که پرش بانجی جامپینگ را در ایران انجام داده و باید بگویم که اولین مربی این رشته هم هستم.
امیر بدری : مرسی از شما . من امیر بدری هستم. 22 سالمه ، متولد تهران و فارغ التحصیل رشته الکترونیک از دانشگاه آزاد می باشم. من تا 16 سالگی ورزش خاصی رو انجام نمی دادم و مثل بقیه بچه ها بازی می کردم و گاهی هم ورزش. در مجموع بچگی پر هیجانی داشتم و خیلی به دنبال شَر و انجام کارهای خطرناک بودم!
میثم کریمی : جناب اقدسی، گفتید که اسم گروهتون را « تیم 13 » گذاشتید. آیا دلیل این نامگذاری به جهت خرافاتی بود که درباره نحس بودن عدد 13 عنوان می کردند یا فلسفه دیگری پشت آن بوده؟
بله بخاطر همین تصور غلطی که در مورد نحس بودن عدد 13 وجود دارد، تصمیم گرفتم تا اینکار رو انجام بدم. واقعا اگر این عدد نحس بود، اسمش اینطور در موفق ترین عرصه جهانی شنیده می شد؟
ما می خواستیم که ثابت کنیم ، حتی بر فرض اشتباه اگر عدد 13 نحس هم باشه، اگر شما به کارهاتون تسلط داشته باشید و احتیاط لازم رو داشته باشید، هیچ خطری متوجه کسی نخواهد شد.
میثم کریمی : فکر می کنم که به درستی توانسته اید اثبات کنید که نحسی عدد 13 یک خرافه بیش نیست! موفقیت های پی در پی شما گواه این ادعاست
شما عزیزان آیا زمانی که در ایران حضور داشتید، فیلمسازان و یا فعالان این رشته به درستی از ظرفیت ها و استعدادهای شما استفاده بعمل می آوردند یا شما برای انجام بدلکاری با مشکلاتی مواجه بودید؟
ارشا اقدسی : فیلمساز کلمه ای هست که جای بحث داره و سینمای ایران سینمایی کاملا سفارشی هست و کیفیت، آخرین نکته قابل توجه در این حرفه به حساب می آید.
شما به راحتی می تونید ببینید که هنوز بدلکارها در جشنواره شامل مسابقه نمی شوند یعنی sfx – vfx به حساب می آیند اما بدلکاری نیست. این مثال به راحتی نشون می ده که از بالا تا پایین به این رشته اهمیت داده نمی شه. شما کافی هست تیتراژ فیلمها رو ببینید که در اون اسم بدلکارها آخرین اسامی هست که نوشته می شه ، این در صورتی هست که در فیلمهای هالیوودی بدلکارها از بهترین امکانات رفاهی برخوردار هستند و نامشان هم در تیتراژ بعد از اسامی بازیگران اصلی نوشته می شه.
در مورد مشکلات حاضر ترجیح می دم اینها رو بگم و بس، چون به حدی زیاد هستند و توجهی نمی شه که گفتنش فایده ای نداره… گفتن از مشکلات زمانی خوبه که کسی براش راه کار پیدا کنه نه اینکه فقط بدونیم چه چیزی نداریم.
مهسا احمدی : باید بگویم که در اوایل خیر، اصلا اعتماد نمی کردند تا اینکه برای تیزر تبلیغاتی آقای رامبد جوان از ارشا خواستند تا یه سری کارهای نمایشی انجام بدهد و متاسفانه در آن زمان دست ارشا شکسته بود و تا آرنج در گچ بود و 6 تا پین هم داخل دستش بود! با اینحال یک حرکت بود که باید ایشون از پشت بام یک خانه پشتک می زد به پشت بام ساختمان بغلی ، اما ارشا بخاطر شکستگی دستی که داشت نمی توانست اینکار را انجام دهد. در همین زمان آقای جوان منو دید و بخاطر شناختی که از من داشت گفت که :« لباس ارشا را بدید به خانم احمدی تا ایشون بلدکاری رو انجام بده » این اولین بدلکاری من در جلوی دوربین بود. آقای جوان اولین کارگردانی بودند که به من اعتماد کردند و 6 ماه بعد دوباره از من خواستند تا در فیلم « پسر آدم ، دختر حوا » به عنوان بدلکار حضور داشته باشم.
بعد از آن کار، رفته رفته فیلمسازان دیگر هم به حضور یک دختر بدلکار در پروژه ها اعتماد کردند. آقای محمدرضا آهنج برای سریال « عملیات پایتخت » واقعا دست منو باز گذاشت تا توانایی هایی که داشتم رو نشون بدم. آقای حجت قاسم زاده اصل ، آقای کیمیایی ، آقای قدکچیان ، آقای علیرضا امینی ، آقای رسول صدرعاملی و خانم مرضیه برومند کسانی بودند که به من اعتماد کردند و من افتخار همکاری با آنها را داشتم. ولی با اینحال سینمای ایران جایی برای حضور بدلکار دختر نداره چون هنوز هم با وجود اینکه بیش از 6 سال از آمدن دختران به این رشته می گذرد، باز هم فقط از بدلکاران مرد استفاده می کنند به دلایلی…
گروه هایی که در تیمشان عضو خانم آموزش می دهند و همه جا مصاحبه می کنند که ” ما دختر بدلکار داریم که توانایی بالایی برای بدلکاری در جلوی دوربین دارند ” ، در نهایت از بدلکاران مرد استفاده می کنند! منظورم این نیست که از شخص من درخواست کنند تا بدلکاری رو انجام بدم، چونکه بعد از من حداقل 10 نفر دیگه وجود دارند که مدعی هستند بدلکار حرفه ای هستند، خب از آنها استفاده کنند ، من هم خیلی خوشحال می شم واقعا، هم بخاطر پیشرفت حرفه ام ، هم بخاطر پیشرفت سینما و هم استفاده درست از بدلکاران با توجه به جنسیت.
امیر بدری : 100درصد که نه . ما همیشه به دنبال ایده پردازی و نشون دادن توانایی های شخصی مان بودیم و همیشه سعی کردیم تا کارهای بدلکاری ما به روز باشه ، ولی متاسفانه سینمای ما هیچوقت استقبال نکرد و همیشه می خواست که به نحوی این قضیه رو ماست مالی کنه !
بله ، با مشکلات زیادی مواجه بودیم ، مشکل اول سر مبلغ قراردادمان بود که در خیلی از موارد پیش میامد که حتی مبلغی که قرارداد بسته بویدم رو به ما نمی دادند و اینکه بعد از انجام کار میامدند و دوباره شروع به تخفیف گرفتن می کردند! مشکل بعدی این بود که مثلاً برای صحنه هایی که تصادف با ماشین یا رانندگی بود ، 20 نفر سر صحنه می آمدند تا به ما هی تذکر بدهند که ” آقا با ماشین می خوای تصادف کنی ، ماشین شیشه اش نشکنه ها ! ” ، آخه مگه می شه با ماشین تصادف کنی بعد شیشه اش نشکنه؟! یا اینکه کاپوتش نره داخل؟ خیلی از مدیران تولیدِ ما اینها رو می گفتند. البته در آخر حرفشان ، بعضی هاشون هم می گفتند ” حالا مواظب خودتم باش!
مشکل بعدی این هست که به حرفه اهمیت داده نمی شود، مثلا بارها پیش اومده که به ما زنگ می زدن و گفتن آقا یه صحنه تصادف داری الان بیا سر صحنه!! ما هم همیشه این موردها رو رد می کنیم بخاطر اینکه اینطوری نیست که تا زنگ می زنن بریم سر صحنه و بزنیم و بریم. بدلکاری فکر می خواد و برنامه ریزی. ما یک بار می خواستیم ماشین چپ کنیم، گفته بودیم که ماشین آتش نشانی ، آمبولانس و جرثقیل سر صحنه باشه، ولی هیچکدوم نبود! بعد به تهیه کننده گفتیم و اون هم در جواب گفت : « الان میاد ! » . ما صبر کردیم دیدیم زنگ زدن به ماشین آتش نشانی و اون هم اومد اما وقتی متوجه شد فیلمبرداری هست، کلی شاکی شد و برگشت! اینا بخاطر اینه که برنامه ریزی نداریم. بجای اینکه سر صحنه زنگ بزنن بگن یه ماشین چپ کرده ، باید یک هفته قبل برن دنبال هماهنگ کردن این کارها تا ماشین های امداد در تمام این صحنه ها با ما باشند. در مجموع مشکلات زیاده!
یه چیز در مورد خودم اینکه من جزو اولین مربی های رشته پارکور و دارنده کارت مربیگری از فدراسیون آمادگی جسمانی در ایران هستم که دامین والترز ، قهرمان ژیمناستیک و یکی از بهترین های پارکور جهان کارت من رو تایید کرده. دامین والترز از دوستهای بسیار خوب منه و یکی از مقامهای دومی در استان تهران برای بهترین گروه نمایشی پارکور در اولین دوره مسابقات پارکور دارم، همچنین دارای کارت مربیگری ژیمناستیک هم هستم و دارای لیسانس اسکای دایوینگ ( سقوط ازاد از هواپیما ) هم هستم. در ضمن باید بگویم که مربی بانجی جامپینگ هم هستم.
میثم کریمی : چطور شد که به خارج از کشور سفر کردید و در پروژه های سینمایی دیگر کشورها به انجام بدلکاری مشغول شدید؟ از لحاظ مالی ، حضور در پروژه های داخلی و بین المللی تا چه حد با یکدیگر تفاوت دارد؟
ارشا اقدسی : اونجا شما پول تفریح، هزینه مسکن، جابجایی و خورد و خوراک رو کامل دریافت می کنید علاوه بر حقوق معین روزانه، در ازای روزهای بیکاری، تمرین و کار و در ازای کارهای مهم که توسط هماهنگ کننده آقای گری پاول تعیین می شه ، حقوق اضافه یا جایزه هم دریافت میکنید.
اینجا ما به زور پول کار خودمون رو میگیریم! یا بعضی از کارها مثل سریال « سقوط آزاد » کار آقای حبیب الله کاسه ساز ، نه تنها 80 درصد پول ما رو نمی دهند، بلکه بعد از یک سال هیچ پاسخی هم به ما نمی دهند. وسایل کار ما سر پروژه ایشون به راحتی به خاطر بی کفایتی گم می شه و کسی هم پاسخگو نیست!
مهسا احمدی : تفاوت زمین تا آسمان هست از هر نظر!
ما سال 88 در اولدینز ترکیه، بانجی جامپینگ داشتیم و اولین کار خارجیمون رو همان موقع برای سریال « دره گرگها » انجام دادیم که از کارمون راضی بودن و چون بدلکار دختر حرفه ای نداشتن، برای بزرگترین فیلم اکشن خودشون به نام « KAOS » از ما دعوت کردن که این فیلم مجوز ما برای ورود به « اسکای فال » بود.
کار در ترکیه زیاد با ایران تفاوت نداشت، تفاوت از نظر کاری زیاد نبود ولی از نظر مالی بهتر از ایران بود. ولی « اسکای فال » فوق العاده بود از هر نظر عالی!
امیر بدری : یک سال پیش بود که برای انجام صحنه بدلکاری از طریق شبکه اجتماعی ، برای یک فیلم سینمایی ترکی ، دعوت به همکاری شدیم و به آنجا رفتیم. صحنه اینطور بود که ارشا باید از روی یک کامیون با ماشین می پرید. ارشا این کارو به خوبی انجام داد و ترکها خیلی لذت بردند و بعد از این ، تصادف موتور رو هم من برای یکی دیگر از سریالهای ترکیه ای انجام دادم که این اولین تجربه کاریه خارج از کشور برای ما بود. بعد از این کار، به ایران برگشتیم و 2 هفته بعد به پروژه « اسکای فال » دعوت شدیم.
در پروژه های ایران خیلی خیلی همیشه می خواهند تا پول کمی به بدلکارها بدهند! اصلا نمی دانند ما چه کاری می خواهیم انجام بدهیم و همیشه می خواهند به نحوی قیمت کار ما رو پایین بیاورند! ولی همیشه سر دریافت مبلغ در ایران ، دردسر داریم و هیچوقت سر موعد تعیین شده با ما تسویه حساب نمی کنند. البته استثناء هم داشتیم که خوش قول بودن ولی در این 6 سال ، استثناها هم شاید 3 مورد بوده باشه.
کار کردن در 3 پروژه بین المللی که آخرین آن « اسکای فال » بود ، از همه لحاظ لذت بخش بود. ما هیچوقت دغدغه اینو نداشتیم که پولمون رو پرداخت می کنند یا دیر پرداخت می کنند یا هر چیز دیگه. هفته به هفته با ما تسویه حساب می کردن ، حتی بیشتر وقتها زودتر از موعد مشخص شده مبلغ ما را پرداخت می کردند. این باعث می شد که ما مشغله فکری نداشته باشم و صد در صد تمرکزمون روی کارمون باشه.
میثم کریمی : جناب اقدسی ،اشاره کردید به سریال « سقوط آزاد » به تهیه کنندگی آقای کاسه ساز ، یعنی 80 درصد حقوق شما پرداخت نشد و وسایل و تجهیزات اصلی کار شما هم مفقود شد!؟ بدون اینکه کسی پاسخگو باشد؟
ارشا اقدسی : بله و توجیه ایشون از ندادن پول ما این بود که شبکه به ایشان پول پرداخت نکرده … حتی اگه شبکه هم پول پرداخت نکرده باشه، قرارداد بین ما و ایشون بوده نه ما و شبکه!
میثم کریمی : نظر خانواده و دوستانتان درباره بدلکاری و فعالیت های شما چی هست؟
مهسا احمدی : خب خانواده اول مخالف بودن ولی وقتی پیشرفت و توانایی ام رو دیدند، موافقت کردند. البته هنوز هم بعد از 6 سال وقتی ساک خودم رو بر می دارم تا خانه رو به مقصد کار ترک کنم ، مادرم نگران می شه تا وقتی که برگردم. مادرم واقعا حمایتم کرد با وجود اینکه کاملا راضی نبود ولی به تصمیمم احترام گذاشت. تو این راه هر قدمی که برداشتم پشتم بود و حمایتم می کرد. دوستان خوبم انگشت شمار هستند و واقعا حمایتم کردن و مربی ژیمناستیکم واقعا مدیونشون هستم.
امیر بدری : خانواده ام همیشه تشویقم کردند با اینکه این کار در ایران شغل به حساب نمیومد تا به امروز، ولی خانواده ام همیشه منو تشویق به ادامه کردند. دوستانم هم بعضی ها منو تشویق کردند و بعضی ها هم می گفتند” این که کار نمی شه آخه! ”
نکته دیگر درباره خانواده ام این هست که پدر و مادر و برادرانم هم بانجی جامپینگ انجام داده اند! البته مادرم خیلی مشتاق بود که بپره و بالاخره موفق شد و خیلی خوب هم بانجی پرید! در واقع می توانم بگویم که خانواده ام حسابی عاشق بالا بردن آدرنالین هستند!
میثم کریمی : پس با این وجود شما در خانواده ای رشد کرده اید که همگی عاشق هیجان بوده اند!
حالا که در پروژه اسکای فال حضور پیدا کردید ، آیا قصد دارید فعالیت هایتان را در هالیوود دنبال کنید؟ یا برنامه دیگری برای آینده تان در نظر گرفته اید؟
ارشا اقدسی : منم مثل هرکسی ، آرزوی پیشرفت و یادگیری دارم و دلم می خواهد که بیشتر و بیشتر یاد بگیرم و پیشرفت کنم و اونجا جای پیشرفت کردنه… دوست دارم که اگه چیزی یاد گرفتم برای کارهای خوب باز هم در ایران کار کنم. ما تا الان خیلی کارها رو برای اولین بار در ایران انجام دادیم اما برای این نبود که تشویق بشیم ، برای دل خودمون و تیممون بود. مثل پرش 45 متری با ماشین، مثل دوچرخ بردن ماشین ، مثل طولانی ترین آتش سوزی ، مثل پرش های سخت ، مثل رکورد بانجی… البته رکورد جهانی پرش 3 نفره و خیلی چیزهای دیگه.
اما من ایرانی هستم ، عاشق مردم ایران هستم. من با کارم ثابت کردم قلبم برای ایران می تپه. وقتی آقای گری پاول از بدلکاران ایرانی تعریف کرد یعنی کل ایران، وقتی اونجا در بیسیم ، نام بدلکارهای ایرانی بارها شنیده می شد این برامون مهم بود. من شعار ندادم بلکه ثابت کردم. اونا که باید می فهمیدن ، فهمیدن. این برامون کافیه و با ارزش.
مهسا احمدی : 100% ادامه می دم، تازه اول راه هستم ! اگه بدلکاره بمونم و به این کار ادامه بدم حتما با همین گروه ادامه می دم.
امیر بدری : « اسکای فال » شروع راهی بود که برای ما آرزو بود و حتما با تمام انرژی تلاش می کنیم که باز هم در پروژه های هالیوودی حضور داشته باشیم. این تها چیزی هست که به ما امید می ده ، کار در پروژه های بزرگ بین المللی.
متاسفانه ما مثل خیلی از هنرمندان دیگر کشورمون درد مشترک داریم و این درد اینه که به ما و حرفه ما ، در کشورمون که ما همیشه سعی کرده ایم نام اون رو در سطح جهانی بالا ببریم، اهمیتی داده نمی شود. ما متعلق به همین کشوریم ولی در کشور خودمون ما رو نقض می کنن، این در حالی هست که در آن سوی دنیا کشورها با آغوش باز از ما استقبال کردند و ما رو تشویق کردند و کار ما رو تحسین کردند.
متاسفانه همه این مسائل جای تاسف داره. چرا ما باید ببینم که در خارج از ایران اینقدر به کار ما و حرفه ما اهمیت می دهند و ارزش قائل هستن ولی در داخل نه ؟ البته نه فقط کار ما ، بلکه برای همه کارها و همه هنرمندان این وضعیت وجود دارد. ما تا به امروز خیلی سعی کردیم که همه جا اسم ایران رو بالا ببریم ولی در کشمورمون باز هم مارو نقض کردند. نمونه آخرش این بود که ما در 4 فیلم در همین جشنواره فیلم فجر، بدلکاری انجام دادیم که 2 تا از این فیلمها هم حتی در بخش مسابقه جشنواره حضور پیدا کردند. با این حال به ما کارت جشنواره داده نشد! وقتی که دلیل را هم بعد کلی پاس کاری بین عوامل جشنواره فیلم فجر جویا شدیم، در نهایت به ما گفتند که :« می خواهید بیایید جشنواره چیکار!؟ » و پس از اصرار ما به حضور در جشنواره اعلام کردند :« مشکل خودتون هست برید مشکلتون رو حل کنید! »
فکر می کنم هرکسی جای ما بود خیلی زود از فعالیت در سینمای ایران منصرف شده بود اما ما عشق داشتیم که تا الان اومدیم جلو بدون هیچ حمایتی از هیچ جایی.
ما 3 ماه پیش رفتیم به تئاتر « سومین شنبه هفته » به کارگردانی آقای حسن برزگر و خانم رکسانا بهرام و کار کردیم. صحبت های مالی رو خود آقای برزگر انجام می دادند که به عنوان تهیه کننده هم حضور داشتند در این کار. صحبت ها انجام شد و به توافق رسیدیم که مبلغی که صحبت کردیم ، خیلی کم و با پیشنهاد آقای حسن برزگر بود. ما هم چون فکر می کردیم تئاتر ما هنرمند زیاد داره و اینکه تئاتری هارو دوست داریم ، قبول کردیم. ولی الان بعد از گذشت 3 ماه ، ما هنوز پولمون رو نگرفتیم و آقای برزگر حتی جواب موبایل ما رو هم نمی ده! سوال من اینه که آیا ما کم کاری کردیم یا آیا کارمون رو درست انجام ندادیم؟ ولی هیچکدوم از این دو مورد نبوده، ماها از جونمون برای کار این آقایان مایه گذاشتیم ولی این آقایان جواب خوبی به ما ندادند. ما با این وضعیت داریم توی سینمای ایران کار می کنیم، اگه عشقمون به کارمون نبود که هیچی!
میثم کریمی : مشخصاً شرایط دشواری را تجربه کرده اید و امیدوارم هرچه زودتر به حق طبیعی تان برسید.
زمانی که نام شما به عنوان برندگان جایزه معتبر « SAG » اعلام شد، چه احساسی داشتید؟
ارشا اقدسی : اصلا گفتی نیست چون اصلا جایزه معمولی نیست. شاید باور نکنید اما همه این سالها زحمت و سختی رو دوره می کردم و باورم نمی شد که خدا ما رو دیده باشه. همیشه فکر می کردم هیچکس متوجه نمی شه که چه پدری از ما در میاد!
همه اینها یه طرف، وقتی رئیسمون آقای گری پاول در شبکه اجتماعی اینجوری از ما تعریف کرد و گفت : « من از بدلکاران ایرانی به خاطر کار خوبشون تشکر می کنم » برای ما بی نهایت با ارزش تر بود. فکر کنید 3 تا ایرانی اونجا بودن اما از همه کشورها هم در آنجا بدلکار وجود داشت که شاید بتونم بگم 30 نفر از ترکیه، کلی بدلکار از انگلیس، آمریکا، چک، روسیه، آلمان ، یونان و خیلی جاهای دیگه حاضر بودند اما چون ما 3 نفر رو به اسم ” بدلکاران ایرانی ” اونجا می شناختند ( البته همه اسم مارو می دونستند و جالب اینکه اسم منو که اینجا اشتباه می گویند، اونا درست تلفظ می کردن اما بهرحال به ما می گفتند ” بدلکاران ایرانی ” ) . به نظرم بزرگترین جایزه این بود که گری پاول در مورد ما اینجوری گفت.
مهسا احمدی : احساسم گفتنی نیست… نمی دونم چجوری باید بگم… این بزرگترین آرزوی یه دختره که من در سن 23 سالگی از ایران به این افتخار رسیدم! واقعا نمی دونم چی باید بگم ، هروقت حرف این جایزه میشه گریه ام می گیره حتی الان…
امیر بدری : این شکلی شدم! ( چهره بُهت زده )
کلا روز اول که در شوک بودم و از خوشحالی نمی دونستم چه کار باید بکنم! همینطوری فقط می خندیدم!! حس غیرقابل توصیفی بود چون این برای ما یه معجزه خیلی بزرگ بود.
میثم کریمی : مطمئنا نه تنها این جایزه برای شما ارزشمند و افتخار آفرین بوده، بلکه برای مردم ایران هم باعث غرور و سربلندی شده است. فکر نمی کنید لازم هست تا مسئولان سینمایی ایران به خاطر دریافت این جایزه ارزشمند، از شما تقدیر بعمل بیاورند؟
ارشا اقدسی ، مهسا احمدی : این افتخار ملی هست و این هدیه و دِین ما بود به کشورمون با تمام مشقت ها و بدون هیچگونه حمایت و حتی کلی سنگ اندازی ، حالا اینکه مسئولان چه در سر دارند و چه می خواهند انجام بدهند رو من تعیین نمی کنم…
امیر بدری : مرسی. ما هم جایزه خودمان را تقدیم می کنیم به همه مردم ایران و خوشحالیم که توانستیم اسم ایران رو در جهان از دریچه فرهنگ و هنر ، مطرح کنیم.
لازم به تقدیر از طرف مسئولین نیست، همین که تا الان خیلی از مردم ما رو حمایت کردند، ارزشش خیلی بیشتر از تقدیر مسئولین هست.
میثم کریمی : آیا پیامی برای ایرانیانی که مایل هستند بدلکار شوند دارید؟
ارشا اقدسی : بله. اگه عاشق اینکار هستید، می دونید باید چیکار کنید پس ادامه بدین.
مهسا احمدی : نمی دونم چی بگم …هستند کسانی که علاقه دارند و توانایی انجام این کار را هم دارند ، ولی توانایی طی کردن این راه سخت رو ندارند. می خواهم به این عزیزان بگویم که صبور باشند و اصلا از قدرت و انگیزه شان کم نشه. هر روز با انرژی بیشتر به کارشون ادامه بدن و مطمئن باشن که موفق می شوند، دخترهای ایرانی از هر لحاظ توانمند هستند.
امیر بدری : زیر نظر مربی حرفه ای و تیم حرفه ای شروع به انجام این کار کنند و اگر با عشق دنبال این کار باشند، حتما موفق می شوند.
میثم کریمی : آیا تابحال در هنگام انجام بدلکاری مصدوم شده اید؟ آیا مصدومیت امری متداول در رشته بدلکاری به حساب می آید ؟
ارشا اقدسی : خدا رو شکر تا الان برای ما هیچگونه اتفاقی در بدلکاری نیفتاده ، اما این رشته در همه جای دنیا با بهترین امکانات هم خطرناک است و شاید سانحه ای رخ بده. کما اینکه چند نفر از بهترین بدلکارهای فیلمهای خوب براشون اتفاق کوچیک و بزرگ افتاده.
امیر بدری : خب در این مورد باید بگم که خدا رو شکر تا الان گروه ما مصدومیتی در کار نداشته ولی مصدومیت در حرفه بدلکاری ممکن هست که پیش بیاد چون به هرحال کاری هست که همیشه با خطر دست و پنجه نرم می کنه.ولی ما همیشه سعی می کنیم قبل از انجام کار ، همه جوانب رو در نظر بگیریم و ایمنی رو کامل رعایت کنیم.
میثم کریمی : می خواهم از وقتی که در اختیار « مجله فیلم » قرار دادید تشکر کنم. اگر صحبتی با مخاطبان ایرانی تان که بسیار هم گروه شما رو دوست دارند دارید، خوشحال می شویم آن را منتشر کنیم.
ارشا اقدسی : من از شما و وقتی که در اختیار ما 4 نفر قرار دادید ممنونم.
مطالبم اینقدر زیاد هستند که نمیتونم توی ذهنم طبه بندی کنم
به خاطر همین همیجور که به فکرم میاد مینویسم.
از کشور عزیزم ایران متشکرم که چو ایران مباشد تن من مباد.
از خانواده ام که تحمل ام کردن.
از تیم خوبم که تو خوبی ها و سختی ها با من موندن .
از اونها که اول راه و وسط راه گذاشتن و رفتن و کمک کردن که من ارزش واقعی آدم ها رو بفهمم.
از همه مربی های مختلفی که در زمان های مختلف داشتم.
از پیمان ابدی عزیز متشکرم که زندگی من رو عوض کرد.
از مهرداد هژیر که هرچند افتخار شاگردی کردنش بطور کامل نصیب من نشد اما به اندازه یک مربی خوب برای من هرچه توانست گذاشت.
از اشکبوس سبحانی و بیژن سبحانی که اولین کسانی بودن که به من امید دادن و موفقیت و کار من رو قبول داشتند.
از هومن هویت دوست که شرایط مناسب را در اول راه که شروع کردن سخت بود برای من مهیا کرد.
از رامبد جوان که اولین کار تیم را برای ایشان انجام دادیم.
از gary powell-george peters-Diz sharpe-pete miles و کل بدلکار های خوبی که در 007 بودن که به ما اعتماد کردن و هر لحظه به سوالات ما جواب میدادن.
و از همه آنهایی که دشمنی کردن و زیر آب زدن که اگه نبودن انگیزه پیشرفت را کم میکردن.
بله اینها همون شانس های بزرگ من هستند, همون شانسی که میگم همیشه.
مهسا احمدی : حرف آخرم این هست که می خواهم این جایزه بزرگ رو تقدیم به مردم مهربانم کنم.
امیر بدری : خواهش می کنم. یک بار گفتم ولی دوباره تکرار می کنم، ما جایزه ای که دریافت کردیم را تقدیم به همه مردم ایران می کنیم و امیدواریم باز هم بتونیم نام کشور عزیزمون رو در جهان بالا ببریم . مرسی از شما
اختصاصی مووی مگ
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگیرد قانونی می شود.